آنچه مربوط به پوشش مردم در دوران مادها و هخامنشیان است عمدتا به لباس مردان منحصر شده و اطلاعات چندانی از پوشاک زنان در سترس نیست.
لباس مردان
بطور کلّی لباس مردانِ دوران هخامنشی را می توان به پنج گروه تقسیم کرد:
- لباس درباری، پارسیان و عیلامی ها
- سبک یونانی، شامل یک تونیک کوتاه و ردای گشاد
- سبک هندی شامل یک دامن مردانه با بالاپوش یا بدون آن
- لباس جلگه نشینان شامل یک روپوش بلند که تا زانو یا قوزک پا می آمد و یک عبا
- لازم به ذکر است که در رسوم باستانی ایرانیان، سه طبقۀ اجتماعی موجود، از رنگ لباسشان، متمایز می شدند. جنگجویان،قرمز؛ موبدان،سفید و روستاییان، آبی می پوشیدند.
پوشش سر
مستند ترین بخش لباس مادها و هخامنشیان، پوشش سر می باشد. هفت نوع آن به لباس درباری مربوط است. نوع اول، سربندی ساده و پیچیده شده می باشد که توسط نگهبانان سلطنتی پوشیده می شد. نوع دوم، به صورت نوارهای حلقوی یا باریک بود که توسط عیلامی ها و برخی سربازان پارسی پوشیده می شد و نوع سوم، نوار های پهن تری داشت که توسط سربازان، پیشکاران سلطنتی و قهرمانان اسطوره ای اهریمن کُش پوشیده می شد. هر یک از اینها می توانست با نقش مایه های گلدار، گلدوزی بر روی پارچه یا نمد، و یا بصورت تکّه دوزی یا کار شده بر روی فلز، تزیین گردد. نوع چهارم شالی بلند( پشمی، کتانی و احتمالاً ابریشمی) بود که به دور سر پیچیده می شد. نوع پنجم، کلاهی ساده و استوانه ای بود و نوع شش و هفت، به ترتیب کلاههایی بودند با شیار های کوتاه و بلند و عمدتاً به صاحب منصبان پارسی تعلّق داشتند.
تن پوش های رویی
در این دوران چندین نوع بالاپوش همراه با لباس های درباری وجود داشته است. جلیقه که چینهای عمودی داشت و به منظور آزادی حرکت پوشنده اش، بی آستین بود. همراه لباس سواره نظام، ردایی مادی بود که آستین های کاذب، باریک و بلند داشت و روی شانه ها انداخته می شد. این تن پوش رویی غالباً کندیز نامیده شده است. پادشاهان ایرانی و اعیان، مکرّر این ردا را بر تن کرده اند. این بالاپوش یا از جنس چرم با لبه های خزدار بود و یا کلاً از خز یا پوست، درست می شد. این بالاپوشِ ایرانیان در قسمت های شرقی ایران، احتمالاً « گئونکه » نام داشته است.
پیراهن ها و تونیک ها
بناهای باستانی، بیانگر آنند که تونیک چرمی تنگ و چسبانی که تا زانو می رسد و کمر می خورَد، در اصل قسمتی از لباس سواره نظام را تشکیل می داده است. سرانجام نوعی لباس آراسته تر با آستینهای بلند و یقۀ هفت باز و پهنی پدید آمد که به بهترین وجه در موزائیک اسکندر و تابوت سنگی وی ثبت شده است. یونانی ها معمولاً از این تن پوش های زیرین، به عنوان گیتون یاد می کردند. اما « ساراپیس» نام فارسی کیتون می باشد.
شلوار
یونانیان همیشه شلوار های چرمی ایرانیان را «آناکسی ریدیس» نامیده و به رنگین بودن آن اشاره داشته اند و حتّی به خاطر همین موضوع، آنها را به باد تمسخر می گرفتند. در لباس درباری دامنی بلند شبیه دامن مردانۀ اسکاتلندی وجود داشت و شلوار پوشیده نمیشد، امّا لباس سواره نظام شامل چندین نوع شلوار می گردید.
پای افزار
دو نوع کفش با لباس درباری پوشیده می شد. «پارسیان» کفش هایی کوتاه با پنجه ای ساده که با چهار بند یا تسمۀ بسته می شد، به پا می کردند. عیلامیان، چنانچه در آرامگاه اردشیر اوّل در نقش رستم دیده می شود، گاه نیم چکمه هایی با پنجه های برگشته به بالا و بسته شده با بند ها یا دگمه هایی در رویه و بالایشان، می پوشیدند. کفشها و بند کفشهای شاهان هخامنشی در تخت جمشید قرمز رنگ هستند. در حالی که کمانداران کفش هایی زرد به پا دارند.
لباس زنان
ابنیۀ شناخته شدۀ ایرانی، تصویری از زنان ارائه نمی دهند. بدین لحاظ، شناخت بسیار کمی از جامۀ آنان در دوران مادها و هخامنشیان وجود دارد. با وجود این تصاویر قلیلی از آنان در آثاری نظیر: پارچه ای در پازیریک، مُهرهای یونانی-ایرانی، اشیائی از جنس عاج و گلدانهای فلزی کوچک به چشم می خورد.
نقوش زنان نشانگر آن است که آنها معمولاً «لباس درباری» چین دار و کیتون پرحجم به تن می کردند. گاهی مواقع زنان بالاپوشی چون چادر امروزی که سر و گردن را می پوشانید به سر می کردند و صورتشان را در هر حال باز باقی می گذاشتند. موها اغلب به صورت یک گیس بافته در پشت، رها می گردید.
شایان توجه ترین مدرک به دست آمده در مورد لباس زنان در دورۀ هخامنشی، البسۀ واقعی پیدا شده در مقبرۀ پازیریک است. البسۀ بیرون آمده از زیر خاک، شامل شنل یا خفتانی است کوتاه، از پوست سنجاب که داخلش با خز مفروش و لبه هایش با نواری از پوست سیاه کُره اسب، درست شده است و آستینهای باریکی دارد که با تکّه های موزونِ چرمِ دبّاغی شده، آراسته شده اند. و سرانجام اینکه، دو جفت کفش نیز پیدا شده است. یکی از آن دو، لبه و رویه ای از چرم ظریف و قرمز رنگ دارد که به زیره دوخته شده و سطح زیرین آن مزیّن می باشد. این تزئینات شگفت انگیز، از آن جهت که شخص به صورت چهار زانو نشسته و پاشنه هایش معلوم می شد، چنانچه هنوز هم در آسیای مرکزی مرسوم است، بسیار به کار می آمدند.
برگرفته از: “پوشاک در ایران زمین”، ترجمه پیمان متین، انتشارات امیرکبیر