قدمت نقاشی صورت به دوران پارینه سنگی برمیگردد. زمانیکه مردم برای شکار، تولد و تشییع جنازه صورتشان را با رنگدانههای طبیعی نقاشی میکردند. این رنگدانهها از گیاهان و میوهها و ترکیب آنها با چربی و روغن ساخته میشد.
زمانیکه اسم نقاشی صورت به گوشمان میخورد احتمالا یاد زندگی قبیلهای یا صورتهای سفید آسیای شرقی میفتیم. اما دلیل نقاشی صورت در فرهنگهای متفاوت چیست و هر نقاشی به چه چیزی اشاره دارد؟
مردمان بومی از دیرباز صورتهایشان را نقاشی میکردند. از بومیان قاره آمریکا تا آفریقا و آسیا همگی به نوعی نقاشی بدن یا صورت را میپسندیدند.
در بین بومیان آمریکا و آفریقا و بخشهایی از آسیا مردمان صورتشان را با خاک رس، خاکستر و یا سرگین گاو رنگ میکردند. این کار اولا باعث کاهش دمای بدن میشد و در ثانی برخی طرحهای راه راه و مواد مورد استفاده باعث دوری حشرات موزی میشد. البته این نوع از نقاشی بدن و صورت همچنان در برخی قبایل در آمریکای جنوبی، آفریقا، جنوب شرقی آسیا و نیوزلند ادامه دارد.
تنها دلیل نقاشی صورت دوری از حشرات و محافظت نبوده. بسیاری از طرحهای مورد استفاده در بین قبایل در مناسبتها و مراسم خاص به کار میرفتند. زنان و مردان از این روش برای زیبایی و حتی برای بیان معنایی خاص استفاده میکردند.
در آفریقا هر رنگ و نماد معنایی خاص دارد. سیاه معمولاً برای نشان دادن قدرت، شر، مرگ و رمز و راز استفاده میشود در حالی که خاکستری معمولاً به معنای امنیت، اقتدار، بلوغ و ثبات است. بنفش معمولاً به معنای سلطنت، تجمل، خرد و اشتیاق را در بر میگیرد و رنگ زرد برای نشان دادن شادی، انرژی و گرما استفاده میشود. قرمز برای القای مفاهیمی مانند خطر، جسارت، فوریت و انرژی به کار میرود و آبی نشان دهنده صلح، آرامش، اعتماد به نفس و محبت است. سبز نیز معمولا به معنی زندگی، رشد، طراوت و شفا است در حالی که رنگ سفید نشان دهنده امید، پاکی و نور است. همچنین به طور معمول نقاشی صورت در قبایل مختلف جایگاه افراد را نشان میدهد و هرچه این جایگاه مهمتر باشد نقاشیها پیچیدهتر خواهند بود.
حتی امروزه در برخی فرهنگها نقاشی صورت برای زیبایی انجام میشود. مردم هند در مراسمهای مهمی مانند عروسی و یا فستیوالها از حنا و رنگهای طبیعی دیگر برای نقاشی صورت و بدن استفاده میکنند. نقاشی با حنا را بیشتر با نام مهندی میشناسند و به آن میشود به عنوان یک هنر کهن نگاه کرد.
مردمان چین و ژاپن هم برای زیبایی صورتشان را رنگ میکردند. در این مناطق پوست سفید و روشن مورد پست بود و از ثروت و بزرگی افراد خبر میداد. به همین دلیل در این مناطق آرایش صورت با سفید کردن پوست آغاز میشود. گیشاهای ژاپنی با الهام از این نوع آرایش در چین صورتشان را سفید میکردند.
در این مناطق نوعی از آرایش به نام شکوفه آلو شهرت دارد و با نقاشی یک شکوفه بر روی پیشانی تکمیل میشود. زمانیکه یک شاهزاده چینی زیر درخت آلو استراحت میکرده شکوفهای بر پیشانی او میفتد. این صحنه از نظر بینندگان چنان زیبا و جادویی بوده که باعث رایج شدن این نوع از آرایش شده است.
البته تنها دلیل آنها برای استفاده از این نوع نقاشی زیبایی نبود. گیشاها در واقع خانمهای ژاپنی هستند که نوعی نمایش و آواز سرگرمکننده را اجرا میکنند. در آن زمان نورپردازی مدرن وجود نداشت و گیشاها برای بهتر دیده شدن میمیک صورتشان، آن را به این شکل نقاشی میکردند.
در اروپا هم رنگ کردن صورت رایج بوده است. برای مثال امروزه در فستیوالهای مختلف یا برای انجام رقصهایی مانند Border Morris مردم صورتشان را نقاشی میکنند. این فرهنگ به قرون وسطی برمیگردد. در دوران جنبش هیپیها این افراد در تظاهراتی که انجام میدادند بر روی صورتشان تصویر گلها را به عنوان نمادی از صلح نقاشی میکردند.
نقاشی صورت در تمام دنیا رایج است. در مکزیک در مراسم روز مردگان مردم منطقه صورتشان را شبیه به اسکلت نقاشی میکنند. این فرهنگ آنقدر مورد پسند واقع شده که به سایر نقاط دنیا هم وارد شده است.
در دنیای امروز نقاشی صورت یک هنر محسوب میشود. همچنین از این هنر در مراسم خاص استفاده میشود. مانند نقاشی صورت دلقکها، استتار شکارچیان، مسابقات ورزشی و یا مراسم هالووین. میشود گفت نقاشی صورت فرهنگی از دوران پارینه سنگی است که تا به امروز در تمام دنیا باقی مانده است.