مدپایدار به عنوان یک استراتژی بازاریابی و پنهان شدن پشت شعارهای خالی با ظاهری پر زرق و برق است
سبزشویی یک روش بازاریابی و مدپایدار است که برای سازگار با محیط زیست نشان دادن محصولات، فعالیتها یا سیاستهای سازمانی که واقعا سازگار با محیط زیست نیست استفاده میشود
امروزه با آگاهی و آموزش هرچه بیشتر راجع به تاثیر صنعت مد و فشن بر محیط زیست، بسیاری از مردم تمایل بیشتری به خرید محصولات بادوامتر و سازگارتر با محیط زیست دارند.
برندها نیز با توجه به این تمایل مردم تلاش داشتهاند تا محصولات خود را مطابق با خواسته مردم تطبیق داده و در جهت مدپایدار پیش بروند.امروزه بسیاری از برندها مدعی هستند که محصولاتشان از مدپایدار پیروی کرده و سازگار با محیط زیست هستند،با این حال آنچه که حقیقتا در جریان است استفاده از عبارت “مدپایدار” به عنوان یک استراتژی بازاریابی و پنهان شدن پشت شعارهای خالی با ظاهری پر زرق و برق است.
واقعیت این است که مصرفکنندگان به دنبال تغییرات حقیقی و ملموس هستند، نه بازاریابی. آنها میخواهند بدانند آیا محصولاتی که میخرند واقعا سبز هستند؟ یا کمپانی صرفا خود را پشت شعارهای توخالی، عکسهای زیبا و کمپینهای مبهم سبز رنگ پنهان کرده است؟
سبزشویی یا “Greenwashing” یک روش بازاریابی است که برای سازگار با محیط زیست نشان دادن محصولات، فعالیتها یا سیاستهای سازمانی که واقعا سازگار با محیط زیست نیست استفاده میشود. با آگاهی مردم از تأثیر مخرب صنایع روی کره زمین، برخی از شرکتها وسوسه میشوند که تخریبهای زیستمحیطی خود را به نوعی بپوشانند. این گونه شرکتها به جای اینکه اقدامات عملی برای کاهش تأثیرات منفی خود انجام دهند، زمان و هزینه زیادی را صرف ادعا کردن و نمایش خود به عنوان دغدغهمندان محیط زیستی میکنند.
سبزشویی در تمامی صنایع جهان و حتی در صنعت مد و فشن وجود دارد. حالا سوال اینجاست که چطور میتوانیم بفهمیم که یک برند تجاری واقعا سیاست سازگار با محیط زیست را در پیش گرفته و یا صرفا در حال سبزشوبی است؟
خیلی عالی است که یک برند انرژی دفتر مرکزی خود را از صفحات خورشیدی روی سقف کسب کند و محیط شرکت پر از گیاه باشد. اما این کارها برای کاهش انتشار co2 اصلا کافی نیست. شرکتها برای کاهش تولید co2 در درجه اول باید زنجیره تأمین (بزرگترین منبع انتشار co2) خود را بررسی کنند. ۷۰٪ از کل co2 تولیدی در صنعت مد ناشی از زنجیره تأمین است.
برندها برای کاهش co2 باید امکانات تولید، روش حملونقل، اثرات زیستمحیطی مواد اولیه، و قابلیت بازیافت محصول را بررسی کنند. گزارش پایداری یک برند تجاری باید دقیقاً نحوه کنترل انتشار co2 را در زنجیره تامین نشان دهد.
ادعای سبز بودن صرفا با استفاده از بستهبندیهای سازگار با محیطزیست (و دیگر هیچ)،مراقب برخی از برندها که مدام روی استفاده از “حداقل بستهبندی”، “بازیافت شده” یا “قابل بازیافت” مانور میدهند و ادعا میکنند که در کاهش ضایعات نقش دارند باشید. این اقدامات اگرچه مفید هستند اما به تنهایی نمیتوانند آلودگی ناشی از فرایند تولید را که باعث ایجاد مقادیر زیاد زباله میشود جبران کنند. چرا که بزرگترین عامل تولید زباله در صنعت مد پسماندهای نساجی و تولید پوشاک بیش از حد نیاز است.
وقتیکه برندهای ارزان قیمت بدون هیچگونه تغییر رویهای راجع به کاهش ضایعات صحبت میکنند، زنگ هشدار سبزشویی باید به صدا در بیاید. چرا که این برندها اقتصادشان بر روی فرهنگ مصرفگرایی و رواج آن شکل گرفته است.
از طرف دیگر، برندهایی که بخشی از کاهش ضایعات خود را به مصرفکننده واگذار کرده و لباسهای “بدون زمان” تولید میکنند در صورتی میتوانند ادعا کنند پیرو مد پایدار هستند که پوشاک تولیدی آنها ارزان، تولید انبوه و بیکیفیت نباشد. چرا که لباسهای بیکیفیت به سرعت خراب شده و مجبور هستیم لباسهای جدید بخریم و بدین طریق خودمان هم تبدیل به بخشی از چرخه تولید زباله خواهیم شد.
سبزشویی در صنعت مد به اشکال مختلف وجود دارد. استفاده از چراغهای LED و کممصرف یا استفاده از حسگر در فروشگاههایی که ادعای مدپایدار دارند گاهی نوعی مغلطه محسوب میشود. بسیاری از ساختمانهای اداری برندها از قبل چنین نورپردازی داشتهاند و حتی در برخی کشورها این یک الزام قانونی برای شرکت است. اگر شرکت هیچ کار جدیدی برای کاهش تولید co2 در محیط خود انجام نداده باشد ادعای آن در مورد سبز بودن فقط نوعی شوآف تبلیغاتی خواهد بود.
برندها میتوانند برای کاهش اثرات زیستمحیطی خود اهدافی تعیین کنند که دستیابی به آن راحت بوده،امیدوار کننده به نظر رسیده و تأثیرگذار باشد. یک راه برای اینکه از صحت ادعای برندها اطمینان حاصل کنیم مطالعه جزئیات قراردادها و اسناد است.
به عنوان مثال، رسیدن به هدف “کاهش ۵۰%ی تولید co2” برای یک برند عالی است، اما وقتی با بررسی اسناد مشخص شود که این کاهش ۵۰%ی مربوط به وقتی است که شرکت بسیار بزرگتر بوده است(قبل از فروش شرکتهای تابعه یا تاسیسات تولیدی) این ادعاها دیگر چندان عالی نخواهد بود.
در مورد اعلام میزان کاهش co2 به صورت “درصدی از حجم تولید” نیز چنین ترفندی به کار برده میشود. برای مثال یک برند ادعا میکند که برای تولید یک تیشرت ۱۵٪ انرژی کمتری استفاده کرده است. اما حقیقت پشت این آمار این است که این برند نسبت به قبل ده برابر تیشرت بیشتر تولید میکند، بنابراین میزان انتشار کلی co2 افزایش یافته است.
در بسیاری از کشورها برای صنایع “حداقل دستمزد” تعریف شده است که به معنی کمترین دستمزد قانونی که یک شرکت میتواند به کارگران خود پرداخت کند. این “حداقل دستمزد” بسیار متفاوت از “هزینه زندگی” است.
هزینه زندگی حداقل حقوقی است که یک کارگر باید برای تأمین غذای خود و خانواده، اجاره، هزینههای بهداشتی، حمل و نقل و تحصیلات باید به دست بیاورد. بهعنوان مثال، حقوق اکثر کارگران پوشاک در بنگلادش کمی بیشتر از حداقل دستمزد و بسیار کمتر از هزینه زندگی است. به همین دلیل باید شفافیت کاملی در زنجیره تامین برقرار باشد و برندهای مدعی اخلاقمداری باید نام و محل کارخانههای تولید محصولات خود را به صورت عمومی ذکر کنند.
با این حال باید در نظر داشت که کنترل استانداردهای کار و حقوق زندگی کارگران چندان آسان نیست چرا که بسیاری از کارخانجات تولیدی برندهای بزرگ خارج از کشور بوده و امکان غفلت از سلامت، معیشت و سواستفاده از کارگران آنها بسیار زیاد است.
گول لاین”ارگانیک” یا “پایدار” در برندهای فست فشن را نخورید! این یک روش بازاریابی متداول برای برندهای مد سریع است. این لاینهای پایدار معمولا بخش کوچکی از تولید کلی آنها است و به این معنی نیست که این برند یک شبه تمامی روندهای تجاری خود را اصلاح کرده است. یک برند فست فشن با تغییر یک بخش کوچک از تولیدات خود تبدیل به برندی اخلاقی و پایدار نمیشود.
مگر اینکه این برند برای افزایش تولید محصولات پایدار و اخلاقی خود به بیش از ۵۰٪ اهداف مشخصی را تعیین کرده باشد. همچنین، دقت داشته باشید برندهایی که قواعد سبز بودن را در جنبههای مختلف تولید خود وارد نکرده باشند به احتمال زیاد در حال سبزشویی هستند.
تولید تیشرتهای نخی ارگانیک به تنهایی برای سبز بودن کافی نیست وقتی که این برندها هیچ اطلاعات یا تغییری در میزان فاضلاب تولیدی، میزان استفاده از آب، رنگهای مضر، حقوق و شرایط کاری خود نمیدهند. به عبارت دیگر، صرفا استفاده از پنبه ارگانیک برای تولید لباس باعث نمیشود که آن لباس و برند جزء مد پایدار محسوب شوند. برای اینکه ببینید آیا یک برند واقعا به مد پایدار متعهد است یا خیر ببینید که آیا گواهینامه GOTS دارد یا خیر.
مدپایدار و سازگاری با محیط زیست از جمله روندهایی هستند که با افزایش آگاهی مردم راجع به تاثیر منفی صنایع روی محیط زیست روز به روز بیشتر محبوب میشوند و حتی امروزه بسیاری از سلبریتیها طرفداری مدپایدار هستند. نیز بسیاری از کمپانیها نیز با آگاهی از این تمایل مردم، سعی کردهاند تا به آهستگی خود را به مد پایدار و سبز نزدیک کنند.
با این حال، تغییر در روند کمپانیها همیشه هزینهبر است و از این رو برخی از برندها بجای تغییر واقعی روند خود، به سبزشویی روی آوردهاند. در این مقاله، ما سعی کردیم اطلاعاتی را در اختیار شما بگذاریم که به کمک آنها بتوانید یک کمپانی طرفدار مدپایدار را از برندی که صرفا در حال سبزشویی و شوآف تبلیغاتی است تمایز دهید.