پوشاک ایرانی در طول تاریخ تغییرات زیادی داشته است، اما از اواخر قاجار سیر تحولی آن بسیار سریعتر از گذشته اتفاق افتاد. هرچند سفرهای اروپایی در دوران ناصری و حتی پیش از آن، مجموعه اقداماتی در دوران فتحعلیشاه، زمینه را برای ورود فرهنگ پوشش غرب به ایران پدید آورده بود که میتوانید شرح کامل آن را در مقالهی مرتبط با پوشاک در عصر قاجار مطالعه کنید، اما این تحولات چند سال بعد از به سلطنت رسیدن رضاخان میرپنج، اولین شاه پهلوی، بسیار سریعتر از آنچه جامعهی آنروز ایران ظرفیتش را داشت، اتفاق افتاد. هرچند بسیاری قانون متحدالشکل کردن لباس را در دوران منع حجاب اجباری رضاخان میدانند، اما در حقیقت رد این یکسانسازی هویت ملی به دوران عباسمیرزا برمیگردد. در واقع میتوان گفت رضاشاه با روحیهی نظامی خود این روند تحول پوشاک و کشف حجاب اجباری را به شکلی جدیتر در دوران پادشاهیاش در جامعه پیاده کرد. در ادامه به تغییرات پوشاک ایرانی در دوران پهلوی اول پرداختهایم.
آغاز تحولات پوشاک مردم در دوران پهلوی و قانون کشف حجاب
رضاخان پهلوی در آذر ۱۳۰۴ شمسی به سلطنت رسید و از همان ابتدا قانونی تصویب شد که زمینهی اتحاد پوشاک را فراهم میکرد. طبق قانون خدمت اجباری، سربازان ملزم به پوشیدن یونیفورم سربازی بودند. با اجرای این قانون، آموزشهای مدرن مطابق با نظام انضباطی سربازخانههای اروپایی به طور رسمی آغاز شد.
این شروع تحول پوشاک در دوران پهلوی اول، تاثیر به سزایی در تحولات پوشاک مردان جامعهی ایرانی داشت. اما حرکتهای نخستین شاه اول پهلوی تا سال ۱۳۰۶ که تصويبنامههایی دربارهی آموزش عمومی و اجباری رايگان و همچنین تأسیس نظام آموزش دولتی وضع شد، متوجه عموم مردم نبود. در واقع رضاشاه تا ۱۷ دی ۱۳۱۴ برای به حقیقت پیوستن آنچه از ابتدا در سر داشت، با توجه به شرایط جامعه، حافظهکارانه عمل میکرد.
با بررسی احزاب، جنبشها، نشریات و مجلاتی که از عصر مشروطیت و همچنین در سالهای پایانی دوران قاجار و پیش از پهلوی اول توسط نوگرایان و تجددخواهان منتشر میشد ردپایی از تمایل قشری از زنان ایرانی برای تغییر و تحول پوشاک دیده میشود.
به عنوان مثال مجلهی «عالم نسوان» که صاحب امتیاز آن خانم نوابه صفوی بود و از سال ۱۲۹۹ شمسی و اواخر دوران قاجار تا سال ۱۳۱۲ منتشر میشد به انتقادات صریحی در ارتباط با شرایط بد زنان در ایران میپرداخت. در نهایت این انتقادات در ارتباط با حقوق زنان موجب توقیف آن پیش از قانون کشف حجاب اجباری، در همان دوران پهلوی اول شد.
روزنامهی شکوفه (تاسیس سال ۱۲۹۲ خورشیدی) به سردبیری مریم عمید، از پیشگامان تحصیلکردهی حمایت از حقوق زنان در تاریخ معاصر، نامهٔ بانوان (تاسیس از مرداد ۱۲۹۹ شمسی) دوهفتهنامهای به سردبیری شهناز آزاد، فعال حقوق زنان، مجلهی جهان زنان (اوایل ۱۳۰۰ شمسی) به همت فخرآفاق پارسا از جمله دیگر نشریاتی بودند که از پیش از سیاستهای پوشاک در دوران پهلوی اول به آزادی حجاب زنان و حقوق آنان میپرداختند. برای آشنایی با مرم عمید مطلب نخستین زن روزنامه نگار ایرانی و پیشگام در فرهنگسازی را مطالعه کنید.
از طرفی جمعیتهایی مثل انجمن حریت نسوان که از سال ۱۲۸۶ شمسی تشکیل شده بود، انجمن مخدرات وطن (۱۲۸۹ شمسی)، جمعیت پیک سعادت نسوان یکی از سازمانهای زنان در رشت (در دههی اول ۱۳۰۰ شمسی)، جمعیت نسوان وطنخواه (۱۳۰۱) شمسی به اهتمام محترم اسکندری که در سال ۱۳۱۲ شمسی (دوران سرکوب نشریات در پهلوی اول) توقیف شد و انجمنی که توسط ابواقاسم آزاد مراغهای از مدتی قبل مخفیانه، تحت عنوان «مجمع کشف حجاب» تأسیس شده بود، از جمله فعالانی بودند که در زمینهی حجاب آزاد و حقوق زنان پیش از اجرای قانون پوشش در دورهی پهلوی اول، فعالیت میکردند.
با این اوصاف و طبق اسناد و مدارک موجود در آن دوران، ازجمله اطلاعیه و مطالب نشریات آن روز، میتوان گفت بحث تغییر حجاب و پوشش از ابتدای قرن پیش در ایران آغاز شده بود.
اجرای قانون متحدالشکل شدن لباس در نهادهای نظامی و آموزشی
علاقهی شخصی رضاخان پهلوی به لباس نظامی آنچنان بود که حتی در روز تاجگذاری خود با لباس فرم حضور پیدا کرد. تغییر و تحولات حکومتی او در پوشاک نیز ابتدا از نهادهای نظامی و نظم بخشیدن به پوشاک نظامیان بود. پوشیدن لباس نظامی یک شاه در سدهی هجدهم در اروپا پایهگذاری شد و تا سدهی بیستم در کشورهای غیراروپایی هم راه پیدا کرد. در واقع لباس نظامی بر قامت شخص شاه کارکردی نمادین داشت، نشانهی جدیت، اقتدار و انضباط او بود و طوری نشان میداد که آن شاه رهبری یک حکومت مدرن را در دست دارد. پادشاه اول پهلوی نیز فراتر از علاقهی شخصی خود تمایل به نمایش چنین موضوعی داشت.
نهادهای نظامی؛ خاستگاه رضاخان
تشکیل ارتشی متحدالشکل از اقدامات اولیهی رضاخان در همسانسازی پوشاک ایرانی بود. پس از آن، همانطور که در ابتدا هم اشاره کردیم، رضاشاه در اوایل حکومت خود، سال ۱۳۰۴ شمسی، با قانون خدمت اجباری، به متحدالشکل کردن لباس نظامیان اقدام کرد. او همزمان با یکسانسازی لباس نظام، ارزش آن را هم افزایش داد. از مصداقهای این افزایش اعتبار آن بود که در زمان تأسیس دانشکدهی افسری، افسران فرانسوی را که برای تدریس در این دانشکده از آنان دعوت شده بود، موظف کرد: «لباس نظام ایران را بپوشند، به دیسیپلین و انضباط ارتش ایران احترام بگذارند و همانگونه که افسران ایرانی در برخورد به مافوق رفتار میکنند آنان نیز همان رویه را پیش بگیرند.»
از طرفی این سیاست که ریشهی آن به دوران عباس میرزا برمیگردد، به منظور همسانسازی هویت سربازان بود، که به فرایند زدودن احساسات قومی و قبیلهای و القای احساس تعلق به یک نظام مدرن منضبط و کنترل شدهی دولتی منجر میشد. به این ترتیب، خدمت سربازی ریختار یونیفورم را تا حدی از محدودهی پوشاک نظامی وارد نظام پوشاک شهروندی کرد و نوعی پوشاک مدرن و کمسابقه را به کوچکترین و دورافتادهترین شهرها و روستاهای ایران برد.
نهادهای آموزشی؛ مرحله اول اجرای قانون متحدالشکل شدن پوشاک زنان
از سال ۱۳۰۶ شمسی رضاخان فراتر از ارگانهای نظامی به سراغ نهادهای آموزشی که زنان نیز در آن حضور داشتند، رفت. تصويبنامههایی دربارهی آموزش عمومی و اجباری رايگان و همچنین تأسیس نظام آموزش دولتی وضع شد که به موجب آن برای دانشآموزان و همچنین معلمان مدارس لباس متحدالشکل در نظر گرفته شد. مدل پسرانهی یونیفورم دانشآموزان، کت و شلوار اروپایی و کلاه پهلوی یا در برخی مدارس یونیفورم شبهنظامی بود؛ یعنی مدلی کوچک از لباس شهروندی یا نظامی مردان بزرگسال برای کودکان در حال تعلیم درنظر گرفتهشد.
برای دختران نیز پیراهن یا روپوش آستینبلندی تا میانهی ساق پا، از جنس پارچهی نخی ساده و خاکستریرنگی به نام «اُرمک»، در نظر گرفته شده بود که کمربند و یقهی سفید داشت.
در نمونهای از اسناد وزارت معارف به تمامی ایالات به تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۱۴ میخوانیم:
«بلا استثنا دختران دبستانها و دبیرستانها (لباس) متحدالشکل که دستور آن داده شده مرتب بپوشند، به طوری که دختران اغنیا را بر فقرا هیچگونه مجال تفاخر و خودفروشی نماند و همه به سادگی و نظافت و پاکیزگی عادت و خو نمایند. در مدرسه و خانه و کوچه و همه جا با همان لباس، که از روی کمال حجب و حیا و منتهای سلیقه انتخاب شده است، حرکت نمایند.»
با استناد به موارد مشابه میتوان گفت تاکید برروی حجب و حیا با توجه به فضای غالب حاکم بر جامعهی آن روز ایران در نظر گرفته شده است. در واقع یونیفورم مدارس قرار بود نقش مهمی در پروژههای سیاسی دولت پهلوی ایفا کند.
حکم آخر؛ قانون منع حجاب
« حکم میکنم» یکی از جالب توجهترین جملات تاریخی رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ و پیش از به سلطنت رسیدن او در جریان اعلامیهی پس از کودتای سوم اسفند بود. با نگاهی به این اعلامیه، پیش از پادشاه ایران شدن او، میتوان به روحیهی نظامی رضاشاه پهلوی در شیوهی اعمال نظرات خود در امور مملکتداری پی برد. جان فوران از تصمیمات رضاخان را «تجددخواهی نظامی به رهبری دولت» تعبیر میکند.
قانون متحدالشکل شدن البسهی مردان
گستردهترین اقدام نظاممند دولت پهلوی در فرایند اعمال لباس متحدالشکل، تغییر رسمی و دستوری لباس سنتی به کت و شلوار و کلاه متحدالشکل پهلوی برای تمام مردان ایران در دیماه سال ۱۳۰۷ شمسی بود. این قانون هشت طبقه از درجات مختلف روحانیون مسلمان و غیر مسلمان را مستثنا کرده بود و در صورت عدم اجرا، خاطیان به جزای نقدی یا حبس محکوم میشدند. قانون لباس متحدالشکل شامل قانون یونیفورم مشاغل و ادارات هم بود.
این متحدالشکل شدن البسه برای قشری که پیش از این نیز متمایل به تغییر ظاهر پوشاک داشتند چندان دشوار نبود، اما برای عدهای دیگر از اقشار جامعه مورد پذیرش قرار نگرفت. سرسختترین این مقاومتها در برابر اتحاد شکل البسه از جانب اقوام محلی ایران رخ داد. لباس همواره جزو مهمی از هویت قومی و فرهنگی اقوام محلی بود.
در نتیجه، با اعمال این طرح درگیری شدیدی میان دولت و اقوام مختلف ایرانی درگرفت که در واقع ناشی از مجموعه سیاستهای دولت در برابر آنان بود، نظیر اتحاد زبان، قانون ثبت احوال، لغو القاب، خلع سلاح و امر به یکجانشینی. مهمترین قیامهای عشایری بر ضد قانون جدید در میان کردها، قشقاییها و بختیاریها روی داد.
در مادهی چهارم قانون متحدالشکل نمودن البسهی اتباع ایرانی آمده است:« این قانون در شهرها و قصبات از اول فروردین ۱۳۰۸ و خارج از شهرها در حدود امکان عملی شدن به شرطی که از فروردین ۱۳۰۹ تجاوز نکند به موقع اجرا گذارده خواهد شد.» که به این ترتیب و باتوجه به عدم اشارهی مستقیم الزام رعایت این قانون توسط ایلات و عشایر، ظاهرا پوشش اقوام کوچنشین ایرانی نیز از این قانون مستثنی نبوده است.
قانون متحدالشکل شدن البسهی زنان (قانون منع حجاب)
در دولت پهلوی اول اعمال یونیفورم برای زنان نیز، همچون مردان، ابزاری برای کسب وجاهت اجتماعی به مثابه شهروند ملت نوین ایرانی بود. در عکسهای این دوره زنانی را در لباس متحدالشکل مدارس، یونیفورم پیش آهنگی، لباس مشاغل خدمات پزشکی و بهداشتی میبینیم که تضاد بسیار زیادی با زنان عهد قاجار در لباسهای سنتی دارد. یکی از نمونههای مهم نهادهای تربیتی نوین مربوط به زنان سازمان پیش آهنگی بود. تشکیل این سازمان در ایران در سال ۱۳۰۴ شمسی اتفاق افتاد اما فعالیت واقعی آن از سال ۱۳۱۳ شمسی آغاز شد.
هفت سال بعد از قوانین مرتبط با تحول پوشاک نهادهای نظامی و آموزشی، با اعمال قانون حذف حجاب برای زنان اهمیت سیاسی متحدالشکل کردن لباس بسیار جدیتر شد. دستورات دولت به حاکمان والیاتی که عشایرنشین داشتند، گواه این است که زنان اقوام مختلف هم ملزم بودند علاوهبر بر ترک حجاب، انواع لباس محلی را هم ترک کنند و «از اشکال مختلف خود بیرون آمده و به شکل بانوان متمدن دنیا درآیند.».
در این مرحله، سفر شاه اول پهلوی به تركيه در سال ۱۳۱۳ شمسی نقطهی عطفی در تثبيت باورهای قلبی او مبنی بر لزوم منع حجاب به شمار میرود. اثر عميق مشاهدهی وضع زنان ترک بر روحيهی رضا شاه پهلوی، تا حدی بود كه او خطاب به سفير كبير ايران در تركيه گفت: «هنوز عقب هستيم و بايد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم به ويژه زنان اقدام كنيم.»
سرانجام رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ در جریان جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر قانون کشف حجاب تأکید کرد. در ادامهی این تاکید، در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ تاجالملوک، همسر رضاشاه و دخترانشان شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. این نخستینبار بود که خانوادهی شاه بدون حجاب و روبنده در مجمعی عمومی ظاهر میشدند.
هرچند قانون سراسری منع حجاب پس از روز کار آمدن محمدرضا پهلوی عملا لغو شد و اقشاری از جامعه که متمایل به حجاب بودند از شرایط تحمیل این قانون فاصله گرفتند، اما دیگر پوشش زنان به مشابه آنچه پیش از قانون حذف حجاب بود، برنگشت.
آغاز جنگجهانی دوم، ادغام فرهنگها
دو سال پایانی سلطنت رضاخان مصادف با جنگ جهانی دوم بود. چند سالی از قانون منع حجاب میگذشت و ایران با اعلام بیطرفی تلاشی نافرجام برای درگیر نشدن در جنگ داشت. دو سال پایانی شاه اول پهلوی ایران دچار قحطی و وضعیت اقتصادی بسیار بدی شد. گروهی از زنان ایرانی تحصیلکرده با وقوع جنگ و دیدن نقش زنان اروپایی در جنگ، به حضور زن در جامعه به شیوهای موثرتر نگاه میکردند. در شمارهی اول نشریهی حزب زنان ایران در سال ۱۳۲۴ شمسی که مدت چندانی از پایان دورهی پهلوی اول و کمرنگشدن و لغو قانون منع حجاب نمیگذشت، خانم تربیت مطلبی با نام ۱۷ دی، سالروز قانون منع حجاب سراسری، منتشر کرده و در ضمن صحبت دربارهی حذف حجاب در بخشی از مطلب خود اشاره کرده:« (در این سه چهار سال اخیر رجال ما)، عوض آنکه در آموزش و پرورش زنان ایران همت خود را مصروف سازنداز نقشی که زنان ملل به خصوص در جنگ اخیر(جنگ جهانی دوم) به خصوص در پیروزی متفقین بازی کرده بودند غافل و بیخبر هستند.».
از سوی دیگر، یکسال پس از برکناری اجباری رضاخان و به سلطنت رسیدن پسرش، بندر پهلوی هم به روی گروهی از مردم کشورهای نزدیک به ایران که به نوعی گرفتار جنگ شده بودند، باز شد و به همراه خود فرهنگشان را نیز به ایران آوردند. عمدهی این مهاجران لهستانیها بودند که با خود بخشی فرهنگ و پوششان را نیز به سوغات آوردند.
تحول پوشاک؛ خاستگاه اجتماعی
به کار بستن اجبار و بهرهگیری از فرمان شاید به ظاهر توانست اعضای یک جامعه را ملزم به رعایت کند اما نادیده گرفتن خواست و ظرفیت اقشار مختلف جامعه با مقاومت همیشگی بعضی از گروههای جامعه با حکومت شد. اگر دولت پهلوی اول در طرحهای اجباری اینگونه با مخالفتهای گستردهای مواجه شد، بخشی به این دلیل بود که نظام پوشاک بیسابقهای را، بدون درنظرگرفتن تناقضات آن با فضای اجتماعی ایران، بر تمامی قشرهای اجتماعی و سنی اعمال کرد.
به همین دلیل، هرچند این نظام پوشاک در گروههای اجتماعی متعددی بدون تشویش و مقاومت پذیرفته شد، اما گروههای مخالف و سرکوبشده را چنان آشفته کرد که تا به امروز دربارهی این فرمان، صدای مخالفان ادامه داشت.
منابع:
۱. سید احمدی زاویه، سید سعید؛ محمدی،منظر، لباس متحدالشکل: بازنمایی قدرت و مدرنیته(دوران پهلوی اول)، برگرفته از رسالهی دکتری خانم منظر محمدی با عنوان «تحلیل تحولات پوشاک در جامعه شهری ایران: دوره قاجارـ دوره پهلوی اول».
۲. واعظ، نفیسه، نهادها و شیوه های خط مشی گذاری عشایری در دولت پهلوی اول (۱۳۰۴-۱۳۲۰ هـ.ش)، پژوهش های تاریخی، شمارهی ۴، زمستان ۱۳۸۸.
۳. مجله عالم نسوان، شماره اول، سال دوم.
۴ . عاقلی، باقر، رضاشاه و قشون متحدالشکل، ص. ۳۴۱.
۵. تاریخ معاصر ایران، سال ۱۷ ،ش ۶۵-۶۶ ،بهارـ تابستان ۱۳۹۲ ،ص. ۲۵۷.
۶. عاقلی، باقر، خشونت و فرهنگ: (اسناد محرمانه کشف حجاب ) تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی، ۱۳۷۱، صص۴-۲.
۷. زريری، رضا، تجددگرايی و هويت ايرانی در عصر پهلوی، ماه نامهی زمانه.
۸. یاوری، حسین، مختصری درباره تاریخ تحولات لباس و پوشاک، انتشارات سیمای دانش، ۱۳۹۵.
۹. گفتوگو با دکتر حسین یاوری دربارهی تاریخ پوشاک ایران در جنگجهانی دوم، تابستان ۱۳۹۸.
۱۰. فوران جان، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران: از سال 1500 میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب، مترجم احمد تدین، انتشارات رسا، 1378، ص.۳۳۱.
۱۱. آزاد، ابولقاسم، اندکی از تاریخچهی کشف حجاب در ایران، نشریهی بانو، شمارهی۲، دی ماه ۱۳۲۳.