راستای یکی از مقالات گذشته کمد به نام “مد تطبیقی و لباسهای سازگار برای افراد با معلولیت جسمی”) به این مساله خواهیم پرداخت که نه تنها وارد شدن همهی افراد با انواع مختلف اندام چقدر بر اساس اصول اخلاقی است، بلکه سود اقتصادی آن چقدر است؟ لباسی که توسط ما پوشیده میشود، در مورد شخصیت ما به دیگران میگوید. صنعت مد که صنعتی است با درآمدی بالغ بر 2.5 تریلیون دلار همهی افراد در دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد. دنیای مد در 15 سال اخیر جهانی و در اکثر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه به شکل امروز در آمد. این اتفاق باعث شد دنیای مد جابهجاییهای ارزشی زیادی چه از نظر تولید و چه از نظر ارزشهای اخلاقی را شاهد باشد. در راستای وارد کردن افراد مختلف به این صنعت باید گفت که اشخاص زیادی تلاشهایی به اشکال گوناگون انجام دادهاند که یکی از آنها شینید برک (Sinead Burke) است که در مورد او و تاثیراتش در دنیای مد در 5 سال اخیر اشاره خواهیم کرد.
شینید برک (Sinead Burke) کیست؟
شینید برک (Sinead burke) دختری است که از کودکی علاقهی بسیار زیادی به صنعت مد داشت. اما به خاطر قد و مدل اندامش (1.04متر) در صنعت مد جایی نداشت. او هدفی برای زندگیش داشت و برای آن شروع به جنگیدن کرد و با راه اندازی یک بلاگ که به سخنرانی در یک برنامه TED در سال 2016 منتهی شد باعث شد که همه او را بشناسند. شینید دختری 30 ساله، اصالتا ایرلندیست. او نویسنده، معلم، فعال حقوق توانیابان و پادکستر است. سخنرانی TED او با عنوان “چرا طراحی لباس باید برای همهی افراد باشد؟” بود و همچنین وی متصدی سازمان مشاورهی “دنیا از زاویهای نوین” است. وظیفهی این سازمان کار کردن روی بالا بردن استانداردهایی برای دسترسی و خدمات به توانیابان است، تا دنیایی منصفانه و قابل دسترس برای همه طراحی شود.
شینید یک شعار دارد و آن هم بسیار ساده است: “دنیا باید برای همه باشد.”
شینید برک تنها کوتاه قد خانوادهاش نیست!
شینید دربرنامهی Kelly Clarkson در سال 2020 میگوید: ” من اگر در حال حاضر در هر مرحلهای از موفقیت هستم به این دلیل است که خانوادهام من را دوست دارند و به شدت توسط آنها درک شدهام. من سه خواهر و یک برادر دارم و فرزند اول خانوادهای هستم که همهی آنها قد عادی دارند. فقط پدرم از لحاظ قدی مثل من است و حضور او در زندگی من بسیار عالی و تاثیرگذار بود، چون از لحاظ ظاهری ما شبیه هم هستیم و این کمک بزرگی به بهبود کیفیت زندگی من کرده است، چرا که او به شدت شخصیت جالبی دارد.”
قصهی شنیدنی شینید به عنوان یک معلم که تبدیل به یک سخنران شد!
من به عنوان یک معلم مدرسهی راهنمایی زندگی کاری خودم را آغاز کردم، و از همان زمان ایدهی این بلاگ به سرم زد. به نوشتن دربارهی هر چیزی که خودم دوست داشتم در آن را شروع کردم. مثلا یک بار درمورد Cate Blanchett در مراسم اسکار نوشتم. به دلیل علاقهی درونی من به صنعت مد، به عنوان یک بانوی توانیاب، اگر روبه روی شما بنشینم و لباسی زیبا پوشیده باشم که شمارا تحت تاثیر قرار بدهد و از کالکشنی جدید باشد، شما به من خواهید گفت: “لباست خیلی جالب است” و همچنان صنعت مد هرگز اشخاصی مثل ما را در نظر نمیگیرد. من به عنوان خواهر بزرگتر همیشه خواهرهایم را به خرید میبردم و وقتی آنها کفش پاشنهدار برمیداشتند، من از مغارهدار میخواستم که به من هم از آن کفش بدهند، جوابی همیشگی این بود که ما این کفش را به سایز شما نداریم و من فکر کردم که این مساله به شدت غیرمنصفانه است. نه فقط به این خاطر که من به این صنعت علاقه دارم، بلکه چون هر کدام از ما میخواهیم لباس بپوشیم. چون پوشش بخشی از شخصیت ماست، بدن ما را لمس میکند. این دلایل من را به سمت سخنرانی در TED برد و خواستم که دنیا را با این طرز فکر متحول کنم و بعد از آن عکس من روی مجلهی ووگ رفت.”
او اولین کوتاه قدی است که به برنامه Met gala دعوت شده است.
“شینید میزبان پادکست به عنوان مهمان متفاوت Met Gala”
او میگوید: “حضورم در Met gala برای من اینگونه بود که نه تنها خودم یا اشخاصی مثل خودم هستند را در آنجا معرفی میکردم بلکه ناتوانیهای افراد را در شکل کلی به نمایش میگذاشتم. چون معمولا آنها در بخشی از مکالمات روزمره نیستند. حتی وقتی که در مورد تنوع انسانها و شمول همگان صحبت میکنیم. ناتوانی فقط آن کلمه یا چیزهایی که ما در مورد آن صحبت میکنیم نیست. چون این مساله را نباید نادیده گرفت که من تنها شخص کوتاه قد آنجا بودم و چه کسی میداند که چقدر زمان میبرد تا شخص کوتاه قد دیگری به روی آن فرش قرمز برود؟ که البته من امیدوارم دوباره همین امسال باشد.” من در بدنی هستم که معمولا افراد نمیدانند چطور میتوانند با من ارتباط برقرار کنند. این احساس که ارتباط برقرار کردن با من سخت هست میتواند حس بیتفاوتی را در افراد به وجود بیاورد و باعث به وجود نیامدن هیچ مکالمهای بشود. از وقتی که من خیلی کم سن و سال بودم، سعی کردم که خودم شروع کننده باشم و به خودم افتخار کنم که در این بدن زندگی میکنم. در Met gala خودم پیش قدم شدم و به خانم Anna wintour سلام کردم و مکالمه رو شروع کردم. به او گفتم: “من فکر میکنم باید در مورد گستردهتر کردن طراحیها باهم صحبت کنیم. فکر میکنم این موضوعی است که منو قویتر میکنه که میزبان یک پادکست باشم.”
“سوال اصلی پادکست شینید از مهمانان”
وی ادامه می دهد: “من در پادکستم چهار سوال از هرکسی که در آن مهمان است میپرسم و یکی از آن سوالات این است که شما در بدنی که زندگی میکنید چه احساسی دارید؟ چون من اصولا فراموش میکنم که کوتاه قد هستم تا زمانی که دستم به چیزی که میخواهم بردارم نمیرسد یا اینکه افراد به یادم میآورند که من کوتاه قد هستم. چه مسالهی نهانی در این هست که بدانیم در بیشتر چالشهایی که ما با آنها رو در رو هستیم تنها نیستیم؟ دیگران حتی افراد مشهور هم این احساسات را تجربه میکنند که تنها هستند یا کافی نیستند و یا به تنهایی قادر به انجام بعضی کارها نیستند. پس این مرهم درد شما میشود که با خودتون بگید که اگر آنها میتوانند پس من هم میتوانم.”
ایمران عمد چه کسی است؟
همچنین ایمران عمد (Imran Amed)، بنیانگذار مجله BOF در قسمت سوم از برنامهی The business of Fashion Show برای پرداختن به مسالهی شمول همگان در صنعت مد به دیدن کسانی میرود که مثل خود او اصالتا اهل آمریکا یا فرانسه و یا انگلیسی نیستند و جزو اقلیتها محسوب میشوند. از جایی که این برنامه با عنوان “وابستگیها” است، او در مورد گذشته و ریشههای خانوادگی خودش نیز میگوید که از مسلمانان هندی است و اصالت او به آفریقای شرقی برمیگردد که در کانادا متولد شده است. از سختیهای کارش به عنوان یک مهاجر میگوید. او اظهار میکند که در سال 2005 که وارد این صنعت شد، به شدت افراد محدودی اجازهی ورود و نشستن در ردیف اول فشنشوها را داشتند. اما حالا او جزو گلچینهای اصلی فشنشوهاست چرا که دنیای ردیف اولیها در حال عوض شدن است.
چه کسانی در ردیف اول فشن شوها مینشینند؟
در فشنشوها یکی از افرادی که در این دوران در این صندلیها جای میگیرد Edward enninful سیاه پوست است که اون نیز به خاطر رنگ پوستش جایگاهش را به سختی محکم کرد. او اولین سیاه پوست در جایگاه سردبیری Conde nast بریتانیایی مجلهی Vogue است. شخص دیگری که به همین صورت و جزو اقلیتها Samira Nasr است، که سردبیر کنونی مجله Harper Bazaar است. در همین راستا به پاریس میرود تا با او مصاحبهای داشته باشد. او اولین بانوی رنگین پوستی است که در این جایگاه شغلی شروع به کار کرد. سمیرا تعریف میکند:”روزی که برای مصاحبه رفته بودم هرکسی چیزی میگفت، یکی گفت موها باید مرتب باشند، سردبیر از موهای بهم ریخته خوشش نمیآید و من گیج شده بودم، چرا که من مرتب بودم ولی فهمیدم به خاطر جنس موهایم که فر است و معمولا بهم ریخته به نظر میرسد، آنها نگران نظر در مورد ظاهر من بودند.”
“برنامه سالانه Voices”
سالانه BOF میزبان برنامهای به نام “Voices” هست. این تجمع برای کسانی است که افکار بزرگی دارند. در این تجمع در سال 2017 این برنامه میزبان شینید بود و توضیح داد که چطور صنعت مد افرادی که از نظر ظاهری به هر گونهای با آن چیزی که این صنعت به تصویر کشیده است متفاوتاند را از دیگران جدا ساخته است.
“همکاریهای شینید”
شینید کسی است که برندهایی مانند Gucci و Ralph lauren را از هوشیاری در مورد این افراد به سمت حرکت در این راه، راهنمایی کرد. او در این باره میگوید: اگر تا قبل از این پنج سال از من پرسیده میشد که موفقیت چیست؟ قطعا جواب من این بود که لباسها برای همه وجود داشته باشند. اما در حال حاضر به شدت دیدگاه من تغییر کرده است و فکر میکنم که اشتغالزایی برای افراد توانیاب در این صنعت بسیار مهم است و این چیزی است که من میخواهم تغییر کند.”
آیا شینید یک خارجی در صنعت مد به حساب می آید؟
در ادامه ایمران به همراه شنید به دیدار June Sarpong که اصالتی غنایایی دارد، برادکستر، فعال، نویسنده و اولین مدیر خلاق در زمینهی تنوع در استفاده از افراد در BBC و Jamie Gill یک مرد همجنسگرای هندی و مدیرعامل برند لوکس Roksandra میرود. به این مساله اشاره میکند که در واقع هر چهار نفر این افراد با توجه به سطحبندی صنعت مد، در جایگاههایی که هستند جایی ندارند. در این جلسه آنها مسائلی مانند موفقیت واقعی، تعریف مشاغل، افرادی که در آنها جای میگیرند و افرادی که این حق امتیاز از آنها سلب شده است را به مباحثه میگذارند. چون در اینجا به مسالهی اکسسوریها اشاره میکند و به دوستان خود میگوید که در صنعت مد حضور اکسسوریها به این خاطر است که افرادی که گردانندهی این صنعت هستند میدانند که این وسایل را برای افرادی به وجود آوردهاند که توانایی مالی زیادی ندارند و سعی میکنند از اکسسوریها به این شکل استفاده کنند. سوالی جالب مطرح میکند:”چرا ما نمیتوانیم این مساله را در خود صنعت پیادهسازی کنیم؟” در ادامه برای جواب به این مساله باید گفت که افرادی که تا به امروز صاحب جایگاه و امتیاز بودهاند باید جایگزین شوند و بر اساس گفتهی شینید، همانطور که جرج فلوید از بین ما رفت و پندمی به ما آموخت، همیشه با از دست دادن افراد میتوان راه جدیدی ساخت. قطعا به کمک این چهار نفر میتوان درهای جدید را گشود.
“ساخته شدن مانکن شینید”
همچنین در روز دیگری شینید که برای ساختن مانکنی از اندامش به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مانکن میرفت ایمران همراهش شد تا آخرین قطعه از بدن او را قالبگیری کنند. او میگوید که مساله چطور به ساخت مانکنی از او انجامید. او میگوید: “موزهی ملی اسکاتلند در حال ساختن گالری به نام”بدنهای زیبا” بودند که مجموعهای با تنوع در فشن را گردهم آورند و وقتش یه توانیابان رسید، از من خواستند تا لباسهای من را داشته باشند، من هم پرسیدم لباسهایم را چطور به نمایش خواهید گذاشت و آنها گفتند که آویزان میکنند، پیشنهاد جالبی بود، اما پرسیدم بقیه لباسهارا چطور نمایش میدهید و آنها گفتند که روی مانکنها به نمایش خواهیم گذاشت. پس من هم پرسیدم که چطور است که مانکن من نیز ساخته شود؟
از مانکن شینید در چه مکانهایی استفاده خواهد شد؟
همچنین او امیدوار است که این مانکنها در سیستم آموزشی وارد شوند، دانشگاههایی مثل: Central Saint Martins Parsons ،FIT تا دانشجوها بتوانند از آنها استفاده کنند. چون وقتی این مانکنها در دسترس باشند، مسالهی سایز بودن لباسها متفاوت خواهد شد. بعدها میتوانیم آنها را در فروشگاهها شاهد باشیم. ولی در ابتدا احتیاج به تولید هست.
شینید همچنین اظهار میکند:” وقتی اولین بار مانکن خودم را دیدم به شدت احساس ناامنی کردم، چرا که اصلا شبیه مانکنهایی که تا به آن روز دیده بودم نبود. این احساس ناراحتی و ناامنی نشان از اهمیت این مساله در این صنعت دارد تا همگان با آن آشنا شوند.”
چه کسانی میتوانند دخترهای قد بلند لاغر را با اندام افراد واقعی دنیا جایگزین کنند؟
حال که این مباحث بازگو شدند که دیدیم تاثیرات سوشالمدیا در حدی بوده است که اشخاصی مانند شینید نیز وقتی اولین بار با مانکن بدن خودش رو به رو میشود در ابتدا تعجب زده میشود، چرا که ذهن ما پر از دخترهای قد بلند لاغر است. متوجه شدیم اقلیتهایی که به حاشیه رانده شدهاند از صنعت مد خواستهای جز رفتار برابر ندارند. قطعا این بحثها اخلاقی هستند و سودهای تجاری خواهند داشت که این اتفاقات عملی شوند. اما همچنان این سوال باقی میماند که صنعت مد چقدر واقعا چقدر آماده است تا این قدم را بردارد؟