کاهش هزینهها و برنامهریزی برای ارتقای تولید دو راهبرد مدیران است که میتواند قدرت رقابتپذیری واحد صنعتی را بالا ببرد و در بقای بلندمدت سازمان موثر باشد.
اگر به شما به عنوان تولیدکننده یا مدیر یک کارگاه و کارخانه تولیدی بگویند یکی از مشکلات مهم شما چیست؟ به طور قطع کمبود نقدینگی و بالا بودن هزینههای تولید را نام خواهید برد؛ فرقی نمیکند که واحد تولیدی شما جزو چه دستهای از صنایع باشد. از کوچک تا بزرگ با این مشکل دستوپنجه نرم میکنند بهویژه در سالهای تحریم و هماینک که سایه رکود بر سر بسیاری از صنایع افتاده است. هر چند نمیتوان بسیاری از اقلام هزینه را از فهرست کارخانه و کارگاه خود حذف کرد، با این حال میتوان راهکارهایی را در پیش گرفت که چرتکه سودآوری نصیب ما شود.
در این بین ممکن است این نکته نیز گفته شود که تنها در سایه مدیریت، هزینهها کاهش پیدا نمیکند. به عنوان نمونه چطور میتوان هزینه تولید را کاهش داد زمانی که قیمت مواد اولیه بالاست یا تامین آن مشکل است؟ یا زمانی که نیاز به وام و نقدینگی وجود دارد اما بانکها با تولیدکنندگان همکاری نمیکنند؟ چه بسیار کارگاهها و کارخانهها که به خاطر هزینههای بالای تولید و نبود سودآوری به اجبار به تعطیلی روی آوردند و چه بسیار کارگاهها که زیانده شدهاند. اینها دلایلقانع کنندهای است که فرضیه این گزارش را زیرسوال ببرید و تمایلی به دیدن خطوط پایین نداشته باشید. با این حال باید به این نکته توجه کنید که تاثیری که مدیریت صنعتی در داخل سازمان میتواند داشته باشد به میزانی است که تبعات منفی محیطی را خنثی میکند. بنابراین فضای هر واحد صنعتی را که مدیریت میکنید برای یک لحظه در ذهن خود مرور کنید. برآورد هزینه شما از ماشینآلات و دستگاهها، اجارهبهای واحد صنعتی (اگر ملک استیجاری است)، تعداد نیروی کار (کارآموز، نیمهماهر و ماهر)، میزان نیاز به مواد اولیه، میزان دخل و خرجها و سوددهی، میزان پرداخت مالیات و… چقدر است؟ آیا به عنوان یک مدیر تمامی این موارد را در کنار هم برآورد میکنید یا این موارد را به صورت جداگانه بررسی میکنید؟ خاصیت برآورد کلی تمامی خروجیهای نقدینگی از واحد صنعتی این است که میزان سود حاصل بهدست میآید.
به طور معمول در واحدهای صنعتی بزرگ امور مالی قوی باید وجود داشته باشد که کوچکترین خروجی نقدینگی و ورود پول را به سازمان محاسبه کند. اما اگر در یک واحد کوچک صنعتی هستید و نیازی برای استخدام حسابدار احساس نمیکنید باید خود مسائل مالی را دنبال کنید. به عنوان نمونه، یک واحد صنعتی پوشاک را در نظر بگیرید. بدون شک باید در این واحد تولیدی نیروی کار فعالی حضور داشته باشد؛ چراکه اگر کارگران ماهر و فعال نباشند و نسبت خروجی و تولید آنها کم باشد برای واحد صنعتی ضرر به حساب میآید. از این رو مدیر باید نیروهای نامنظم و کمبازده که به اصطلاح بهرهوری کمتری دارند را تعدیل کند یا در کنار نیروی کاری قرار دهد که ماهر هستند. در مرحله بعد باید نسبت به تهیه مواد اولیه که نخ و پارچه هستند دقیق باشد.
نگاه کلی این است که مواد اولیه از نوع مرغوب و با قیمت مناسب تهیه شده باشد تا هزینه تولید کاهش یابد. پس مسئول خرید باید فرد دقیق و ماهری باشد تا بتواند با بازاریابی، روزنههای تهیه مواد اولیه را شناسایی و در عین حال نوع مرغوب را وارد چرخه تولید کند. مرحله بعد استفاده از طراحان ماهر در سیستم است. باید دانست که یکی از عوامل بقای واحد صنعتی و تولیدی، مهارت کاهش هزینه و در عین حال رقابتپذیری است. اگر واحد صنعتی بتواند این دو عامل را مدنظر داشته باشد میتواند موفق باشد. طراحان قوی میتوانند مد (سبک و الگوی خاص) بازار را رصد کنند و با مواد اولیه ارزانقیمت طرحهایی را پیشنهاد دهند که بتوان پوشاک رقابتپذیر در بازار وارد کرد. مرحله بعد وجود ماشینآلات و دستگاههای پیشرفته است.
در هر واحد صنعتی دستگاههایی که بتوانند جای چند نیروی کار خروجی دهند بهینهتر هستند. از این رو بسیاری از مدیران عقیده دارند به جای استخدام نیروی کار که در ماه هزینه زیادی برای واحد تولیدی دربرخواهدداشت باید تجهیزات پیشرفته داشته باشند تا میزان هزینههای جاری آنها کم شود. روی هم رفته به جز قبضهای برق، آب و گاز که برای همه واحدهای تولیدی یکسان است میزان بازدهی سیستم و سازمان در دستان مدیریتی است که میتواند بین چینش نیروها، استفاده از مواد اولیه ارزانقیمت و مرغوب، نیازمندیهای بازار و استفاده از ماشینهای برقی به جای دستی ارتباط دقیقی ایجاد کند. اگر واحد پوشاک مورد نظر ما بتواند این معادله را بهدرستی پیاده کند بر هیاهوی رکود تا حدی میتواند غلبه کند و در عین حال میزان تولید را افزایش دهد و میتواند بقای سازمان خود را نیز حفظ کند. البته موارد دیگری هم وجود دارد که باید مدیران صنعتی برای کاهش هزینههای سازمان در پیش بگیرند که در نظرات چند نفر از فعالان در عرصههای مختلف صنعتی نهفته است.
یکبارمصرفها را کنار بگذاریم
علیرضا پورصفر، تولیدکننده نوشابه گفته است: «بسیاری از رقمهای هزینهای را در کارخانه نمیتوان حدس زد یا پیشبینی کرد. با اینهمه میتوان مواد مصرفی اولیه را به نحوی مدیریت و استفاده کرد که تا حدی هزینههای تولید کاهش یابد. به ویژه اینکه لوازمیدکی و ماشینآلات باید از اجناس مرغوب تهیه شده باشند تا در چرخه تولید قابل مصرف برای چندین سال باشند نه لوازمی که یکبار مصرف به حساب آیند. در کنار آن ماشینآلات در خط تولید باید از فناوری و دانش روز برخوردار باشند تا نیاز به نیروی کار کمتری احساس شود. هرچه درصد نیروی کار کمتر باشد و کار اصلی را ماشینآلات انجام دهند، سرعت، دقت و هزینه کمتری دربرخواهد داشت و به طور قطع با این رویه تولیدکننده میتواند سرمایهگذاری بیشتری در روند تولید داشته باشد. »
با تمام توان کار کنیم
عباس ترکمان، تولیدکننده و نایبرئیس انجمن چرم در این زمینه گفت: «برای کاهش هزینههای یک واحد تولیدی باید مدیریت صنعتی سعی کند از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کند. به عبارتی واحد صنعتی باید از تمام ظرفیتهای خود استفاده کند. با این وجود چون در کشور ما معضل قاچاق بیداد میکند تولیدکنندگان و مدیران واحدهای صنعتی نمیتوانند بازار مناسبی برای کالاهای خود پیدا کنند و از این رو نمیتوانند با ظرفیت کامل کار کنند. درنتیجه هزینههای تولید را متحمل میشوند اما نمیتوانند سودآوری لازم را داشته باشند. »
وقتی میخواهیم ولی نمیشود
محمدرضا سجادپور، تولیدکننده نمایشگرهای دیجیتال گفت: «یکی از مشکلات موجود بر سر راه کم کردن هزینههای واحدهای تولیدی در تامین مواد اولیه یا قطعات مورد استفاده آنها خلاصه میشود. به عنوان نمونه برای تولید تلویزیونهای شهری باید قطعات کوچک را وارد و در کشور مونتاژ کنیم یا پنل یا پاور سیستم به دلیل نداشتن صرفه تولیدی و توجیه اقتصادی در کشور از خارج وارد شود که در نتیجه این امر تولیدکننده با هزینه زیادی مواجه میشود. اگر امکان تولید پنل و پاور در کشور وجود داشت، مدیران واحدهای تولیدی نمایشگرها و تلویزیونها اینهمه هزینه پرداخت نمیکردند. »
کاهش هزینهها مگر ممکن است؟
محمد امینزادهگوهری، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان لوازم و تجهیزات ورزشی به صمت گفت: «نمیتوان به سادگی از کم کردن هزینهها در واحدهای صنعتی صحبت کرد؛ چراکه نمیشود گفت هزینه آب، برق، گاز، بیمه نیروی کار، تامین مواد اولیه، پرداخت مالیات و… را میتوان کم کرد. اینها هزینههای جاری در هر واحد تولیدی است که هر مدیریت صنعتی ناگزیر از پرداخت آن است. با اینهمه بیشترین هزینهای که تولیدکنندگان متحمل میشوند در تامین مواد اولیه است که تعرفه وارداتی بالایی دارد. »
انضباط مدیریتی
صمد شفایی، تولیدکننده و دبیر انجمن صنفی قطعات آسانسور گفت: «بخش بزرگی از هزینههای واحدهای تولیدی مربوط به هزینههای نیروی انسانی است. با این حال اگر مدیر صنعتی بتواند به نحوی برنامهریزی کند که کارگران و کارکنان کارخانه و کارگاه، هدررفت زمان نداشته و به نحو مطلوب در ۸ ساعت کاری بازدهی داشته باشند به طور قطع مدیریت صنعتی میتواند هزینههای ناشی از هدررفت زمان را کاهش دهد و بهرهوری نیروی کار افزایش پیدا میکند. البته تلاش واحدهای صنعتی باید این باشد که نیروی کار ماهر و کارکشته وارد سازمان خود کنند تا بتوانند بهترین نتیجه را کسب کنند. وجود برخی ممنوعیتها همچون ممنوعیت استفاده از تلفن همراه باید در مدیریت داخلی واحد صنعتی لحاظ شود. در کنار آن باید برای کارگران فعال، پاداش و کارانه در نظر بگیرند تا انگیزه مناسبی برای فعالیت در محیط کار ایجاد شود و به طبع میزان بازدهی و تولید بالاتر رود. این موارد در هر محیط صنعتی جواب میدهد. البته در کنار هزینههای ناشی از کارکنان، هزینههای مالیاتی نیز برای مدیریت صنعتی وجود دارد که برای واحدهای صنعتی سنگین است. »