فریدا کالو هنرمند مکزیکی با گونههای گلگون، ابروهای بهم پیوسته معروف و موهای پیچیده شده در بالای سرش از او نمادی میسازند که ردپای آن بر روی سکوهای سن لباس، مجموعههای جواهرات، کارت پستالها، فیلمی پرفروش، در کلکسیون موزهها و حتی عروسک باربی، دیده میشود.
هرچند جزئیات مفهومی زندگی کالو در میان هیجان عوام پسند به درستی منتقل نشد. اما او دوست داشت از سبک لباس خود به عنوان وسیلهای برای بیان اعتقادات شخصی و سیاسی خود استفاده کند.
دوران کودکی
فریدا کالو در ششم جولای ۱۹۰۷ در خانه آبی در شهری کوچک در اطراف مکزیکوسیتی به دنیا آمد. دختر یک پدر آلمانی – مجارستانی و یک مادر نیمه اسپانیایی، نیمه بومی مکزیکی تبار، او “زنی با نژادهای مختلط” بود.فریدا در شش سالگی به فلج اطفال مبتلا شد که این بیماری انحرافی ماندگار در پای راستش باقی گذاشت و همین موضوع باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد.
او با دیدن آزار و اذیتهای همکلاسیهایش به دلیل طرز راه رفتنش، تصمیم گرفت تا سبک لباس خودش را داشته باشد. او لباسهای بلند و جورابهای چند لایه روی پای راستش میپوشید تا تعادل خود را به دست بیاورد و از طریق این لباسها از خودش محافظت کند.
تراژدی فریدا
تراژدی بعدی زمانی رخ داد که فریدا تنها ۱۸ سال داشت و در تصادف اتوبوسی بیش از ۲۰ شکستگی در استخوانهایش، به ویژه در قسمت ستون فقراتش به وجود آمد و به شدت مجروح شد. عوارض این حادثه پس از ۳۰ عمل جراحی و قطع پای راست او در سال ۱۹۵۳ همچنان ادامه داشت و تا زمان مرگ کالو در سال ۱۹۵۴ در سن ۴۷ سالگی، بر زندگی او تأثیر گذاشت.
به گفته متصدی موزه، سیرس هنستروسا، که نمایشگاه کمد لباس فریدا کالو Frida Kahlo’s Wardrobe V&A را گردآوری کرده است، «این تصادف آغاز هنر و زوال بدن او بود». یکی از راهکارهای خلاقانه ابراز احساسات کالو در دوران نقاهتش روی آوردن به نقاشی و ایجاد سبک و استایل مخصوص به خودش بود.
پس از تصادف، هدف او از انتخاب لباس دو وجه متفاوت از هم داشت: به طور مؤثری معلولیت جسمی خود را پنهان کند و اعتقادات سیاسی رادیکال خود را به نمایش بگذارد. کالو که یک چپ گرای سرسخت بود، در سن ۱۶ سالگی به حزب سوسیالیست و در اوایل دهه ۲۰ سالگی به حزب کمونیست مکزیک پیوست. او در سال ۱۹۲۹ با دیوارنویس معروف کمونیست مکزیک دیه گو ریورا ازدواج کرد.
آغاز فعالیت در حوزه مُد و لباس
فریدا فعالیت مد و لباس خود را با پوشیدن لباسهای سنتی Tehuana که نمایانگر جامعه زنان مکزیکی Isthmus of Tehuantepec در ایالت Oaxaca بود، گسترش داد.
این سبک شامل دامنهای بلند، بلوزهای گلدوزی شده و مدلهای موی پیچیده و پر نقش و نگار بود، و زمانی که کالو این لباسهای بومی را با عناصر مد معاصر لباس ترکیب کرد و به نمایش گذاشت، این سبک دوگانگی و میان فرهنگی او مایه افتخار تمام زنان مکزیکی گذشته و حال شد.
یکی دیگر از دلایل علاقه کالو به لباسهای سنتی Tehuana قابلیت آنها برای پرت کردن حواسها از معلولیت جسمانی اش بود چرا که به هنگام راه رفتن لایههای پارچه دامنش زیر پایش میرقصیدند و لنگیدن پای او را پنهان میکردند.
طراحی یقههای مربعی شکل و طرحهای پر از جزئیات لباسها و آرایش مو او، توجهها را از نیمه پایینی بدنش دور میکردند. کالو ترجیح میداد در حین نقاشی لباسهای کوتاهی را بپوشد که بسیار راحت و آزاد بودند.
این هنرمند همچنین تمایل زیادی به استفاده از زیور آلات، مانند گردنبندهای بلند با بافت طنابی مکزیکی، داشت. او معمولا با استفاده از ترکیب جواهرات قبل و بعد از دوران استعمار مانند پوشیدن گوشوارههای نقرهای معاصر با گردنبند یشم مکزیکی، موضع سیاسی خود را به نمایش میگذاشت.
یکی دیگر از زیور آلات و اکسسوریهای مورد علاقه کالو، استفاده از شال سنتی Rebozo بود که نماد مبارزه برای آزادی در مکزیک بود. این شال اولین بار در زمان کلمبوس و توسط استعمارگران اروپایی معرفی شد و مورد استقبال صنعتگران و بومیان آزتک قرار گرفت و با گلدوزی و رنگهای روش تزیین و رنگ آمیزی شد.
کالو ترجیح میداد که شال ریبوزو را به دور شانههایش ببندد یا با گلهایی که به موهایش چسبانده شده بودند، روی قیطانهایش بسته و دوباره توجه را روی شانهها و صورتش متمرکز کند.
تاثیر فریدا بر فشن
در طول دهههای ۱۹۳۰ و ۴۰ میلادی، سبک و استایل کالو مترادف با فرهنگ مکزیکی شد و تصویر او در جریان دنیای مد اصلی موج می زد. در سال ۱۹۳۸، السا شیاپارلی، طراح ایتالیایی، «لباس خانم ریورا» (La Robe de Madame Rivera) را بر اساس لباسهای Tehuana کالو طراحی کرد که مهرههای گلدار قرمز و آستینهای مشکی شفاف داشت.
از آن زمان به بعد، بسیاری از طراحان دیگر با الهام از کمد لباس او ، مجموعه لباسهایی را، از مجموعه بهار/تابستان ۱۹۹۸ ژان پل گوتیه گرفته تا طرحهای گلدار والنتینو برای بهار/تابستان ۲۰۱۱، طراحی کردند.
در همان سفر، کالو با بردن پارچهها و گلدوزیهای وارداتی از چین و گواتمالا و همچنین کمربند، کت، پیراهنهای توری و جواهرات سنگینوزن ساخته شده از یشم و مرجان به خانه، روح تازهای به کمد لباس و استایل خود دمید. هرچند کمد لباس معروف کالو برای دهههای متوالی دور از دسترس باقی ماند، اما در سال ۲۰۰۴ این کمد لباس در CASA Azul در Coyoacan، جایی که او تا زمان مرگش با ریورا زندگی میکرد، کشف شد.
ریورا از سال ۱۹۵۴ از تمامی لوازم شخصی کالو شامل لباس، جواهرات و آثار هنری او حفاظت و مراقبت کرده بود. یکی از موارد کشفشده یک سلف پرتره از خود فریدا بود که او را از دیگران متمایز میکرد.
این نقاشی با زغال و سیاهقلم جراحات جسمی هنرمند را به تصویر میکشید. در پایین این نقاشی، نوشته بود “ظاهر میتواند فریبنده باشد” که ثابت میکرد با این که کالو با استفاده از مد، توجهها را از ناتوانی جسمانی خود پرت میکرد اما احساسات جسورانه خود را در آثار هنریاش بیپروا بروز میداد.
استعداد هنری کالو معمولا با نوع لباسهایی که میپوشید خودش را نشان میداد. او آتل فلزی پا و بدن خود را با نمادهای سیاسی از جمله چکش و داس حزب کمونیست تزئین کرد و همچنین چکمههایی بنددار را با دست خود ساخت. در کف یکی از این چمکهها یک بالشتک اضافه قرار داد و یک آتل چرمی طراحی کرد که تا بالای زانوی پا راست او کشیده میشد. کالو مغز متفکرنقاشیها و کمد لباسهایش بود.
در پشت این هنرمند نمادینی که امروز میشناسیم، یک تراژدی غمانگیز، ناملایمتهای بسیار و در نهایت پیروزی است. لباسهای کالو نشاندهنده عدم پذیرش او از همسو شدن با هر فرهنگ و نمایشگر قدرت شخصیتی او به جای تسلیم شدن در برابر معلولیت جسمانیاش بود.