مد خود به جامعه آسیب نمیرساند؛ بلکه جا انداختن معیارهای کلیشه ای و تعریف یک الگوی ظاهری تکراری که به نام مد ارائه میشود، برای سلامت روان آسیبرسان است
سلامت روان به معنی سلامت هیجانی و روانشناختی است، به شکلی که فرد بتواند از تفکر و توانایی های خود استفاده کند، در جامعه عملکرد داشته باشد و نیازهای معمول زندگی روزمره را برآورده سازد.
صنعت مد در اوایل قرن بیستم رشد چشمگیری کرد. زیاد شدن مجلات مد، راحتی دسترسی به آنها و حضور صنعت سینما و تلویزیون به عنوان بسترهایی برای نمایش، از عوامل این رشد بودهاند. از آن زمان تاکنون صنعت مد و زیبایی استانداردهای زیبایی آرمانی و ساختگی سختگیرانه و تا حدی نژادپرستانه ای را با کمک مجلات و تلویزیون و در سالهای اخیر فضای مجازی و اینترنت به مردم در سراسر دنیا تحمیل کرده و به مرور مردم و به ویژه زنان را به دو دستهی زیبا و زشت تقسیم کردهاند.
امروز، بسیاری از زنان و مردان جلوی آینه میایستند و زیبایی خود را زیر سوال میبرند، زیرا شبیه مدلهایی که روی جلد مجلهها میبینند نیستند. معیارهایی سخت که توان رسیدن به آنها در اکثر افراد عادی جامعه نیست. پوست سفید رنگ پریده، اندام لاغر و کمبود وزن خطرناک و شدید و پوستی اغراقآمیز صاف و بدون هیچ ایراد و کک و مک. در واقع مسئله اصلی که در صنعت مد رو به افزایش است، عدم تنوع است.
آنچه ما در ورای این تصویر ساختگی نمیبینیم این است که این استانداردهای عجیب با کمک جراحیهای زیبایی گاها خطرناک، رژیمهای غذایی مرگبار، ادیتهای کامپیوتری و گریمهای سنگین پیاده میشوند و رسانه با استفاده از قدرت و نفوذی که در میان مردم دارد، این تصویر را به عنوان آنچه باید باشد و طبیعی است، در ذهن افراد جا میاندازد.
آمارها و مطالعات نشان میدهند که در بازهای اکثریت این مدلها با خوردن صرفا یک وعده غذایی در روز، ورزشهای سنگین و حتی طبق افشاگریهایی که در چند سال اخیر شدهاست، با سیر کردن خود توسط دستمال کاغذی به آن وزن و ظاهر میرسند و تعدادی از آنها با ابتلا به بیماری آنورکسیا معرض خطر مرگ قرار میگیرند.
باور این است که اکثریت مردم در صورت دسترسی داشتن به این اطلاعات هولناک، قدر وزن طبیعی و سالم، کک و مکهای حاصل از ژنتیک، زخمهای جراحی و ترکهای زایمان خود را بیشتر خواهند دانست.
همچنین امید است صنعت مد و رسانه، با نزدیکتر کردن تصویر ظاهر ایدهآل به واقعیت از بیماریهایی که این مدلها به آنها مبتلا میشوند جلوگیری کنند و یا استفاده از مدلهای پلاس سایز، با ایرادات پوستی و از نژادهای مختلف را بیشتر از قبل کنند. تا بدین صورت از آسیبهای اجتماعی احتمالی نیز تا حد زیادی جلوگیری شود.
یکی از این تغییرات مثبت، جنبش حس مثبت به بدن است که با وجود سوء استفادهی تبلیغاتی که از آن میشود، همچنان پتانسیل زیادی برای فرهنگسازی و ایجاد بستری برای مبارزه با کلیشههای تحمیلی زیبایی دارد.
حس مثبت به بدن (Body positivity) یک جنبش اجتماعی است که تصوری که جامعه از یک بدن خوب دارد را به چالش میکشد. این جنبش از پذیرش همه ی بدنها دفاع میکند و این اندیشه را مطرح میکند که چیستی زیبایی نباید سلامت روان و عزت نفس شخص را خدشه دار کند. در جهانی که ذهنیت غالب این است که ما باید از بدن خود شرمسار شویم (به خصوص اگر چاق، زخم یا به طریقی “غیر طبیعی” باشد)، این یک پیام بسیار قدرتمند است.
در سال ۱۹۶۹، یک مهندس جوان در نیویورک به نام بیل فابری از نحوه برخورد دنیا با همسر چاقش بسیار عصبانی بود. او گروه کمی از مردم را جمع کرد و انجمنی را ایجاد کرد که امروزه به عنوان انجمن ملی پیشگیری از پذیرش چربی یا NAAFA، باسابقهترین سازمان حقوق چربی در جهان شناخته میشود.
به مرور این جنبش پیشرفت کرد و تا سال ۲۰۰۰، اینترنت یکی از مکانهای اصلی گسترش شرم بدن و عشق به بدن بود. هشتگها به افراد کمک میکنند تا با روشهای جدید ارتباط برقرار کنند.
در سالهای اخیر، جنبش کالایی شده است. به نظر میرسد کهتوجه به سلامت روان و حس مثبت به بدن اکنون یک جنبش “رایگان برای همه” است که توسط مارکها و شخصیتهای عمومی نظارت و سیاسی میشود، به طرقی که معمولاً باعث میشود افراد بالاتر از اندازه مشخص و از قومیت خاص از گفتگو خارج شوند. از نظر برخی، این جنبش آنقدر بیمعنی شدهاست که آنها یا تغییراتی را اتخاذ کردهاند و یا اینکه به راحتی کلاً از آن استفاده نخواهندکرد.
یکی از مثالهای بارز این جنبش ادل، خوانندهی بریتانیایی است. از ابتدای حضور ادل در صنعت موسیقی، یکی از مهمترین مسائلی که توجه مردم را به خود جلب کرد، سایز او بود. در آن زمان این بازتابهای زیاد و متفاوت از سوی رسانهها و مردم، باعث واکنش ادل شد و او عنوان کرد: تنها در صورتی که وزن او سلامتیاش را به خطر بیندازد، برای کاهشش اقدام خواهد کرد.
اما به تازگی و بعد از عکسهای منتشر شده از لاغری او، سوالهای زیادی در مورد علت آن به میان آمد؛ مهمترین نقد به این تغییر این است که فردی که نماد پذیرش سایز بزرگ بود و واکنشهای تندی به انتقادات نسبت به سایز خود نشان داد، نباید برای کاهش وزن شدید خود در مدت کوتاهی اقدام میکرد.
به این نکته توجه کنید که تا جایی که به جنبش حس مثبت به بدن مربوط میشود، ادل و یا هر فرد دیگری در این دنیا، حق انتخاب در مورد تغییر یا ثابت نگه داشتن بدن خود دارد و تصمیمگیری در مورد بدن، شخصی است و روزی که کسی به این خاطر مورد قضاوت قرار نگیرد، جنبش حس مثبت به بدن به موفقیت در فرهنگسازی رسیدهاست.
حس مثبت به بدن سلامت روان هنوز مسیری طولانی در پیش دارد تا به مکانی برسیم که افراد بار دیگر جنبش را مکانی امن برای جشن گرفتن بدن خود و زندگی صلحآمیز بدون بیاحترامی دیگران بدانند.
یک چیز مهم که میتواند به جنبش کمک کند اتحاد است. تغییر به آرامی در حال رخ دادن است و افراد قدرتمند در حال افزایش هستند. این جنبش فقط به پشتیبانی و پاسخگویی بیشتری احتیاج دارد،اثرات مخرب همیشه وجود خواهد داشت اما تشخیص اینکه آیا اجازه میدهیم تأثیر آن را بر ما بگذارد یا خیر بر عهده ما است.
در نهایت، یاید بدانیم که بدن و روان انسان جایگزینی ندارد و باید حواسمان به آن باشد و نیازی نیست شبیه یه الگوی تکراری باشید. شما همونطوری که هستید زیبایید و تفاوتی که با بقیه دارید، نشانگر خاص بودن شماست.