شیک پوشی نه فقط به واسطه سبکی خاص، بلکه با سرسپردگی به برتری پوشش ترسیم شده ( و هنوز هم می شود). “جرج برایان برومل” یا همان “بو برومل” نخستین شیک پوش دوران خود به شمار می آمد. او که به عنوان صاحب نظری در زمینه مُد میان اشراف زمان خود مطرح بود، در سال های ۱۷۹۴ تا ۱۸۱۶ الفبای پوشش و اصول آداب معاشرت انگلیسی را به کلی دگرگون ساخت. او با گریز از مُدهای خودنمایانه و به طرف داری از لباس های تنگ و چسبان و در به کمال رساندن وقار و سنگینی این کار را انجام داد.
ظاهر, جز فرعیات زندگی شیک ها نبود، بلکه خود هدف و غایت هستی آنان را در بر می گرفت. با وجود این، لباس فقط بخشی از تصویر با ظرافت شکل گرفته شیک پوش را می ساخت. شیک پوش بودن نه تنها بر وسواس و مشکل پسندی، بلکه بر آراستگی شخصی و منطقی، ژستِ برتری، برازندگی و وقار و منش بوالهوسانه ای استوار بود که به آنان اجازه می داد اصول شیک پوشی، آداب بی نقص فرهیختگی و بالاتر از همه, ژست عامدانه بی تفاوتی آشکار خاص خودشان را ایجاد و دگرگون کنند. به زعم بودلر: “شیک پوش یا (واقعا) بی تفاوت است یا بدان تظاهر می کند”، که امروزه اصطلاحا با عنوان بی اعتناییِ خودخواسته از آن یاد می کنند.
“بو برومل” نخستین الگوی شیک پوشی به شمار می آمد و از ۱۷۹۴ تا ۱۸۱۶ مُد مردانه بریتانیا تحت سلطه او بود. اگرچه برومل در طبقه ای مرفه به دنیا نیامده بود، اما به مدد هوش و ذکاوت خود به محافل اشراف راه یافت و لندن را به صحنه ای برای جلوه فروشی های حساب شده و در عین حال خونسردانه خود بدل کرد. با وجود این، برومل شخصیتی فراتر از یک جاه طلب اجتماعی خوش لباس بود. او یک مُدرنیست خودکامه بود که با سلطه سبک اشرافی رایج پودرها, کلاه گیس ها و کفش های پاشنه بلندی که به همراه پارچه های ابریشم و مخمل و جواهرات پر زرق و برق به کار می رفت به مخالفت برخاست و در عوض، به ترویج سبکی پرداخت که قید و بند افراطی ویژگی مشهودش بود. از زمانی که او به یکی از نزدیکان ولیعهد انگلستان (جرج چهارم) و صاحب نظر در زمینه مُدهای درباری و نیز آداب معاشرت تبدیل شد، دایره نفوذش هم گسترش یافت.
جامه مورد علاقه برومل، مدل بسط یافته ای بود از لباس خوش دوخت و کارآمدی که هنگام شکار و اسب سواری و سایر فعالیت های وقت فراغت می پوشیدند. او خود، کت های چاک دار تیره و معمولا سُرمه ای با برش های بی نظیر و استادانه به تن می کرد. اقتباس او از شلوارهای سه ربع چسبان و تنگ،در رواج شلوار بلند مردانه نقشی مهم داشت. چکمه های چرمی سوارکاری ای که در روز به پا می کرد، به نحو احسن برق انداخته می شد و دستمال گردنی کتانی با ظرافت و دقت زیر یقه بلند و شق و رق پیراهن خود گره می زد، به منزله تسلیم او در برابر مختصری خودنمایی تلقی می شد. از فرم های کوتاه مدل موی “تیتوسی” او با خط ریش های بلند و صورت کاملا تراشیده و اصلاح شده اش، می شد حدس زد هیچ غم و غصه ای ندارد که می تواند ساعت ها وقت خود را صرف پرداخت به چنین بی قیدی هایی کند.
پیشرفت های صورت گرفته در زمینه تولید منسوجات و تکنینک های خیاطی، شیک پوشیِ برومل را به اوج خود رساند. شیک پوشی در مقام فلسفه به بقای خود ادامه داده و در هر دوره و سرزمینی خیل شیک پوش های خاص خودش را برانگیخته است. کنت اُرسه فرانسوی تبار، پس از آنکه در ۱۸۲۱ به لندن نقل مکان کرد، جای برومل در مقام صاحب نظرِ مسائل مربوط به پسند سلیقه را تصاحب کرد. طی دهه ۱۸۹۰، اسکار وایلد زیبایی شناسی، بر لزوم نگاه احترام آمیز به ظاهر، تاثیرگذار بود و ژست جذاب بی اعتنایی از سوی تام ولفِ نویسنده، او را در مقام یکی از بزرگترین شیک پوش های سده بیستم برجسته می سازد.