نقش سنجاق سینه های نمادین مادلین آلبرایت در سیاست و دیپلماسی سیاسی
از دیپلماسی تا جنگ با سنجاق سینه
مادلین آلبرایت نخستین زنی است که به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده خدمت کرده است. او در این سمت، از وسیله ای غیر معمول و مؤثر برای نمایندگی دیپلماسی آمریکا استفاده کرد: سنجاق سینه هایی که روی یقه کتش نصب می کرد،او به ShareAmerica گفت که این سنجاق های زینتی نشانه های ظریف سیاستمداری، ابزارهای آموزشی، و راهی متفاوت برای رساندن پیام هستند. آنها گاهی اوقات یک حس شوخ طبعی را که اغلب در مذاکرات مورد نیاز است، منتقل می کنند.
مادلین آلبرایت در کنگره ملی دموکراتها در دنور کلورادو در تابستان ۲۰۰۸
آلبرایت، که روز سوم فروردین در ۸۴ سالگی درگذشت، وزیر خارجه دوره دوم ریاستجمهوری بیل کلینتون (۱۹۹۷-۲۰۰۱) بود و صرفاً بهخاطر این جملهاش نام و آوازه نیافته است،او اولین زنی در تاریخ آمریکا بود که در رأس وزارت خارجه این کشور قرار گرفت و در چارچوب سیاستهای آمریکا کارنامهای قوی به نمایش گذاشت.
آلبرایت خود را «ایدئالیست پراگماتیست» توصیف میکرد و آمریکا را «ملتی بیبدیل» میدانست که با همه قدرت دیپلماتیک و اقتصادی خود باید در گسترش و تحکیم آزادی در دنیا فعال باشد و قدرت نظامی را هم در این راستا به کار گیرد.
اینکه آلبرایت به عنوان عضو ارشد دولت کلینتون آماج انتقادهای مربوط به بیعملی در جریان قتلعام رواندا در سال ۱۹۹۴ بود نیز در سوق او به مداخلۀ بهموقع، ولو نظامی، در بحرانهای بینالمللی نقشی شاید قابل اعتنا داشته است.
در همین راستا آلبرایت در تشویق و سوق دولت کلینتون به دخالت فعالتر در جنگ بوسنی و نیز حمله ناتو به صربستان در بحران کوسوو نقشی محوری داشت. ستایشگران آلبرایت این رویکرد او را «در پایاندادن به فجایع قومکشی در بالکان» دارای اثری قابل اعتنا میدانند. مخالفانش اما او را به «استفاده بیمحابا از قدرت نظامی در حل تنشهای بینالمللی در راستای منافع آمریکا» متهم میکنند.
منتقدان آلبرایت جملهای را که او در حمایت از تحریمهای گسترده علیه عراق در دوران صدام حسین گفته بود، نیز نشانهای از یک سیاست سرسختانه تلقی میکنند که به جنبههای انسانی سیاستها و رویکردها توجه لازم را نداشته است؛ جملهای که بهنوشته نیوزویک پس از اعلام خبر فوت آلبرایت نیز دوباره در شبکههای اجتماعی، بهویژه در جهان عرب، بحثانگیز شده است.
آلبرایت به همراه وزیران خارجه فرانسه، بریتانیا و آلمان در کنفرانسی مرتبط با آخرین دیدار گروه تماس کوسوودر فوریه ۱۹۹۹
خبرنگار سیبیاس سال ۱۹۹۶ در مصاحبهای از آلبرایت که آن زمان نماینده آمریکا در سازمان ملل بود پرسید: «ما شنیدهایم که نیم میلیون کودک عراقی در اثر این تحریمها مردهاند. میدانید که این تعداد حتی از کودکانی که در هیروشیما هم کشته شدند، بیشتر است. آیا به نظر شما رسیدن به اهداف آمریکا به چنین بهایی میارزید؟» و آلبرایت پاسخ داد:تصمیم بسیار دشواری بود، ولی بله، ارزشش را داشت.
سنجاق در خدمت دیپلماسی و خبررسانی
آلبرایت البته از مخالفان حمله آمریکا به عراق در دولت جرج دبلیو بوش بود و دوران ریاست جمهوری ترامپ را دورانی خطرناک برای دموکراسی آمریکا و در راستای تشدید شکاف و نقار در جامعه این کشور میدانست که «باید برای مقابله با آن کاری کرد». او این فکر و نگرانیهایش را در کتابی با عنوان «فاشیسم، یک هشدار» بیان کرده است.
آلبرایت علاوه بر زن بودن و گشودن درهای وزارت خارجه آمریکا به روی زنان و شکلدهی به سیاست خارجی آمریکای پس از جنگ سرد، شاخصه دیگری هم داشت که معروفش کرده بود و آن هم استفاده از سنجاق سینه به عنوان نوعی پیام دیپلماتیک و خبری بود. از این سنجاقهای دارای فرمها و اشکال مختلف آلبرایت که شمارشان به ۲۰۰ مورد میرسد، مجموعهای نمایشگاهی هم عرضه شده و برخی از آنها در موزهها نگهداری میشوند.
آلبرایت با سنجاق سینه جنجالیاش پیش از یک سخنرانی در مورد عراق در مارس ۱۹۹۷ در دانشگاه جورج تاون
اولین باری که آلبرایت به فکر استفاده از سنجاق یقه به عنوان پیام دیپلماتیک افتاد، پس از آن بود که در سازمان ملل حملات تندی را متوجه رژیم صدام حسین به خاطر حمله به کویت کرد و در تنظیم و تدوین تحریمها علیه عراق هم نقشی محوری داشت، رسانههای عراق در همین رابطه به او لقب «مار خطرناک و بیهمتا» داده بودند. او هم این حرف را به گونهای کنایی مبنا گرفت و در بحثهای بعدی در باره عراق با سنجاقی به شکل مار در جلسات حاضر میشد.
بعدها خودش گفته بود که این آغاز استفاده از سنجاق در فعالیتها و کارزارهای دیپلماتیکش و نوعی از پیامرسانی غیرزبانی بوده است، به خصوص که زن بود و در استفاده از تزیینات و سنجاقها هم محدودیتی نداشت.
آلبرایت زمانی که حال و هوای خوشی داشت یا بحثی غیرتلخ در شورای امنیت یا در دیدارهایش با مقامهای سایر کشورها درگیر بود، به استفاده از گل و پروانه و بادکنک به عنوان سنجاق دست میزد و زمانی که دل و دماغ خوشی نداشت یا بحث و جدلی منفی برایش در پیش رو بود سنجاقی از سوسک یا میمون یا جانوران درنده به یقه میزد.
در میانجیگری میان سوریه ورژیم غاصب اسرائیل که مذاکرات به سختی پیش میرفت، خبرنگاری از او در باره روند مذاکرات پرسیده بود، و او همان جمله مورد اشاره وندی شرمن درباره قارچ را اولین بار اینجا گفت. بعدها هر وقت که نمیخواست جزئیاتی در باره این یا آن مذاکره به خبرنگاران بدهد، تنها از کلمه «قارچ» استفاده میکرد و خبرنگاران هم فیالفور متوجه منظورش میشدند.
کار به اینجا هم البته ختم نشد، بلکه سنجاقی از قارچ هم پیدا کرد و در مذاکرات دشوار به یقه میزد و در واکنش به سؤالات خبرنگاران هم تنها با انگشت به همین سنجاق اشاره میکرد.
زمانی هم که برای مذاکره در باره سپر دفاع ضدموشکی با روسها حاضر شده بود، سنجاقی نیزهشکل به یقه داشت. وزیر خارجه روسیه از او پرسیده بود، این قرار است موشک شما در مقابله با موشکهای ما باشد، و او پاسخ داده بود که «بله، ما کوچکش کردهایم، حالا بنشین تا مذاکره کنیم.
یک بار هم او در دیدار با مقامات روسیه سنجاقی میکروفونشکل به خود آویزان کرده بود، حاوی این پیام غیرمستقیم که میکروفون جاسوسی شما در یکی از سالنهای وزارت خارجه آمریکا را کشف کردهایم.
آلبرایت در پراگ به همراه بیل و هیلاری کلینتون در مراسم خاکسپاری واتسلاو هاول در دسامبر ۲۰۱۱
زمانی هم آلبرایت در گرماگرم چنگ چچن همراه بیل کلینتون به روسیه رفت و سنجاقی مزین به سه میمون که گوش و چشم و دهان خود را گرفتهاند به یقه زد،پوتین از او حکمت سنجاق را پرسیده بود؛او گفته بود که کنایه ای به سیاست شما در چچن است،به گفته آلبرایت، پوتین از این جمله خوشش نیامد و شاید من زیادی بیپروایی کرده بودم.
آلبرایت تا روزهای آخر زندگی هم همچنان در موضعگیری و انتشار نظراتش فعال بود،در مقالهای که او روز ۲۳ فوریه، یک روز پیش از شروع جنگ روسیه علیه اوکراین در نیویورک تایمز انتشار داد، خطاب به ولادیمیر پوتین نوشت: حمله به اوکراین راه روسیه به سوی عظمت را هموار نخواهد کرد، بلکه سرافکندگی و بیآبرویی آقای پوتین را رقم خواهد زد که کشورش را به انزوای دیپلماتیک، ویرانی اقتصادی و آسیبپذیری استراتژیک در برابر اتحاد منسجم غرب سوق میدهد.
کرملین به این هشدار آلبرایت توجهی نکرد و خود او هم زنده نماند تا شاهد باشد که در پایان جنگ، پیشبینیاش در نهایت تا چه حد درست از کار درمیآید.
این دو سنجاق سینه آلبرایت توسط طراحان چک ساخته شده اند
John Bigelow Taylor and Dianne Dubler
در ۱۹۹۷، رئیس جمهور بیل کلینتون، آلبرایت را به عنوان اولین وزیر امور خارجه زن منصوب کرد و او را به بلند رتبه ترین زن در تاریخ دولت ایالات متحده در آن زمان تبدیل کرد،آلبرایت پیش از خدمت در سمت وزیر امور خارجه، نماینده دائم ایالات متحده در سازمان ملل بود.
آلبرایت (چپ) با واسلاو هاول، رئیس جمهور سابق چکسلواکی و مدافع حقوق بشر در ۲۰۰۷ در شب افتتاحیه یازدهمین کنفرانس همایش ۲۰۰۰ در پراگ صحبت می کند،پیش از دیدار آلبرایت با صدام حسین، رهبر عراق در ۱۹۹۷، شاعر دائم کاخ صدام او را به “افعی بی نظیر” تشبیه کرد. او با انتخاب جواهر مناسب به او پاسخ داد،او گفت: ایده استفاده از سنجاق سینه زینتی به عنوان ابزار دیپلماتیک در هیچ کتابچه راهنمای وزارت امور خارجه یا در هیچ متنی که سیاست خارجی آمریکا را شرح می دهد، یافت نمی شود.
آلبرایت هنگام ملاقات با صدام حسین، این سنجاق سینه به شکل ماری که دور یک چوب پیچیده شده را به یقه کت خود نصب کرد،پس از آن، آلبرایت به این شیو در تمامی اقدامات دیپلماتیک ادامه داد و پیش از دیدار با مقامات خارجی سنجاق سینه های خود را برای نشان دادن موضع دیپلماتیک خود انتخاب می کرد.
آلبرایت می گوید که در خلال نشست بین ایالات متحده و روسیه در سال ۲۰۰۰ در مسکو، ولادیمیر پوتین به کلینتون گفت که “به سنجاق سینه هایی که می زنم توجه می کند و آنها را مرتب بررسی کرده و سعی می کند معنای آن را رمزگشایی کند.
وقتی او پرسید که چرا سنجاق سه میمون خردمند را که بیانگر شر نبین. شر نشنو. شر نگو” هستند را به سینه زده ام، به او پاسخ دادم که به دلیل رویکرد بی مهارت روسیه در چچن بود و نقض قابل توجه حقوق بشر در این کشور بود.
او ادامه داد: پوتین عصبانی شد، پرزیدنت کلینتون با ناباوری به من نگاه کرد و من ترسیدم که شاید نشست را به خطر انداختم. وقتی به گذشته نگاه میکنم، افتخار میکنم که سنجاقهای “شر” را به سینه زده بودم.
آلبرایت مجموعه ای متشکل از بیش از ۲۰۰ سنجاق زینتی جمع آوری کرد که پس از نمایش در ۲۲ موزه و کتابخانه ریاست جمهوری، اکنون به نام سنجاق های مرا بخوانید به بخشی از نمایشگاه موزه ملی دیپلماسی آمریکایی تبدیل گشته است.
آلبرایت به این پرسش که سنجاق سینه های مورد علاقه او کدامند پاسخ داد، یک سنجاق به شکل قلب که دخترش، کیتی آلبرایت در ۵ سالگی برای او ساخت و دیگری سنجاق سینه ای که توسط از بازماندگان طوفان کاترینا ساخته و به او اهدا شد.
آلبرایت این دومین سنجاق سینه را در رویدادی در نیواورلئان، یک سال پس از ویرانی شهر توسط طوفان کاترینا دریافت کرد. پدر مرد جوانی که این سنجاق را به او هدیه داد، در جنگ علیه نازی ها در فرانسه طی جنگ جهانی دوم دو مدال قلب بنفش دریافت کرده بود و این سنجاق سینه را به مادرش هدیه داده بود. مادر او که از دوستداران آلبرایت بود در طوفان کاترینا جان باخت. او گفت خوشحال می شود که او آن را به سینه بزند.
او گفت، فراتر از ارزش دیپلماتیک، سنجاق هایی مانند “قلب کیتی” و “سنجاق کاترینا” یادآور این هستند که ارزش جواهرات نه به عنصر و مواد تشکیل دهنده یا طرحهای درخشان، بلکه به احساساتی بستگی دارد که در آنها گنجانده شده است.