پایپوش‌سازی در گذر سالیان تغییر و تحول داشته است و طی قرن نوزده از حرفه‌ای صنفی به حرفه‌ای متکی به تولید انبوه تبدیل شد هر چند که همان ساخت سنتی حالت ماشینی پیدا کرد. در قرن بیستم و به خصوص در حوزه‌ی زیره‌سازی ساخت‌ها و مواد خام جدیدی به میدان آمدند و فرایندهای قالب‌گیری چسبی، تزریقی و ولکانیده مستقیم با استفاده از مواد پلیمری یا لاستیکی ظهور کرد. اما همچنان می‌بایست رویه را برش می‌دادند و می‌دوختند هر چند که به لطف طراحی و نظارت رایانه‌ای پیشرفته دیگر مانند گذشته به استادکاران ماهر نیاز زیادی نبود.
تغییر دیگر و شاید انقلابی‌ترین تغییری که رخ داد دگرگونی بنیادی در مکان تولید پایپوش بود. در عرض فقط ۲۵ سال تولید انبوه پایپوش که قبلاً در دست کشورهای پیشرفته‌ صنعتی بود به آسیا انتقال یافت که نیروی کار آن خیلی از اروپا ارزان‌تر بود. این حرکت را نام‌های تجاری حوزه‌ کفش‌های ورزشی مثل نایک شکل دادند که بیش‌تر بازاریاب بودند تا تولیدکننده و با هیچ یک از پایگاه‌های موجود تولید پیوندی نداشتند و از چنان انعطافی برخوردار بودند که می‌توانستند کفش‌های خودشان را در ارزان‌ترین جاهای جهان تولید کنند. این کار سود زیادی داشت و بسیاری از تولیدکنندگان سایر انواع کفش هم از این سرمشق پیروی کردند. البته این کار هم مشکلات خاص خود را داشت. در آغاز مدیریت کیفیت دشوار بود و مدت زمان بين دادن سفارش و دريافت کالا زیاد بود که به افزایش موجودی در انبارها و کاهش سود منجر می‌شد. در آغاز قرن ۲۱ مشکل دیگری هم پیش آمد. در چین که کانون پایپوش‌سازی جهان شده بود هزینه‌ی نیروی کار رو به افزایش گذاشت و مردم چین هم تمایل به اشتغال در کارخانه‌های تولید کفش را از دست دادند و به سراغ صنایعی مثل الکترونیک رفتند که حقوق بیش‌تری نصیب‌شان می‌کرد.

نوآوری‌های فناوری
در سال‌های اخیر فناوری‌های جالبی هم ظهور کردند که در چگونگی و مکان‌یابی تولید پایپوش انقلابی پدید آوردند. مثل چاپ سه بعدی که می‌تواند راهکاری برای بسیاری از مشکلات فراوری صنعتی باشد و کلیدی برای تولید در آینده باشد. مثلاً شرکت ریبوک کارخانه‌ سیال را مطرح کرده است که در آن نرم‌افزارها و ربات‌ها طرح‌های سه بعدی کفش‌ها را ترسیم می‌کنند و سپس با استفاده از چاپ سه بعدی و ماده‌ خام مایعی که محصول شرکت باسف است محصول نهایی را خلق می‌کنند. ریبوک می‌گوید با این روش می‌توان به سرعت و بدون استفاده از قالب‌های سنتی پایپوش‌هایی کاملاً منحصر به فرد تولید کرد.
آدیداس هم سال قبل کفش کتانی خود به نام فیوچرکرافت ام‌اف‌جی(ساخته برای آلمان) را معرفی کرد که نخستین محصول کارخانه‌ سرعتی این شرکت در آنسباخ است، کارخانه‌ای که تقریباً ربات‌ها تمام امور آن را می‌گردانند و قرار است تولید انبوه آن در سال جاری آغاز شود. آدیداس پیش از این نیز چنین کارخانه‌ای را در شهر آتلانتا در ایالات متحده به راه انداخته بود. در کفش فیوچرکرافت ام‌اف‌جی فناوری بوست آدیداس به کار رفته است که برگشت انرژی به هنگام دویدن را افزایش می‌دهد و آن را با استفاده از فناوری پیشرفته‌ رانش‌گیری آدیداس به نام آرامیس طراحی کرده‌اند که امکان می‌دهد تا بتوان کارکرد دقیق پا به هنگامی دویدن را بررسی کرد و با استفاده از داده‌های حاصل کفشی تولید کرد که عملکرد بهینه داشته باشد.
این دو فناوری چه اشتراکی دارند؟ هر دو فناوری بسیار سطح بالایی هستند و در داخل کشور به کار می‌روند. یک عامل روند فزاینده تولید در داخل این است که برخی از ارزان‌سازان و به خصوص چین دیگر نمی‌توانند مانند گذشته ارزان تولید کنند. عامل دیگر که احتمالاً مهم‌تر است این است که فناوری پیشرفته سبب شده است تا بازگرداندن کارخانه‌ها به کشورهای غربی به طوری فزاینده‌ای اقتصادی شود. مدت زمان بين دادن سفارش و دريافت کالا خیلی کم است، زنجیره‌ای تأمین عملاً حذف شده است و انباشت در انبار به حداقل می‌رسد. البته سرمایه‌گذاری سنگینی لازم است اما صرفه‌جویی ناشی از کارایی بسیار زیاد کل عملیات تولید آن را جبران می‌کند. انسان‌ها اشتباه می‌کنند اما رباتی که درست برنامه‌ریزی شده باشد چنین اشتباهاتی مرتکب نمی‌شود.

بومی در خدمت بومی
کوین پلانک مدیرعامل آندر آرمور در همان راستای شرکت لایتهوس در بالتیمور نام‌های تجاری کفش‌های ورزشی خود را مدیریت می‌کند. کارخانه این گروه ساختمانی به وسعت ۳۲۵۰ متر مربع پر از چاپ‌گرهای سه بعدی و سایر سامانه‌های دارای فناوری برتر است و در آن طرح‌های جدید را می‌توان در اندک زمانی و با هزینه‌ای اندک به اجرا در آورد. پلانک می‌گوید لایتهوس نوک سرنیزه‌ی نوآوری در صنعت است که باید سرمشق قرار گیرد و معتقد است که آندر آرمور می‌تواند هزینه را کاهش دهد و در وقت و پول صرفه‌جویی کند و در عین حال کیفیت را با کاستن از احتمالات خطا افزایش دهد.
پلانک می‌خواهد ده‌ها هزار شغل جدید تولیدی در ایالات متحده ایجاد کند ولی می‌گوید برای رسیدن به حالت رقابتی کامل باید در تولید و سامانه‌ها دست به ابتکارات جدید زد و می‌خواهد با نگرش بومی برای بومی این طرح را یک گام به جلو ببرد. یعنی لایتهوس محصولات طراحی کند که در بازارهای محلی جهان ساخته شود. معتقد است هر بازاری در جهان مانند ایالات متحده، محصولات ساخت محلی را ترجیح می‌دهد به محصولات وارداتی. با داشتن کانون‌های تولید ابتکاری در هر منطقه، تولید محلی در اکثر کشورها به امکانی عملی تبدیل می‌شود.

دیجیتالی شدن
دیجیتالی کردن فرایندها و سامانه‌های تولید در کنار مزیت‌ها و سودهای زیادی که دارد گسست ایجاد می‌کند. مثل اختلالی که شرکت تاکسی اینترنتی اوبر در تاکسی‌رانی سنتی ایجاد کرد. اوبر بدون آن که تاکسی داشته باشد و راننده‌ای استخدام کرده باشد خدمات سریع‌تر و ارزان‌تر ارائه می‌دهد. یعنی به جای آن که مانند تاکسی‌رانی سنتی از دارایی خودش استفاده کند از دارایی دیگران استفاده می‌کند. موفقیت اوبر در استفاده کردن از اقتصاد شراکتی و نیروی تحول دیجیتالی کسب و کار است.
صنعت تاکسی بر خلاف صنعت پیچیده‌ پایپوش، نسبتاً است و کوچک‌ترین مخرج مشترک آن به راننده، خودرو و سوخت نیاز دارد. اما کوچک‌ترین کارخانه‌ کفش هم دارای زنجیره‌ تأمین بزرگی از مواد خام تا محصول نهایی و مشتری است . دیجیتالی‌سازی می‌تواند روش تولید کفش را طوری ساده کند که تقریباً در هر مکانی در جهان با حداقل نیروی کار آشنا به رایانه و بی خبر از تخصص‌های کفش‌سازی قابل تولید باشد. به هیچ گونه سنت کفش‌سازی نیازی نیست و سرمایه نیز از همه جا قابل تهیه است. آندر آرمور هم دقیقاً در پی چنین قالبی است.
البته این روش هم می‌تواند گسست پدید آورد چون نگاهی بسیار جدید است. کوین پلانک هیچ سابقه‌ای در کفش‌سازی ندارد و بنابراین هیچ گونه پیش فرض در مورد چگونگی تولید کفش ندارد. در سال ۱۹۹۶ دانشجوی ورزشکاری بود که از عرق‌آلود شدن مداوم پیراهن ورزشی کلافه شده بود. بنابراین تصمیم گرفت چاره‌ای بیاندیشد. بنابراین پارچه‌ای یافت که تنفس پذیر باشد و گرمای بدن را دفع کند. سپس پیراهنی تولید کرد اساس نام تجاری آندر آرمور شد. شاید بگوییم تولید چنین پیراهنی از تولید کفش آسان‌تر است ولی کاربری فزاینده‌ی فناوری باعث می‌شود تولید کفش هم به طور فزاینده‌ای ساده شود.

ضد جهانی‌سازی
موضع حفاظت‌گرای بسیاری از سیاست‌مداران را هم باید در نظر داشت. بسیاری از رأی‌دهندگان در کشورهای غربی نگرش ضدجهانی‌سازی دارند زیر فکر می‌کنند جهانی‌سازی باعث بیکاری در کشورهای‌شان و توسعه‌ اقتصاد کشورهای آسیا شده است. ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا می‌خواهد شغل‌ها را به این کشور برگرداند. ایالات متحده هنوز بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است و قدرت خرید مصرف‌کنندگان در این کشور زیاد است. بنابراین نام‌های تجاری حوزه‌ پایپوش که در این کشور فعالیت می‌کنند باید به فکر همساز شدن با عوارض سنگینی باشند که بعید نیست بر واردات وضع شود.
ایالات متحده تنها نیست و رأی‌دهندگان سایر کشورها و به خصوص اروپای غربی نیز که در پی برگرداندن شغل‌ها هستند ممکن است همانند رأی‌دهندگان آمریکایی عمل کنند. در همه‌پرسی ماه دسامبر ایتالیا ممکن است چنین پدیده‌ای رخ دهد. البته بسیاری از رأی دهندگان نمی‌دانند تبعات کامل چنین رویکردی چه خواهد بود. کاهش تجارت آزاد ممکن است به جای ایجاد شغل‌های بیش‌تر، باعث رکود اقتصاد جهان و افزایش قیمت‌ها شود. جهانی شدن در واقع در سال‌های اخیر به طور تدریجی توان خرید مصرف‌کنندگان را افزایش داد و این روند مثبت ممکن است متوقف یا حتی معکوس شود، سطح زندگی ممکن است افت کند و با افزایش نرخ بهره، قدرت خرید کاهش یابد. بنابراین ممکن است تغییر مهم دیگری در محل تولید پایپوش رخ دهد. ممکن است طرح پیشنهادی بومی برای بومی کوین پلانک یا مشابه آن مطرح شود. باید منتظر گذشت زمان ماند. اما آن چه قطعی می‌نماید این است که نام‌های تجاری معروف مثل آدیداس و ریبوک علائم را دیده‌اند و در جستجوی راهکارهایی برای ساده سازی و انتقال تولید با استفاده از مواد خام جدید، چاپگری سه بعدی و همکاری انسان و ربات هستند. روشن است که بهپوشی ممتاز یا پایپوش‌های سنتی بسیار مرغوب از این پدیده‌ها تأثیری نمی‌پذیرند ولی اثرات تغییر به هر حال گسترده خواهد بود.
طرحی بسیار آینده‌نگر در روش تولید پایپوش این خواهد بود که کفش‌ها را در مراکز کنار کافه‌های اینترنتی تولید کنند، یعنی کنار جایی که در آن بتوان شکل پا و اندازه‌ آن را بتوان با اسکن کردن تعیین کرد، از طریق اینترنت دست به انتخاب طرح‌ها زد، داده‌های خود را وارد کرد و از نرم‌افزار انتقال به چاپگر سه بعدی استفاده کرد. وقتی هم که چاپگر دارد کفش سفارشی را تولید می‌کند می‌توانیم کارهای خودمان را انجام دهیم. پرداخت پول را به صورت الکترونیکی انجام می‌دهیم و بعد از پوشیدن کفش جدید کفش قبلی را به بازیافت می‌سپاریم. شاید بگویید تا تحقق چنین رویایی راه درازی مانده است. خیلی چیزها هم روی دست می‌ماند. مثل میلیون‌ها جلد پوستی که دیگر برای تولید چرم مصرف نخواهند شد. اما ز لحاظ فنی فقط دو چیز لازم است تا این رویا محقق شود.
نخست پلیمر مناسبی که بتوان با آن کفش سه بعدی چاپ کرد و از نظر عملکرد فیزیکی مانند پلیمر متعارف باشد.شرکت‌های تولیدکننده‌ مواد شیمیایی مثل باسف و داو منابع مالی کلانی دارند و در حال سرمایه‌گذاری سنگین در این حوزه هستند. در نتیجه چنین موادی با سرعت زیاد در حال تولید هستند و با افزایش تولید نیز هزینه کاهش می‌یابد. نکته دوم نیز قابلیت ترکیب بیش از یک نوع پلیمر برای تولید کفش است.
در واقع هم اکنون چاپگرهایی سه بعدی مثل کانکس محصول شرکت استراتایس وجود دارد که می‌توانند مواد خام دارای سختی‌های مختلف را هم‌زمان و در یک ساخت چاپ کنند. ازلحاظ نظری میسر است که در یک گام تمام اجزای نرم و سخت کفش چاپ شود و نیازی به سوار کردن بعدی نباشد. اما هنوز محصولی تجاری ارائه نشده است. در ضمن شرکت‌های دیگری مثل فیتز مسیر دیگری در پیش گرفته‌اند و مواد سخت و نرم را جداگانه چاپ می‌کنند و سپس مانند روش سنتی چسب‌کاری روی هم سوار می‌کنند. هنوز در آغاز راه چاپ سه بعدی هستیم و حتی پیش‌بینی رویدادهای چند سال آینده دشوار است ولی شکی نیست که صنعت پایپوش همچنان فناوری‌های جدیدی را تجربه خواهد کرد تا محصول بهتری به مشتری ارایه دهد.

world Leather January/February 2017

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن
ورود
بستن
سبد خرید (0)

هیچ محصولی در سبد خرید نیست. هیچ محصولی در سبد خرید نیست.



واحد پول


fa_IRPersian