روحانیت در اروپا، پیش از ادیان ابراهیمی

در دنیای باستان که ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) وجود نداشتند، اروپا سرزمینی بود که عمده کشورهای آن، خانه‌ای بود برای افرادی که از دید رومی‌ها به عنوان “بربر” شناخته می‌شدند. آلمان، فرانسه، انگلیس، سرزمین‌های اسکاندینوی و… مردمانی داشتند که دیدگاه‌های بسیار متفاوتی با تمدن‌هایی مانند روم و یونان داشته و علاقه چندانی به سبک زندگی آنها نشان نمی‌دادند.
از طرفی دیگر، دو تمدن بزرگ در اروپای باستان وجود داشت که از آنها به عنوان بنیانگذاران فرهنگ و تمدن غربی مدرن یاد می‌شود. روم و یونان، دو تمدن ابر قدرت در اروپای باستان بودند که این قاره را در زمینه‌های مختلف رهبری می‌کردند. یونان، مهد فلسفه، علوم پزشکی، ریاضیات و… و روم، کشوری نوآور در تاکتیک‌های نظامی، حکمرانی، هنر، معماری و… بود.
آنچه که مشخص است، نوعی جدایی در اروپای باستان است که یک سمت آن دارای تمدنی بسیار مدرن و پیشرفته است و سمتی دیگر، میزبان اقوام بدوی که دیدگاه ابتدایی‌تری را دنبال می‌کنند. با وجود این جدایی، این دو قطب، یک نقطه اشتراک دارند و آن، عقاید روحانی و دینی است.

تصویری از درگیری رومیان با قبایل ژرمنیک
تصویری از درگیری رومیان با قبایل ژرمنیک

ادیان و عقاید روحانی در اروپای باستان

روم و یونان، پانتئونی (مجموعه‌) از خدایان را دارند که هرکدام از آنها، مسئول بخشی از طبیعت و ذات بشر است. زئوس، پادشاه خدایان، پوسایدون، خدای دریاها، هادِس، خدای دنیای مردگان، آفرودیت، خدای زیبایی، اِریس، خدای جنگ و… رومیان هم خدایان خود را به تقلید از یونانیان نام گذاری می‌کردند: ژوپیتر، پادشاه خدایان، مارس، خدای جنگ و…
این دو تمدن، برای خدایانشان، معابدی باشکوه و عظیمی می‌ساختند و در تمامی این معابد، چندین موبد و دستیار خدمت می‌کردند که وظایف مختلفی داشتند. تدفین، برگزاری مراسم پرستش، قربانی و…
در آن سمت اروپا که تمدن‌های سازمان‌یافته، جایگاه چندانی نداشتند هم، پانتئون دیگری از خدایان پرستش می‌شدند و هرکدام از آنها، مانند خدایان روم و یونان، نماد بخشی از طبیعت و ذات بشر هستند. در هر منطقه، خدایان متفاوتی پرستش می‌شدند ولی مشهورترین آنها، اودین، ثور، تیر، لوکی و… هستند.
برای این خدایان، پرستشگاه و معابد پرشکوه ساخته نمی‌شد بلکه بیشتر، سازه‌هایی مانند کلبه‌های چوبی، مجسمه‌های سنگی و صخره‌های تراشیده شده برای پرستش و سایر امور استفاده می‌شدند. موبدان این پرستشگاه‌ها، افرادی با نام شامن بودند که کمی بعدتر از آنها خواهیم گفت.

معبد باستانی آتنا، خدای دانش در شهر آتن، یونان / معبد بازسازی شده نوردیک

نوع پوشش روحانیون اروپای باستان

یونان:

در معابد یونان، موبدان لباسی به نام کیتون یا خیتون (Chiton) می‌پوشیدند که پوشاکی یونی‌سکس و رایج، میان زنان و مردان یونانی بود. تمام اقشار، این لباس را می‌پوشیدند ولی نسبت به موقعیت اجتماعی، شغل و میزان ثروت، تغییرات بخصوصی از نظیر رنگ، طرح و کیفیت پارچه در آن به وجود می‌آمد.
این لباس از یک پارچه مستطیلی شکل تشکیل می‌شد که به دور کمر و شانه‌ها بسته و یا گره می‌خورد. برخی از مدل‌های این لباس، آستین دار و یا بدون آستین بودند و معمولا تا قوزک پا را پوشش می‌دادند. گارگران، ورزشکاران و جنگجویان، مدل کوتاه این لباس را می‌پوشیدند تا آزادی عمل بیشتری داشته باشند.

مجسمه‌ای از یک موبد یونانی
مجسمه‌ای از یک موبد یونانی

روم:

در معابد روم باستان، گروهی از زنان وجود داشتند که وظایفی چون نگهداری از معابد، مشارکت در تصمیمات حکومتی، مشورت با امپراطورها و… را به عهده داشته و از پرستیژ بسیار بالایی برخوردار بودند. این زنان که Vestal نام داشتند، نماینده‌های خدای آتش یعنی Vesta بودند و جایگاه بسیار مهمی در جامعه روم داشتند؛ به قدری که این زنان از حقوق و امکانات مخصوصی برخوردار بودند و با آنها مانند مقامات حکومتی رفتار می‌شد.
پوشاک زنان وِستال، لباسی بلند و سفیدرنگ به نام Palla بود که به همراه یک شال لینن سفید و ربان‌های قرمز رنگ پوشیده می‌شد. این ربان‌های قرمز، نمادی از خدمت این زنان به خدای خود یعنی وِستا بود.

بازسازی تصویر وستال‌ها و فلامِن‌های رومی
بازسازی تصویر وستال‌ها و فلامِن‌های رومی

برای سایر خدایان مانند ژوپیتر و… مردانی با عنوان Flamen در معابد خدمت می‌کردند. پوشاک این مردان، از یک کلاه به نام Apex و یک ردای بلند با نام Leana تشکیل می‌شد. کلاه Apex، سرپوشی تنگ بود که با شاخه‌های درخت زیتون تزیین می‌شد و ردای Laena، لباسی بلند به رنگ سرخ و زرد که با سنجاق‌های مخصوص به شانه‌ی این مردان فیکس می‌شد. رنگ‌های سرخ و زرد نمادی از آتش و جنگ بودند که به خدایانی چون مارس و ژوپیتر نسبت داده می‌شد.

رنگ سفید در میان موبدان تمامی ادیان، در تمامی فرهنگ‌ها دیده می‌شود. می‌توان گفت که رنگ سفید، نشان پاکی، شفافیت و خالص بودن است و افرادی که زندگی خود را صرف خدمت به یک معبد می‌کنند، باید پاک و خالص باشند. این فلسفه در بین کشیش‌ها و موبدان تمامی ادیان در طول تاریخ و تمامی نقاط دنیا، یک پدیده مشترک است.

پوشاک موبدان یونان باستان
پوشاک موبدان یونان باستان

پوشاک شامن‌های ژرمنیک و نورس

سایر بخش‌های اروپا که تحت کنترل روم و یونان نبودند، خانه‌ای برای اقوام ژرمنیک و نورس بود که عقایدی نزدیک به طبیعت، پدیده‌های طبیعی و ماورالطبیعه داشتند. شامنیسم، بخش بسیار مهمی از جوامع بربر بود و شامن‌ها کسانی بودند که به واسطه مخدرهای توهم زا، تاکتیک‌های روانی، موسیقی و جادوگری، به دنیای ماورالطبیعه وصل شده و کارهای مختلفی را انجام می‌دادند.
درمان بیماری‌ها، راهنمایی افراد، پیشگویی آینده، ارتباط با ارواح و خدایان و… برخی از فعالیت‌های شامن‌ها بودند. این افراد مانند وستال‌های روم، از اعتبار بسیار زیادی در جوامع ژرمنیک و نورس برخوردار بودند و اغلب در کنار روسای قبایل و پادشاهان قرار می‌گرفتند.
داستان شامنیسم و نقش آن در جوامع نورس و ژرمنیک، داستانی بسیار مفصل و جذاب است؛ اما در رابطه با این مطلب، دانستن این که عناصر شامنیسم به وفور در فرهنگ و سبک زندگی اروپای باستان یافت می‌شود، کافیست.
زنان و مردان شامن، به تقلید از پدر خدایان نورس یعنی اودین به فعالیت‌های خود می‌پردازند و پوشاک‌ آنها، اغلب از یک لباس بلند از جنس کتان، به همراه تعداد زیادی از اکسسوری‌ها تشکیل می‌شود.

تصاویری از شامن‌های ژرمنیک

یافته‌ها نشان می‌دهد که شامن‌ها، اغلب پوست حیوانات، اسکلت، دندان، شاخ و جمجمه‌های آنها را با خود حمل و یا می‌پوشیدند و بدن خود را با انواع تتو‌ها و نقش و نگارهای مختلف تزیین می‌کردند. لباس‌های آنها هم، انواع سمبل یا Runeهای نورس را حمل می‌کردند تا از قدرت این سمبل‌ها برای کارهایشان استفاده کنند.
هدف از این سبک پوشش را می‌توان اینطور برداشت کرد که شامن‌ها با پوشیدن پوست حیوانات، دندان‌ها و شاخ‌هایشان، قصد دارند تا جایی که ممکن است به طبیعت وصل باشند و از سمبلیسم آن، برای ارتباط با ارواح و دنیای ماورالطبیعه استفاده کنند.
گروهی دیگر از شامن‌‌ها هم وجود داشتند که کارشان هدایت و بخشیدن قدرت به جنگجویان بود. این افراد که با نام Berserker شناخته می‌شدند، اغلب پوست خرس می‌پوشیدند تا از قدرت و خشونت یک خرس تقلید کنند.

بازسازی مراسم جنگی ژرمنیک به رهبری دو شامن در عصر مدرن
بازسازی مراسم جنگی ژرمنیک به رهبری دو شامن در عصر مدرن

مسیحیت و اهمیت سمبلیسم در پوشاک روحانی

با تسلط مسیحیت بر تمامی نقاط اروپا، شامن‌ها و وستال‌ها، جای خود را به کشیش‌های کلیسا دادند. مسیحیان پیرو دو مکتب ارتودوکس شرقی و کاتلولیک رومی هستند و روحانیون این دو مکتب، عقاید، سبک زندگی و پوشاک متفاوتی دارند. اختلافی که در میان این دو وجود دارد، در رابطه با مسیری است که مسیحیت طی می‌کند. کاتولیک‌ها، از تغییر و اصلاح استقبال می‌کنند اما ارتودوکس‌ها اصرار به حفظ اصول و سنت‌های مسیحیت دارند.

راهبان مسیحی کاتولیک و ارتودوکس

در مسیحیت، رنگ‌ها بسیار مهم و هرکدام از آنها سمبل‌هایی از پدیده‌های این دین هستند:

  • سفید: نور پاک و خالصی که از خدا می‌آید، پاکی و پاکدامنی.
  • سبز: رنگ حیات و نمادی از پیروزی حیات بر مرگ. آزادی. نمادی از چوب صلیب.
  • بنفش: رنگی که به صبر، ایمان، اعتماد و روزه گرفتن مرتبط است. مصائب مسیح.
  • سیاه: نمادی از ابدیت، مرگ و عزا.
  • قرمز: سمبلی از تحرک، آتش و بیداری روح.
  • قهوه‌ای: رنگ خاک و نمادی از سادگی و تواضع.

نکته‌‌ی بسیار مهمی که وجود دارد، این است که از رنگ‌ها در مسیحیت برداشت‌های متفاوتی می‌شود. در برخی کشورها و فرهنگ‌ها برخی رنگ‌ها معانی دیگری دارند اما در کل می‌توان گفت که معانی این رنگ‌ها میان اکثر مسیحیان، مشترک است.
در تقویم کاتولیک و ارتودوکس روزهای بخصوصی وجود دارند که در آنها، کشیش‌های این فرقه‌ها برای مناسبت‌های خاص، مراسمی برگزار می‌کنند و نسبت به هرکدام از این مناسبت‌ها، پوشاک متفاوتی برتن می‌شود. به عنوان مثال، در کریسمس و ایستر، رنگ سبز پوشیده می‌شود و در روزهای عزا، سیاه و…

پوشاک روحانیون مسیحی

لیستی بسیار بلند و متنوع از لباس‌های روحانیون مسیحی وجود دارد که در آن برای تمامی سطوح و تمامی مناسبت‌ها، لباس و رنگ‌های بخصوصی در نظر گرفته شده. Vestment (وِستمنت) لباسی بلند است که در میان تمامی مسیحیان رایج است و مدل‌های مختلف آن برای مناسبات مختلف پوشیده می‌شوند. در لیست زیر، نگاهی به برخی از پوشاک روحانیون مسیحی از مکاتب مختلف آن خواهیم داشت:

کاتولیسم رومی

Cassock (کَسوک):

لباسی معروف و رایج که اکثر مواقع بر تن کشیش‌های مسیحی می‌بینیم. یک کت بلند سیاه رنگ که تا پا را پوشش می‌دهد و یک یقه‌ی سفید رنگ (به گفته برخی منابع، یقه سفید نشانی از خدمت کشیشان به خدا و عیسی مسیح است). جالب است بدانید که منشأ نام این لباس، فارسی است و کژاغند نام دارد. کژاغند نام لباس سوارکارن و سربازان بود و معنی آن، لباس ابریشمی پَددار است. بعدها، فرانسوی‌ها این نام را برای توصیف لباس کشیش‌ها استفاده کردند و آن را Casaque نامیدند.
مدل‌های مختلفی از کسوک وجود دارد ولی مشهورترین آن، مدل کاتولیک رومی آن است. بسته به مقام کشیش، آیتم‌هایی مانند Pellegrina و Mozzetta به کسوک اضافه می‌شوند که شنل‌هایی کوتاه هستند و بر روی شانه‌ها قرار می‌گیرند. این شنل‌ها اغلب توسط کشیشان ایتالیایی و پاپ‌ها پوشیده می‌شود.
کسوک کشیش‌ها، تا زمانی که به مقام پاپ بودن برسند، به رنگ سیاه باقی می‌ماند و هنگامی که یک پاپ انتخاب می‌گردد، به او کسوک سفیدرنگ داده می‌شود. نکته دیگر این است که ظاهر کسوک کاتولیک‌های رومی، نسبتا مدرن بوده و شبیه به کت‌های امروزی است.

کسوک کاتولیک
کسوک کاتولیک

Stole (استول):

شال ابریشمی و بلندی که به بر روی گردن کشیش‌ها قرار می‌گیرد و برای مراسم عبادت عمومی استفاده می‌شود. از آنجایی که این شال‌ها برای عبادت عمومی استفاده می‌شود، رنگ آنها باید نسبت به مناسبت انتخاب شود. رنگ‌های سبز، بنفش، صورتی، سفید، سیاه و قرمز در کاتولیسم برای روزهای مخصوص مانند یک‌شنبه‌ها و… در نظر گرفته می‌شود و هرکدام سمبلی از پدیده‌های مسیحیت هستند.
در کاتولیسم، استول‌ها، اغلب ساده هستند و تنها پاپ یا کشیش‌های رده بالا اجازه استفاده از استول‌های منقش را دارند.

استول منقش بر شانه‌های پاپ بندیکت
استول منقش بر شانه‌های پاپ بندیکت

Cope:

کوپ، شنل‌های منقشی هستند که اغلب بر تن کشیش‌ها میبینیم. این شنل‌های بلند که جلوباز و با یک بند و سنجاق مخصوص بسته می‌شوند، مخصوص مراسم عبادت عمومی هستند و نسبت به مناسبت، رنگ آن تغییر می‌کند. برای پاپ‌ها که رهبران کاتولیک‌ها هستند، کوپ‌های مخصوصی طراحی می‌شوند که بسیار بلندتر و زیباتر هستند. رنگ کوپ مخصوص پاپ، معمولا سفید و طلایی است.

کوپ‌های مخصوص راهبان و پاپ‌ها

نکته: در سرتاسر دنیا، کلیسا‌های مختلفی وجود دارند که عقایدشان بر اساس شاخه‌های مختلف مسیحیت بنا شده و شایان ذکر است که اکثر این کلیساها پوشاک مخصوص خود را استفاده می‌کنند. مثلا شنل کوپ در واتیکان، با برخی از کلیساهای آمریکایی، تفاوت‌هایی در ظاهر و طراحی دارد. این موضوع در اکثر لباس‌های مسیحی دیده می‌شود.

Mitre (میتره):

میتره کلاهی تاج مانند است که اغلب بر سر اسقف‌ها و پاپ میبینیم. این کلاه نخستین بار توسط قاضیان دادگاه‌های سلطنتی بیزانس استفاده می‌شد و کامِلاوکوم (Camelacaum) نامیده می‌شد. از آنجایی که کاتولیسم تحت تاثیر حکومت‌های بیزانس، روم و یونان است، این کلاه میان اسقف‌ها و پاپ‌ها محبوب شد.
پاپ‌ها در کاتولیسم، تاج‌هایی بزرگ و مزین به انواع جواهرات بر سر می‌گذارند که Papal Tiara نام دارد. این تاج شبیه به یک میتره است با این تفاوت که میزان زیادی از طلا و سنگ‌های قیمتی بر روی آن قرار دارد. این تاج فقط در مواقع بسیار خاص استفاده می‌شود.

میتره بر سر یک اسقف / تاج مخصوص پاپ، پَپال تیارا

Chasuble (چَسوبل):

روپوشی شبیه به پانچو که بر روی لباس‌های دیگر پوشیده می‌شود. این روپوش هم اغلب منقش به طرح‌های زیبا و صلیب‌های بزرگ هستند و نسبت به مناسبت‌ها، رنگ‌ آنها هم تغییر می‌کند. چَسوبِل اغلب توسط اسقف‌ها در مراسم عبادت عمومی پوشیده می‌شود.

چسوبل
چسوبل

Dalmatic:

این آیتم هم یک روپوش با آستین‌های پهن است که در مراسم عبادت پوشیده می‌شود و با روش‌های مختلف گلدوزی، تزیین می‌شود.

تمامی این لباس‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که می‌توان همه‌ی آنها را به طور همزمان پوشید. این سبک پوشش در دوره رنسانس بسیار رایج بود و امروزه هم در مناسبات خاص دیده می‌شود. شایان ذکر است که این چند مورد تنها گوشه‌ای از مجموعه‌ی گسترده پوشاک مذهبی مسیحی بودند.
ده‌ها اکسسوری، روپوش و لباس‌های جزئی و تزیینی وجود دارند که توسط روحانیون استفاده می‌شود. این را هم فراموش نکنیم که هر کشور مسیحی، نسبت به تاریخ و فرهنگ خود، پوشاک متفاوتی دارد. کلیساهای متعددی هم هستند که هرکدام، مدل‌های خاصی از این لباس‌ها را استفاده می‌کنند.

ارتودوکس شرقی

کاتولیک‌ها، مسیحیانی هستند که در صورت لزوم، دینشان را اصلاح می‌کنند و و از تغییر، هراسی ندارند؛ در پوشاک مذهبی خود از انواع رنگ‌ها و تزیینات زیبا استفاده می‌کنند و در تقویمشان جشن‌های متعددی وجود دارد. در عین حال، ارتودوکس‌های شرقی، مسیحیانی هستند که چهره‌ای بسیار جدی به مسیحیت می‌دهند.
این مسیحیان، اصرار به حفظ اصل‌ها و سنت‌های مسیحیت دارند، دیدگاهشان نسبت به دینشان بسیار جدی و گاهی تاریک است، آنها راهبانی دارند که در کوهستان‌ها زندگی می‌کنند و تا آخر عمر خود، به مطالعه، روزه گرفتن و عبادت می‌پردازند. شاید ارتودوکس‌ها که بیشتر ساکن اروپای شرقی هستند، بیشتر از هرچیزی، با پوشاک شگفت انگیزشان شناخته شوند.
اکثر مواقع، شاید یک راهب ارتودوکس را با مسافر زمان اشتباه بگیرید؛ چون پوشاک این راهبان، مانند عقایدشان، بسیار سنتی است و شباهت زیادی به پوشاک قرون وسطی دارد.

راهبان ارتودوکس
راهبان ارتودوکس

در تمامی شاخه‌های مسیحیت، پوشاک به دو دسته Liturgical و Non Liturgical تقسیم می‌شوند؛ پوشاک مخصوص عبادت و پوشاک روزمره.
Sticharion: یک روپوش ابریشمی که اغلب به رنگ قرمز و با گلدوزی‌های طلایی تزیین شده است. این لباس مخصوص عبادت، توسط طلبه‌ها، راهبان و کشیش‌های ارتودوکس پوشیده می‌شود و پیش از استفاده باید توسط یک راهب یا اسقف متبرک شود. استیچاریون‌، رنگ‌های دیگری هم دارد که در مناسبات خاص استفاده می‌شوند؛ مانند سفید، بنفش و طلایی.

استیچاریون‌های قرمز طلایی بر تن یک اسقف و چند راهب ارتودوکس
استیچاریون‌های قرمز طلایی بر تن یک اسقف و چند راهب ارتودوکس

Orarion:

یک شال بلند که بر روی یک شانه قرار می‌گیرد و سمت دیگر آن به صورت اُریب بر روی سینه قرار میگیرد. این شال با چندین صلیب و گلدوزی تزیین می‌شود.

اوراریون
اوراریون

روحانیون ارتودوکس، برخلاف کاتولیک‌ها که پوشاک نسبتا مدرنی برتن دارند، لباس‌های بسیار سنتی و سیاه رنگی می‌پوشند که قدمت طراحی آنها به دوره حکومت بیزانس و قرون وسطی برمیگردد. سیاه بودن پوشاک ارتودوکس‌ها به خاطر این است که رنگ سیاه، نمادی از مرگ و عزاداری است.

ولی چیزی که پوشاک راهبان ارتودوکس را بسیار خاص و شگفت انگیز جلوه می‌دهد، طرح The Great Schema (نقشه‌ی اعظم) است که بر روی سینه و کلاه این راهبان قرار دارد. این طرح‌ها مانند یک نقشه و یا یک الگو عمل می‌کنند؛ اما معنی آن چیست؟

طرح اسکمای بزرگ و لباس Analavos

لباس آنالاوُس و طرح اسکمای اعظم، برای راهبانی درنظر گرفته می‌شود که زندگی خود را فدا می‌کنند تا در معابد کوهستانی، تا ابد مشغول به عبادت و روزه گرفتن باشند. این راهبان کسانی هستند که ارتباط خود را به طور کامل از دنیای مادی قطع می‌کنند تا به سطح والایی از وجود برسند. جنسیت در این مسیر معنایی ندارد؛ بنابراین، زنان هم قادر به طی کردن این مسیر هستند.
اسکمای اعظم به اوایل مسیحیت برمیگردد. پیروان عیسی مسیح، برای رسیدن به والاترین جایگاه در روحانیت، قسم می‌خوردند که ارتباط خود را با دنیای مادی قطع و تمام زندگی خود را وقف پیشرفت روحانیتشان کنند. این راهبان نسبت به مسیحیان دیگر تمایز خاصی داشتند چون زندگیشان تماما صرف یک چیز می‌شد.
طبق قانون Saint Pachomios، ورود به این مسیر نیاز به گذراندن سه امتحان است که در آن، طلبه‌ها، باید اراده خود را در برابر وسوسه‌ها و… آزمایش کنند و پس از گذرندان این امتحانات، طلبه‌ها به معابد می‌روند و به راهب تبدیل می‌شوند. با پیشرفت در مسیر خود، این راهبان ترفیع میابند و در نهایت، به آنها، اسکمای اعظم داده می‌شود. اسکما ، یک گرافیک است که این مسیر را با سمبل‌ها نشان می‌دهد.

راهبان اسکمایی در لباس آنالاوس

آنالاوُس به معنای “به بالا رفتن” است و منظور آن این است که راهبان باید مانند عیسی مسیح، صلیب خود را حمل کنند و زندگی سختی در انتظار آنهاست. معنای هرکدام از سمبل‌های اسکمای اعظم، به عبارت زیر هستند:

خروس:

سمبل خیانت پیتر (یکی از 12 پیروان عیسی مسیح) به عیسی مسیح. مسیح به پیتر گفته بود که پس از آواز خروس، تو مرا انکار خواهی کرد.

ستون:

سمبلی از ستونی که Pilates (افسر رومی) عیسی مسیح را به آن بست تا او را شکنجه کند.

تاج خار بر روی سر صلیب:

نمادی از تاج خار که بر روی سر عیسی مسیح گذاشته شد.

چهار میخ در مرکز صلیب و یک چکش:

نمادی از میخ‌ها و چکشی که مسیح را بر صلیب میخکوب کردند.

پایه و پله‌ای که صلیب بر روی آن قرار دارد:

نمادی از زمینی که صلیبِ مسیح را نگه می‌داشت.

جمجمه و اسکلت در پایین طرح:

سمبلی از استخوان‌های اولین انسان، آدم که طبق سنت‌ها در زیر زمین دفن شد. سمبلی از مکان مرگ عیسی مسیح که پر از استخوان مردگان بود.

پلاک بالای صلیب:

نمادی از پلاکی که بالاسر عیسی مسیح درج شده بود. در آن، نام و جرم او نوشته شده بود. در انجیل نوشته شده که در آن پلاک، مسیح به عنوان پادشاه یهودیان معرفی شده (درحالی که مقام مسیح، بسیار والاتر از پادشاهی است). منظور از این موضوع، تحقیر عیسی مسیح و رد کردن مقام او به عنوان فرزند خدا است.

چوب بلند با اسفنجی بر سر آن:

نمادی از چوب بلندی که با وصل کردن تکه‌ای اسفنج بر سر آن، شراب فاسد به جای آب به عیسی مسیح داده می‌شد.

سر نیزه:

سر نیزه‌ای که به دنده‌های مسیح نفوذ کرد و به جای خون، آب زلال از بدن او بیرون ریخت.

پلاک وسط صلیب:

جایی که پاهای عیسی مسیح قرار داشت. کج بودن آن به این خاطر است که هنگام مرگ، بدن مسیح تشنج کرده و جا پای چوبی خود بر صلیب را از جا درمیاورد که باعث کج شدن آن می‌شود.

نردبان و انبُر:

نردبان و ابزاری که با آن، جنازه عیسی مسیح پایین آورده شد.

حروف و عبارت‌های یونانی:

به صورت خلاصه، تمامی حروف و جملاتی که در اسکمای اعظم نوشته می‌شوند، ترکیبی از القاب عیسی مسیح، دعاهای کوتاه و… هستند تا باعث دفع نیروهای شر بشوند و یادآوری مهم از جایگاه مسیح برای راهبان باشد.

تصویر اسکمای اعظم
تصویر اسکمای اعظم

در نتیجه، اسکمای اعظم نقشه‌ای جزئی از مصائب عیسی مسیح است و چندین هدف دارد: یک اینکه برای راهبان، یادآور عذاب‌های مسیح و فداکاری او باشد و دیگری، اینکه این طرح‌ها، نشانی از تعهد راهبان به مسیر خود و بی‌اهمیتی آنها به دنیای مادی باشد.
در میان مسیحیان، تعداد اندکی قادر به طی کردن مسیر راهبان ارتودوکس هستند چون وظیفه این راهبان، طبق سنت‌ها، این است که این افراد باید فرشته‌های زمینی باشند و به بالاترین سطح روحانیت دست پیدا کنند. سخت بودن این مسیر باعث شده که تعداد راهبان اسکمایی در طول تاریخ، محدود باشد.
بی شک، لباس آنالاوُس یکی از شگفت انگیزترین پوشاک در مسیحیت است چون این لباس نشانی از اراده خالص و قوی، و جدیت تمام در رسیدن به نهایت روحانیت است.

نتیجه گیری

اروپا در طول تاریخ خود، میزبان بسیاری از فرقه‌ها، فرهنگ‌ها و ادیان بوده و همه‌ی آنها به نوبه خود، شگفت انگیز و جالب هستند. مسیحیت، دینی بود که این قاره و بسیاری از نقاط دیگر دنیا را تحت پوشش خود قرار داد و به عبارتی، یکپارچکی ایجاد کرد. حال، باید در نظر گرفت که اروپا، سرزمینیست که با روحانیت غریبه نبوده.
تجربه غنی اروپاییان در روحانیت و اسطوره‌نگاری، به آنها اجازه داد تا چهره مسیحیت را دگرگون کرده و آن را به پدیده‌ای جهانی تبدیل کنند. چه با هنر و چه با تالیف کتاب‌ها و داستان‌های مختلف.
آنالاوُس و راهبان ارتودوکس در سرتاسر دنیا بسیار مشهور و مورد احترام هستند چون مسیر آنها به اراده‌ای فولادین و تعهد ناگسستنی به روحانیت نیازمند است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Close
Close
Sign in
Close
Cart (0)

No products in the cart. No products in the cart.





en_USEnglish