افغانستان کشوری است که بین چندین قوم مختلف تقسیم شده است از پشتونها گرفته تا قزلباشها، بلوچها و هزارهها. عموما این کشور در دست دو قومیت پشتون و تاجیک قرار دارد
افغانستان با قومیتهای دیگری مانند ترکمنها، ازبکها و ایماقها به میزان قسمتی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند،اما تعداد آنها کمتر از پشتونها و تاجیکها است. پشتونها مردمی ایرانی تبار هستند که در مناطق شرقی و جنوبی افغانستان ساکنند و به زبان پشتو سخن میگویند. در ایران هم جمعیت محدودی از پشتونها وجود دارد.
تاجیکها هم مردمی ایرانی تبار هستند که به زبان فارسی دری سخن میگویند و در مناطق شمالی و غربی افغانستان زندگی میکنند. تاجیکها بیشترین شباهت را با ایرانیان امروزی دارند.دیگر قومیتهای افغانستان مانند ازبکها و ایماقها ترک تبار هستند و شباهت زیادی به مغولان دارند. همچنین زبان آنها نسخهای از فارسی است که با واژههای ترکی و مغولی ترکیب شده،نکتهی اصلی این است که افغانستان بین مردمی تشکیل شده که تفاوتهای آشکاری دارند که شامل تفاوتهای فرهنگی و پوششی هم میشود.
در افغانستان دو نوع پوشش وجود دارد: پوشش سنتی وملی، و پوشش روزانه و عادی. تفاوتهای فاحشی بین این دو وجود دارد.
نخست پوشش سنتی این کشور را بررسی میکنیم:
پِراهن و تنبان
این لباس توسط مردان افغان پوشیده میشود، در کشورهای زیادی دیده میشود. در مطالب پیشین هم از این لباس یاد شده. پراهن و تنبان از یک پیراهن بلند و یک شلوار گشاد تشکیل شده است. پراهن تنبان لباسی ایدهآل برای آب و هوای افغانستان است. این کشور عموما صحرایی و سرد است بنابراین، مردان افغان پراهن تنبان را با یک جلیقه پشمی به نام واسکَت (که معادل فارسی واژه Waist Coat انگلیسی است) میپوشند تا از سرما در امان باشند.
این لباس معمولا ساده و رنگبندی آن ملایم است. اما مهمترین قسمت پوشش مردان افغان، کلاهها و سرپوشهای آنها است.
کلاه کوفی ( کلاهی گرد و بدون لبه معروف به عرق چین)، توربان پِشاواری که توسط پشتونها و پاکستانیها پوشیده میشود، و در آخر کلاه پَکول که کلاه معروف افغانها است.
این کلاه پشمی یکی از معروفترین سرپوشهای افغان است و به عقیده برخی از تاریخدانان، ریشه اصلی آن به یونان باستان برمیگردد. در مقدونیه باستان، مردم کلاهی مشابه با پَکول امروزی بر سر میگذاشتند که به کاوسیا Kausia شهرت داشت. بخشی دیگر از تاریخدانان هم معتقدند که پَکول با الهام گیری از کلاههای رایج در چین و آسیای مرکزی خلق شده است.
کلاه دیگری در پوشش مردانه افغان وجود دارد که معمولا بر سر حاکمان و سران قبایل پیدا میشود و قره قلی نام دارد. قره قلی کلاهی مستطیل شکل به رنگ سیاه و خاکستریست که بسیار خاص و کمیاب است. این کلاه با خز و پشم گوسفندی با همین نام تولید میشود. این گوسفند هم تنها در آسیای مرکزی، افغانستان و ایران یافت میشود.
قره قلی کلاهی است که حاکمان و رئسای افغان و پشتون بر سر میگذارند. مثلا رئیس جمهورافغانستان،حامد کرزی همیشه این کلاه را بر سر داشت و به غیر از او، پادشاهان و حاکمان قدیمی افغانستان از این کلاه استفاده میکردند،در پوشاک مردانه افغان، سرپوشها و کلاهها آیتمی بسیار مهم هستند و تنوع آنها بیشتر از خود لباسها است.
کلیت لباسهای سنتی زنانه افغان به فراق پرتوک ختم میشود. فراق یک پیراهن زنانه است که از قسمت پایینی آن شبیه به یک دامن است. در برخی از مدلهای این لباس، دامن آن بلند و برخی دیگر دامن آن تا زانو میاید،پرتوک هم در لباسهای افغانی، همان شلوار است که گشاد و چین دار، و دمپای آن تنگ است. چادر هم بخش بسیار مهمی از پوشش زنان افغان است.
فراق پرتوک در اصل نام افغانی همان شلوار کامیز یا پراهن و تنبان است. شباهت بسیار زیادی به نمونه پاکستانی و هندی آن دارد. نکته مهم درباره این لباس این است که اکثر قومیتهای افغان این لباس را بر تن میکنند ولی نمونههای متفاوت و متنوعی از آن وجود دارد. میتوان گفت که هر قومیت در افغانستان فراق پرتوک مخصوص خود را دارد.
اما این لباس تنها مانند یک قالب برای پوشش سنتی افغانی عمل میکند و اهالی مناطق مختلف با روشهای گوناگون، این لباس را به شیوه خاص خود تزیین میکنند. یکی از چیزهایی که افغانستان به آن معروف است، صنایع دستی آن است. صنایع دستی در تزیینات مختلف لباسها نقش بسیار مهمی را بازی میکند.
موقعیت جغرافیایی افغانستان به گونهای است که این کشور در میان تمدنهای متعددی قرار گرفته؛از یونان گرفته تا ایران، هند،اعراب و تٌرکها.صنایع دستی این کشور هم از همهی این تمدنها تاثیر پذیرفته،حکومتهایی مانند هخامنشیان، ساسانیان، تیموریان، غزنویان و حتی چینیها از معدود حکومتها و تمدنهایی هستند که به توسعه صنایع دستی افغانستان کمک کردهاند.
افغانها در طول تاریخ همیشه صنعتگران ماهر و توانایی بودهاند،فلزکاری، شیشه سازی، سرامیک سازی و مخصوصا دوزندگی، خیاطی و بافندگی.
مهارت افغانها در دوزندگی و خیاطی باعث شده که لباسهای بسیار زیبایی خلق شوند.این لباسها هم با انواع هنرها تزیین میشوند. هنرهایی مانند خنجردوزی، گرافدوزی، پُختهدوزی، چکندوزی، سکهدوزی و شیشهکاری،هر کدام از این روشهای دوزندگی بر روی فراق پرتوک و لباسهای مشابه انجام میشوند تا دنیایی از لباسهای متفاوت و خاص را خلق کنند.
همچنین لباسهای زنانه افغانی رنگهای بسیار شاد و زنده دارند که بیشتر از رنگهای سرخابی، سبز، قرمز و زرد تشکیل شده. رنگهای خاکی و ملایم هم در بسیاری از لباسها یافت میشوند.
ولی یکی از جذابترین و زیباترین بخشهای فشن افغانی شاید جواهرات این کشور باشد. اینجا مهارت و نبوغ فلزکاران افغانی به نمایش گذاشته میشود. جواهرات زیبای افغانی ترکیبی جذاب از جواهرات ایران باستان، ترکی/ مغولی و هندی است. در افغانستان منابع طبیعی برای طلا و دیگر فلزات گران قیمت وجود ندارد و از آنها به ندرت در جواهرات استفاده میشود.
ولی در عوض، فلزکاران به استفاده از فلزاتی مانند برنج و دیگر آلیاژها مانند ورشو روی میاورند. یکی از سنگهای قیمتی که در جواهرات افغانی پیدا میشود، لاجورد است و افغانستان یکی از دو کشور دنیاست که دارای منابع این سنگ میباشد.
منشا این این جواهرات کوچیها هستند. کوچیها گروهی از مردم کوچ نشین در آسیای مرکزی هستند که شباهتهایی به مغولان و چینیها دارند. سبک زندگی آنها به صورت چادر نشینی است. نکته جالب درباره فشن افغانستان این است که روحیه کوچ نشینی و Nomadic در تمام آیتمها دیده میشود. پایبند نبودن به قوانین خاص، طراحیهای سورئال، استفاده از هر چیزی که جلوی دستشان است و مهمتر از همه، آزادی.
بنابراین این سبک خاص و زیبا از جواهرات همان کوچی نام دارد و در چند سال اخیر در سرتاسر دنیا شهرت زیادی برای خود کسب کرده. کوچی در کشور ترکمنستان هم به وفور یافت میشود و مغولستان هم جواهرات مشابه با کوچی دارد. در کوچی هیچ اجباری در استفاده از سنگ و فلزات قیمتی وجود ندارد چون هدف اصلی، فلز کاری و زیبایی آیتم است و نه قیمت آن.
جواهر سازان، کوچی را با آلایاژهایی مانند برنج میسازند و حتی از موادی مانند پلاستیک برای تزیین آن استفاده میکنند. گاهی اوقات به جای پلاستیک و سنگهای نیمه قیمتی از لاجورد که کمیاب و گران است استفاده میشود،از بدترین تلفات این جنگهای بی پایان، همین صنایع دستی و پوشش سنتی، اصیل و زیبای افغانی است. پیشتر گفته شد که پوشش در افغانستان به دو قسمت تقسیم شده است: پوشش سنتی که در فستیوالها، مراسمی مانند عروسی و دیگر جشنها پوشیده میشود، و پوشش عادی که مردان و زنان عادی افغان در خیابانها و شهرها بر تن دارند.
درباره پوشش سنتی صحبت شد ولی افغانها در خیابانها چه میپوشند؟
مردان ترکیبی از لباسهایی مانند پراهن و تنبان و لباسهای عادی و جدید را میپوشند و مشکل خاصی ندارند ولی این زنان هستند که در افغانستان بیشترین سختی را در پوشش تجربه میکنند.
زنان از ترس تندروهای مذهبی و طالبان، مجبور به پوشیدن چادر و برقع هستند. چادر و برقع طبیعتا جای خاصی برای زیبایی نمیگذارد و هدف اصلی آن پنهان کردن ظاهر زنان زیر یک پارچه است. بارها دیده شده زنانی که علاقه به پوشیدن این لباسها ندارند مورد خشونت و تهدیدهای وحشتناک قرار گرفته و حتی کشته میشوند.
تا قبل از ظهور تندروهای مذهبی، طالبان، آمریکاییها و روسها، افغانستان مهد شعر، فرهنگ، ادبیات، صنعت گری و صنایع دستی و دنیایی از چیزهای دیگر بود و در زمانی که این کشور بخشی از ایران بود، افغانستان قطب هنر و ادبیات بود. شاعرانی مانند مولانا و بسیاری از هنرمندان و ادیبان فارسی زبان همه اهل افغانستان بودند.
اما متاسفانه با اشغال این کشور توسط شوروی در دهه هفتاد و هشتاد میلادی و جنگهای آمریکا با طالبان تصویر این کشور، از قطب شعر و ادب و هنر فارسی به قطب تروریسم، رادیکالیسم مذهبی و جنگ تبدیل شد. این قطعا سرنوشت تلخی برای این کشور رقم زد ولی در چند سال اخیر تغییراتی در روند کار پیش آمد.
زنان افغان در چند سال اخیر اجازه کار و فعالیت اقتصادی را به دست آوردهاند و همینطور اجازه ورود به سیاست و حاکمیت هم به آنها داده شده. ولی با یورش مجدد طالبان همه چیز به سرعت به عقب برگشت و این امر تاثیر زیادی در فعالیت زنان و سنت پوشش اصیل آریانا خواهد داشت با وجود این همه درگیری، زنده نگه داشتن میراث هنرمندان و صنعتگران افغانی کاری سخت برای مردم این کشور بوده است ولی با این حال افغانها قادر به حفظ این میراث بودهاند.
مردم افغانستان، مردمی شریف، مهمان نواز و مظلوم که در طول تاریخ از آنها به عنوان صنعتگرانی ماهر و توانا و شاعرانی شهیر یاد شده.،حتی دردنیای امروز هم افغانها در کارهای مختلف مهارت زیادی نشان میدهند، مد در این کشور متاسفانه قربانی رادیکالیسم مذهبی و جنگ شده و صدمات زیادی به خود دیده ولی این برای از بین بردن اصالت فرهنگ و هنر این کشور کافی نخواهد بود،افغانها به ظلم مقاوم هستند و از چالشها گذر خواهند نمود.