مجموعه پاییز و زمستان سال 2000 حسین چالایان با عنوان فراتر از کلمات، لحظهای مهم در تاریخ مد و هنر مفهومی بود. این هنرمند طراح، از موضوعی الهام میگیرد که برای بسیاری از مردم جهان، خصوصا پناهندگان و آوارگان جنگ، یک درد آشناست. مهاجرت اجباری! او به عنوان یک فرد اصالتا قبرسی که خود تجربهی مهاجرت را دارد، با یادآوری پدیدهای که به صورت متناوب با روشن شدن آتش هر جنگ تکرار میشود، سعی در دغدغهمندتر کردن فعالان مد و هنر و همدردی با قربانیان فجایع دارد. از آنجایی که این مجموعه در سال 1999، در دوران قبل از حضور پررنگ رسانهها و شبکههای مجازی به نمایش گذاشته شده است، آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است، بنابراین ما تصمیم گرفتیم تا به بررسی ابعاد مختلف پشت آن بپردازیم و کشف کنیم که چرا پس از گذشت 22 سال از نمایشش، این مجموعه همچنان در میان برترین مجموعههای لباس تاریخ دستهبندی میشود. به این بهانه، نگاهی کلی به کارنامه چالایان بندازیم تا بفهمیم چرا این طراح یکی از افتخارات صنعت مد است؟
حسین چالایان، یک طراح مد یا یک مهندس؟
حسین چالایان، متولد 12 اوت 1970در نیکوزیا، قبرس شمالی، طراح مد قبرسی-بریتانیایی است پدر و مادری مسلمان دارد. او بیشتر به خاطر القای مفاهیم فکری و عناصر هنری در طرحها و نمایشهایش شناخته میشود. حسین چالایان در سن هفت سالگی بدون مادرش به انگلستان فرستاده میشود و تحت تاثیر اتفاقات بچگیاش، با الهام از دوگانگیهای فرهنگی و کاریاش به عنوان یک مهاجر و با برچسب بیگانه، طراحی میکند.
او فارغالتحصیل رشته مد از کالج هنر و طراحی سنترال سنت مارتینز لندن است و در دهه 1990، چارلی پورتر، معاون سردبیر مد گاردین در آن زمان، معتقد بود چالایان، نور احیا شده صنعت مد لندن است. از آن زمان تاکنون او جوایز زیادی را به دست آورده و مدیریتهای خلاقانهای را بر عهده داشتهاست، سیستم مد را مورد انتقاد قرار داده، در آن سرمایهگذاری کرده و حتی با ورشکستگی نیز روبرو شدهاست. حسین چالایان، فقط یک طراح مد نیست، بهرهگیریاش از مهندسی مکانیک، برنامهنویسی و طراحی مبلمان، از جذابترین نقاط قوتش هستند.
طرز فکر چالایان به عنوان یک طراح مد
چالایان تلاش دارد کارش را هم از نظر مفهومی و هم از نظر زیباییشناختی به طور مداوم توسعه دهد. او معتقد است که افراد فعال در صنعت مد، از صحبت کردن در مورد مصرفگرایی یا سرعت بالای مد و شکستن تابوها میترسند، بنابراین با وضعیت موجود همراه میشوند و هرگز چشمان خود را به روی افراد خلاقتر باز نمیکنند. بنابراین طراحان به اندازه کافی ریسک نمیکنند. در حالی که اگر ریسک نکنید، هیچ اتفاقی نمیافتد.
چالایان به به رفتارشناسی و تاریخ علاقهمند است. او خودش را در حال مطالعه جهان میداند و سعی میکند به ایدههایی متفاوت برای نگاه کردن به مسائل دست پیدا کند. بدن عنصر اصلی اوست. اعتقادش بر این است که استفاده هر فرهنگ از بدن خاص است و یا آنچه که هرکس در زبان بدن میبیند، بسیار متفاوت با دیگریست.
مجموعه پاییز 2000 و منبع الهامش
بسیاری از افراد علاقهمند به مد لباس را به عنوان “هنر پوشیدنی” تعریف میکنند. این در حالیست که بسیاری از نمادینترین قطعات مد، در زندگی روزمره پوشیدنی نبودهاند. شاید بهترین مثال از این دست، این مجموعه نوآورانه باشد، مجموعهای که چالایان را برای دومین سال متوالی برنده جایزه بهترین طراح سال بریتانیا کرد.
هدف چالایان صرفاً رونق بخشیدن به تئاتر نبود، بلکه تحقیق در مورد مفهوم جابجایی بود، زیرا نمایش از پناهجویان جنگی الهام گرفته شده بود که مجبور به ترک خانههای خود و حمل داراییهای شخصی خود شدند. خانواده چالایان، در نتیجه درگیریها بین ترکیه و قبرس مجبور به مهاجرت میشوند و او از داستانهای وحشتناک خانوادگی در مورد پاکسازی قومی ترکهای قبرس الهام میگیرد. او این ایده را به یک تحول جهانی تبدیل کرد.
حسین چالایان میگوید: کاری که من میخواستم انجام دهم این بود که ببینید چگونه از داراییهای خود با داشتن روکش صندلی محافظت میکنید یا چگونه میتوانید اشیاء یک اتاق را در جیب لباسهایتان قرار دهید و آنها را با خود ببرید.
بنابراین به نوعی فکر میکنم این سوژه بیزمان بود و امروز هم میتواند اعمال شود زیرا ما دوباره به تازگی هجوم گستردهای از مهاجران از خاورمیانه را داشتهایم، که به دلایل مشابه، خانه خود را ترک کردهاند. جنگ وجود دارد و شما باید خانه خود را برای رفتن به محلی امن رها کنید و من فکر میکنم این یک موضوع جهانی است.
فضا، موسیقی و صحنه
نمایش لباس آماده پاییز_زمستان 2000 چالایان در Sadler’s Wells، یک تئاتر رقص لندن به نمایش درآمد. این نمایش، پس از دو دهه، نمایش دگرگونکنندهای که مرزهای بین مد و مبلمان را محو میکند و همچنان با توجه به وضعیت انسان و رابطه او با داراییهای دنیوی، حس همدردی را در بیننده ایجاد میکند. حسین چلایان صحنه خود را مانند یک اتاق نشیمن برپا کرد. فضا بسیار ساده و مینیمال به سبک مدرنیستی دهه 50، شامل چهار صندلی، یک میز، یک تلویزیون صفحه تخت، چندین گلدان و مقدار زیادی فضای سفید بود. همه اینها چه ربطی به لباس دارد؟ در ادامه متوجه میشویم. این در واقع اسباب یک خانه است. اما جزییاتی که عجیب بنظر میرسند، ظروف روی طاقچهاند که اشاره پنهانی به مکالمه چالایان و مادرش دارند. زمانی که سالها بعد از مهاجرت به او میگوید که زمان ترک خانه، فقط قاب عکسهای قدیمی و چند ظرف غذا را با خودش برداشته است.
در تمام مدت اجرای نمایش، گروه کر بلغارستانی در پشت صحنه و پشت یک شیشه قرار دارند و موسیقی، با توجه به منبع الهام، آوایی از اروپای شرقی را یادآور میشود. چالایان بعدها در مورد گروه کر گفت که قبل از نمایش و در زمان تمرین، در حالی که همه ما با لباسها آماده تمرین میشدیم، صدای آنها کل فضا را پر میکرد و فکر میکنم که برای من، احتمالاً یکی از بهترین لحظات عمرم بود. شنیدن آن موسیقی زمان تمرین و آماده شدن با لباسها، لحظهای به یاد ماندنی بود.
نمایش اصلی
نکتهای که در این نمایش جالب توجه است، این است که در کنار مدلهای حرفهای مد، تعدادی از مدلهای معمولی با سنها و از جنسیتهای مختلف و با اندامهای معمولی نیز حضور دارند که به گونهای یادآور مردم عادی است که زندگیشان زیرورو شده است. مانند خانوادهای که در آغاز نمایش ظاهر میشوند؛ در حالی که بر روی صندلیهایشان نشستهاند. لباسهای آنها آیینه تمام نمایی برای تداعی البسه سنتی اروپای شرقی است، به همین دلیل است که شما کتهای سنگین، پارچههای پشمی و یا پارچههای گلدار و بافت را میبینید.
کم کم که به پایان نزدیک میشویم، مدلهای چالایان با لباسهای به ظاهر ساده مانند کت مشکی یا کت و شلوار و با موهای عجیب و پوست برنزه ظاهر میشوند و سپس اشیاء خانگی چوبی روی طاقچه را در داخل کتها و یا در جیبهای بیرونی خود قرار داده و از صحنه خارج میشوند تا کم کم اتاق خالی شود. این لحظهای است که میفهمیم آرامش در حال برهم خوردن است و به آرامی آماده مواجهه با پایان شگفتانگیز اما تلخ میشویم.
پایان دراماتیک
مدلها با مبلمان ارتباط برقرار میکردند و در حالی که در اطراف راه میرفتند، اشیاء خانگی را در داخل کت و جیب خود نگه می داشتند. پس از پایان نمایش آخرین ست لباس و خالی شدن طاقچه، بهترین پایان برای این نمایش فرارسید.
فینال چالایان بسیار حیرت انگیز بود. چهار مدل با لباسهای شیک خاکستری به مجموعه صندلیها نزدیک شدند، روکشها را برداشتند و به معنای واقعی کلمه آنها را پوشیدند. روکشهای صندلی نسخه کاملی از پیراهنهایی شدند که به زیبایی بر تن نشستند و اسکت صندلیها، جمع شده و تبدیل به چمدانهایی شد که استعارهای از تمام دارایی افراد در دنیا بود. در این زمان، آخرین مدل نیز پا به صحنه گذاشت، پاهایش را داخل میزی از چوب ماهاگونی گذاشت، آن را بلند کرد و به یک دامن چوبی تبدیل کرد و پوشید. این صحنه، یادآور این است که حسین چالایان، تنها یک طراح مد نیست؛ او هنرمندی واقعی و تکنسینی ماهر است که علاوه بر درک هنری، ابزار لازم برای رساندن مفهوم مورد نظر خود را نیز دارد.
مدلها با اسباب خارج شدند و تنها تماشاگرانی مانده بودند که به یک اتاق خالی سفید نگاه میکردند که نمادی از خانهها و شهرهای خالی از سکنه به جا مانده از جنگ بود.
استقبال از این مجموعه
دامن میز و کل مجموعه نمایش بعداً در نمایشگاهی با عنوان شهر قرن، در موزه مدرن Tate، در لندن در سال 2001 به نمایش درآمد و اندکی پس از نمایش پاییز و زمستان سال 2000، فروشگاه بزرگ لندنی هاروی نیکولز، برای اولین بار آثار چالایان را ذخیره کرد.
ماندگاری این نمایش حاصل تعادل آن بین جسارت، طراحی، اجرای دقیق و داستان سرایی معنادار است. ترکیب این عناصر به دلیل توانایی مداوم خود در ایجاد جرقه گفتگو در مورد مهاجرت و بقای انسان، در حالی که رشتههای تخیل را قلقلک میدهد، آزمون زمان را نیز پس داده است. مطمئننا کسی که در این نمایشگاه حضور داشته است، تا به امروز هنوز حس گیج شدن و لذت و شگفتی را در زمانی که میز به دامنی کاملاً متعادل تبدیل شد و مدلها به معنای واقعی کلمه با مبلمان بیرون رفتند، فراموش نکرده است.
در زمانی مانند امروز که مردم برای بازنگری در روابط خود با فضاهایی که در آن زندگی میکنند و داراییهایشان به چالش کشیده میشوند و دنیا زیر سوال میرود، مجموعه چالایان هنوزهم با گذشت دو دهه از آن زمان، به شدت تاثیرگذار است؛ چون موضوعی که اون با طراحی این مجموعه بیان کرد، حتی توسط مطبوعات و روزنامهها نیز، به این تاثیرگذاری بیان نشده بود.
این مجموعه یادآور این نکته است که مد، میتواند چیزی فراتر از چند تکه پارچه باشد و ما درگیر دنیایی از معنا و مفهومیم.
مجموعه «پس از کلمات» احتمالاً بنزینی برای جرقهای بود که حسین چالایان را مطرح کرد و احترام زیادی برای او به ارمغان آورد. اتفاقی که او هرگز حتی تصورش را هم نمیکرد.
مشکلات فردی تابوشکن و منتقد جریان مصرفگرای مد
تقاضا برای تولید و فروش در مد آنقدر شتابدار است که با شتاب خلاقیت اکثر طراحان مرتبط نیست و موارد زیادی وجود داشته است که افراد چه به صورت حرفهای و چه شخصی دچار شکست شدهاند. چالایان نیز، علیرغم نبوغش، با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم کرد و با چندصدهزار پوند بدهی، در نهایت برای گذراندن زندگی خود، برای برندهایی چون مارکس و اسپنسر طراحی میکرد و چندین خط تولید لباس قابل پوشیدن زنانه و مردانه نیز راهاندازی کرد که امتیاز همه آنها به مرور واگذار شد. بودجه او 20 برابر کمتر از بسیاری از رقبای دیگر است؛ اما او همچنان داستانهای خود را تعریف کردهاست.
در سال 2014، چالایان برای طراحی Couture Vionnet استخدام شد و در سال 2015، به تیم خلاق مجموعه Vionnet Ready_to_wearپیوست. بدین ترتیب، فعالیت او از لندن به پاریس منتقل شد.
چالایان امروز کجاست؟
در سال 2006 او برای کمک هایش به صنعت مد، توسط ملکه بریتانیا، به عنوان یکی از اعضای نظم امپراتوری بریتانیا انتخاب شد و نمایشگاهی از آثارش، در سال 2009 در موزه طراحی لندن برگزار شد.
چالایان در سال 2015 به عنوان رئیس بخش مد، به دانشگاه هنرهای کاربردی وین پیوست.
او پس از سالها فعالیت در حوزه هنر و مد و تکنولوژی و افتخاراتی چون برنده شدن جایزه طراح سال بریتانیا در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰، از سال 2019 در HTW Berlin مشغول به تدریس مد پایدار است. سالها فعالیت چالایان در زمینه مد مفهومی با وجود مشکلات مالی تیمش و داشتن برچسب مهاجر، او را انتخاب مسیری که حس میکند درست است بازنداشته و زندگی جدیدش به عنوان مدرس مد پایدار، همچنان یک درس بزرگ دارد. اما در نهایت، قضاوت در مورد اینکه آیا او مسیری درست را انتخاب کرده است و انتخاب اینکه اگر شما فردی در صنعت مد باشید، پا جا پای او میگذارید و یا وارد بخش پرسودتر و مصرفگراتری میشوید، با شما، خواننده این مطلب است.