هر لباسی که با پارچه موسلین داکا میدوختند بدننما بود. به نظر میرسید که ملکه با لباس خواب خود جلوی نقاش ایستاده است
پارچه باستانی موسلین داکا برای ماری آنتوانت رسوایی به بار آورد
اواخر قرن هجدهم شایعاتی در اروپا درباره مد جدیدی دهانبهدهان میچرخید که افراد طبقه مرفه را متهم به برهنه ظاهر شدن در انظار عمومی میکرد و در مرکز انتقادها ملکه پرحاشیه ماری آنتوانت قرار داشت،مقصر اصلی نوعی پارچه پنبهای بود که از شدت نرمی و نازکی، هر لباسی با آن میدوختند بدننما میشد.
حساسیت جامعه سنتی آن زمان نسبت به پارچه پنبهای نازک آنقدر زیاد بود که وقتی پرتره ماری با لباس نخی در سالن آکادمی رویال به نمایش گذاشته شد، فریاد از هر سو به هوا رفت و ملکه متهم به رفتار غیراخلاقی شد.
شاید فکر کنید این لباس خیلی هم برهنه و باز به نظر نمیرسد. برای چشم امروزی ما اینطور نیست، اما برای یک فرد محافظهکار در دهه ۱۷۸۰، این شبیه یکتکه لباسزیر بود که یک خانم محترم زیر لباسهای دیگرش میپوشید. به همین علت به نظر میرسید که ملکه با لباس خواب خود جلوی نقاش ایستاده است.
لباسهای موسلین از پارچه پنبهای معمولی چندین بار نازکتر و فاقد عناصر ساختاری سفت لباسهای حریر سنتی دربار بودند. آنها معمولاً یقه بنددار، آستینهای پفدار تزئین شده با روبان و ارسی پهنی در کمر داشتند.
موسلین داکا، پارچه گرانبهایی که از شهری به همین نام در بنگلادش کنونی که در آن زمان در بنگال واقعشده بود، آمده بود.
این پارچه مثل پارچه پنبهای موسلین امروزی نبود. موسلین داکا که از طریق فرآیندی استادانه و ۱۶ مرحلهای با پنبهای کمیاب که فقط در کنارههای رودخانه مقدس مگنا رشد میکرد، بافتهشده بود و یکی از گنجینههای بزرگ آن عصر محسوب میشد.
این پارچه به نظر میرسید که از هزاران سال قبل آمده باشد و تنها شایسته پوشاندن مجسمههای الههها در یونان باستان باشد،نزدیک به ۲۰۰ سال پیش موسلین داکا ارزشمندترین پارچه روی این سیاره بود و بعد بهکلی محو شد.
انواع مختلفی از موسلین داکا وجود داشت، اما بهترین آنها نامی خاطرهانگیز داشتند که توسط شاعران سلطنتی به آنها داده شده بود؛ مانند «بافت هوا» که به معنای واقعی کلمه یعنی هوای بافتهشده بود،درحالیکه بهطور سنتی از این پارچههای درجهیک برای ساخت ساری و جامه مردانه استفاده میشد، در بریتانیا این پارچهها سبک پوشش اشراف را تغییر دادند و لباسهای بسیار شقورق دوران شاه جورج را کنار زدند.
دوران کمرهای افقی یک متر و نیمی که بهسختی میتوانست از درها بگذرد، گذشته بود و لباسهای مجلسی ظریف، با دامنهای صاف و راسته که به پایین میریخت مد شده بودند. لباسهایی که پیشتر لباسزیر در نظر گرفته میشد و برای نسل سنتی قبل نوعی هرزگی و عریانی بهحساب میآمد.
با تمام این انتقادها موسلین داکا در بین کسانی که میتوانستند آن را بخرند، بسیار محبوب بود. این پارچه گرانقیمتترین پارچه آن دوران بود، با گروهی از طرفداران دوآتشه که شامل ملکه فرانسوی ماری آنتوانت، ملکه فرانسوی ژوزفین بناپارت و جین آستن میشد.
در اوایل قرن بیستم موسلین داکا از گوشه و کنار جهان محو شد و تنها نمونههای باقیمانده از آن در موزهها و مجموعههای خصوصی ارزشمند نگهداری میشد. تکنیک پیچیده ساخت آن فراموش شد و تنها نوع پنبهای که میشد از آن برای بافتن موسلین داکا استفاده کرد، بهطور ناگهانی منقرض شد.
ماجراجویان در پی احیا این پارچه منطقهای را که موسلین داکا در آن تولید میشد کاوش کردند و در موزههای اروپا به دنبال نمونههایی از موسلین داکا بودند،اولین کار پیدا کردن یک گیاه مناسب بود.
اگرچه امروزه در هیچ مجموعهای از دانههای آن نوع کتان خاص یافت نمیشود، کتابچهای از برگهای خشک و حفظشده این گیاه را در باغ گیاهشناسی سلطنتی، کیو، متعلق به قرن نوزدهم یافتند و از این طریق توانستند دیانای آن را پیدا کنند.
این روزها دولت بنگلادش از این نوع پروژهها حمایت میکند؛کسی چه میداند، شاید بهزودی نسل جدیدی این پارچه باستانی را بپوشند و با شفافیت تا حدی خطرناک آن دستوپنجه نرم کند.