فرارو- صحنهای در فیلم بیداری (۱۹۹۰) هست که در آن رابین ویلیامز به طرف مقابلش میگوید: «تو یه موقعی فکر میکردی همۀ این چیزای غیرعادی یه روز در کنار همدیگه تبدیل میشن به یه چیز عادی». حالا من هر وقت که مستند تازهای را دربارۀ مردان شکارچی و تجاوزگر میبینیم، این جمله در ذهنم تداعی میشود؛ انگار این آدمها هم عمل زشتشان را آنقدر تکرار کرده بودند که دیگر برایشان به چیزی عادی تبدیل شده بود.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین؛ دربارۀ مردانی حرف میزنیم که سالهای سال آشکارا به رفتارهای ویرانگرشان ادامه دادهاند بدون اینکه هیچ مجازاتی برایشان وجود داشته باشد. مایکل جکسون، آر کلی، جیمی سویل، خیلی از ستارههای موسیقی راک، جفری اپستین و هاروی واینستین؛ اینها فقط چند نمونه از آدمهای این فهرست هستند؛ فهرستی که بدون شک در آینده بلندتر هم خواهد شد.
حالا مستند «استعدادیابی دختران؛ تاریکترین راز صنعت مد» تازهترین دریچه به دنیای تجاوزهای جنسی است. این مستند سهقسمتی که با همکاری روزنامۀ گاردین و بر اساس تحقیقات لوسی آزبورن ساخته شده، حقایقی را دربارۀ سوءاستفادههای جنسی گسترده در صنعت مد و مدلینگ افشا میکند.
قربانیان این سوءاستفادهها عمدتا زنان جوان و دختران نوجوان (بعضا حتی ۱۳ ساله) بودهاند و عاملان این رفتارها هم همان کسانی بودهاند که وعدۀ ثروت و خوشبختی به قربانیانشان داده بودند. تمرکز این مستند به طور خاص بر چهار نفر از دستاندرکاران این صنعت است: جان کاسابلانکاس، جرالد ماری، ژان لوک برونل و کلود حداد. از این افراد امروز فقط جرالد ماری زنده است و او هم همۀ اتهامات را رد میکند. این چهار نفر عملا اختیار و کنترل کل صنعت مدلینگ را دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی در دست داشتند؛ دورانی که میتوان گفت اوج شکوفایی این صنعت و دورۀ رونق کار سوپرمدلها بود. وعدههایی که در آن زمان به زنان جوان سراسر دنیا داده میشد تا وارد این کار شوند بسیار وسوسهبرانگیز و اغواکننده بودند. اما واقعیت کاملا متفاوت بود.
این مستند ساختار کاملا مناسبی دارد و شیوۀ روایتش به همان صورتی است که از یک مستند افشاگرانه انتظار داریم. قربانیان سوءاستفادههای جنسی در اینجا داستان خودشان را نقل میکنند. چند مدل سابق به نامهای کاره اوتیس، شاونا لی، جیل داد و چند نفر دیگر، کسانی هستند که تجربۀ خودشان را از آزارهایی که دیدند روایت میکنند. داستانهایی که این چند زن تعریف میکنند در اصل و اساسشان تقریبا یکی هستند؛ همۀ آنها تنها و بیپناه در یک کشور غریب به دنبال شغل میگشتهاند؛ طبیعی است که وقتی یک بنگاه استعدادیابی در صنعت مدلینگ به آنها پول و سرپناه میدهد، این برای آنها مثل یک موهبت است، بخصوص که شخص رئیس هم نسبت به آنها خیلی مهربان باشد. ابتدا همه چیز با یک گفتگوی دوستانه و مهربانانه شروع میشود؛ شانهای برای گریه کردن و رفتاری حمایتگرانه. اما بعد این مهربانی کمکم تغییر شکل میدهد و تبدیل میشود به دعوت شبانه به آپارتمان؛ و بعد از این دیگر چیزی در اختیار قربانی نیست. جملۀ مشترکی که قربانیان میگویند این است: «ناگهان مرا در آغوش گرفته بود». کلمۀ دیگری که در حرفهای آنها تکرار میشود «فروپاشیده» است؛ مردها بعد از اینکه به خواستۀ خودشان میرسیدند، با خیال راحت میخوابیدند و این دخترها را در حال گریه و با روحی درهمشکسته و فروپاشیده رها میکردند.
جیل داد میگوید یکی از کارهای معمول بنگاههای استعدادیابی این بود که مدلها را به مردان ثروتمند معرفی میکردند. آنها کتابچههایی با تصاویر این دختران را به مشتریانشان نشان میدادند و قیمتهای مختلفی را هم برای آنها تعیین میکردند؛ این دقیقا همان چیزی است که امروزه به آن میگوییم «قاچاق انسان». این روزها کلمات زیادی به وجود آمدهاند که رفتارهای نامناسب جنسی را توصیف میکنند؛ اما کلمات چه فایدهای دارند وقتی قانون درستی که بتواند جلوی این رفتارها را بگیر هنوز وجود ندارد؟ در آنزمان هر کدام از این دخترها فکر میکرد که این اتفاقات وحشتناک فقط برای او دارد میافتد؛ به همین خاطر هم بود که دربارۀ آن با کسی حرف نمیزدند. اما تحقیقات آزبورن در این مستند بعد از سالها توانست این قربانیان را دور هم جمع کند. تعداد آنها حالا رو به فزونی است و امیدوارند که بتوانند با تحقیقاتی که هماکنون در فرانسه در جریان است، حداقل ماری را پای میز محاکمه بکشانند و عدالت را در مورد او اجرا کنند. اما به هر حال خیلی سخت میشود تصور کرد که دستکم به این زودیها تغییر چندانی در وضعیت ایجاد شود. این مستند فقط یک گوشه از اتفاقاتی را نشان میدهد که در یک کسب و کار خاص رخ دادهاند. واقعا با دنیای وحشتناکی طرف هستیم!