جنگ جهانی دوم یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات تاریخ بشر و قرن بیستم است که نقش به سزایی در تحولات فشن در عصر حاضر ایفا میکند
میان فشن و انسان مدرن پیوندی ریشهای و عمیق وجود دارد که فراتر از مسئلهی پوشش عمل میکند.پیوندی که در تاریکترین روزها و بحرانیترین شرایط قابل گسستن نیست. بدون شک جنگ جهانی دوم یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات تاریخ بشر و قرن بیستم است که نقش به سزایی در تحولات فشن در عصر حاضر ایفا میکند. محدودیتهای حاصل از جنگ، چهرهی دیگری از دنیای فشن را آشکار میکند و نشان میدهد فشن، چگونه در دل دشوارترین و بحرانیترین روزهای تاریخ بشری، راهی برای تنفس خود باز میکند.
آغاز جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم، مابین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ به وقوع پیوست و دومین جنگی بود که بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد. قدرتهای بزرگ دنیا در این جنگ شرکت کردند و در قالب دو اتحاد نظامی در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. دستهی نخست متفقین – بریتانیا، فرانسه، لهستان و اتحاد جماهیر شوروی و دستهی دوم نیروهای محور یا متحدین -آلمان، ایتالیا و ژاپن- نام داشتند. شروع جنگ جهانی دوم را یورش آلمان به لهستان در تاریخ یک سپتامبر ۱۹۳۹ میدانند.
نتیجهی این جنگ پیروزی نیروهای متفقین بود که منجر به تشکیل سازمان ملل متحد، تبدیل اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده ی آمریکا به دو ابرقدرت، آغاز عصر هستهای، آغاز جنگ سرد و بسیاری پیامدهای دیگر در عرصهی بین الملل شد. جنگجهانی دوم تاثیرات بسیار زیادی بر زندگی مردم در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر جای گذاشت. فشن به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پدیدههای ابتدای قرن بیستم، دستخوش تغییر شد و از دل آشوبهای جنگ، شکلی تازه به خود گرفت.
تاثیرات جنگ جهانی دوم بر فشن
جنگ جهانی دوم چهرهی فشن را دگرگون کرد و تغییرات زیادی در آن ایجاد نمود. با هجوم نیروهای آلمانی به پاریس و فتح آن، مهمترین خانههای مد پاریس که تاثیر مستقیم بر جریان فشن داشتند تعطیل شدند و بسیاری از طراحان پاریسی مجبور به ترک پاریس شدند.
این اتفاق باعث شد طراحان دیگر کشورها از جمله ایالات متحده جای خالی طراحان پاریسی را پر کنند و از پاریس به عنوان مهمترین پایتخت دنیای مد تمرکززدایی کنند. طراحانی همچون مین بوشر (Main Rousseau Bocher) و کلر مک کاردل (Claire McCardell) از جمله طراحانی بودند که استایل آمریکایی را به وجود آوردند.
تغییر لباس رایج مردم در طی جنگ جهانی دوم
جنگ، لباس رایج مردم را نیز تغییر داد. نیاز نیروهای نظامی به مواد اولیه مانند پارچه و نایلون باعث ایجاد سهمیهبندی در پارچه و لباس شد. سهمیهبندی موجب شد تا طراحان لباس طرح های خود را در جهت صرفهجویی در مصرف پارچه تغییر دهند. این تغییرات شامل کوتاهتر شدن قد لباس، تنگتر شدن دامنها و شلوارها و کمتر شدن تعداد جیبها در لباس شد.
از طرف دیگر نیاز گستردهی سربازان جنگ به یونیفورمهای متحد الشکل باعث شد تا طراحان در تولید سریع لباس با سایزبندی مشخص و قیمت پایین بسیار پیشرفت کنند. این اتفاق بعد از جنگ جهانی دوم ادامه پیدا کرد و منجر به فراگیر شدن فشن میان عموم مردم شد.
با شروع جنگ جهانی دوم و حضور مردان در جنگ، کارهای روزمرهی مردان به زنان سپرده شد. زنان در کارخانهها مشغول به کار شدند و استفاده از لباس کار و شلوار میان آنها رایج شد. این اتفاق باعث شد نشان دادن توان بدنی برای انجام کارهای سنگین برای زنان مهم شود و سیلوئت لباسهای زنانه به سمت سرشانههای بزرگ تغییر شکل دهد. استفاده از روسریها و توربانها در زمان کار برای ایمنی بیشتر و سامان دادن به موها در میان زنان رایج شد
سهمیهبندی پوشاک در جنگ جهانی دوم
در سال ۱۹۴۱ با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم تولید تجاری انواع مختلفی از لباسها برای مدت زمان جنگ متوقف شد. مواد اولیه برای تولید بسیاری از لباسها، مثل نایلون، ابریشم، چرم، و پلاستیک موادی بودند که نیروهای نظامی برای تولید یونیفرمها، چترهای نجات و چادرها به آنها نیاز داشتند. در نتیجهی کمبود مواد اولیه، سهمیهبندی لباس به وجود آمد و برای هر خانواده تعداد کوپنهای مشخصی برای تهیهی لباس در نظر گرفته شد.
مجلات به تشویق افراد برای استفادهی دوباره از لباسهای قدیمی روی آوردند و در تبلیغات نحوهی تبدیل کتهای مردانه به لباس زنانه و تبدیل لباس شب زنانه به لباسی برای دختربچهها را آموزش میدادند. استفاده از جوراب نایلونی زنانه، لباسهای ابریشمی کفشهای چرمی و… به حداقل رسید.
utility clothing
در بریتانیا طرحی به نام طرح لباس سودمند (utility clothing scheme) راه اندازی شد که به موجب آن قوانین دقیقی برای تولید لباس به وجود آمد. دولت کنترل واردات و تهیهی مواد اولیه را به عهده گرفت و تولیدکنندگان را به تولید طرحهای محدودی از لباس با تعداد بالا، کارایی بیشتر، هزینه و تزیینات کمتر تشویق کرد.
این لباسها با برچسب cc41 (clothing control 1941) مشخص میشدند. به موجب این قوانین استفاده از دکمهها و یراق آلات فلزی و چرمی در لباس ممنوع شد. پسربچههای زیر ۱۳ سال اجازهی پوشیدن شلوار بلند نداشتند. اجازهی استفاده از تور و گلدوزی، درزهای اضافه، دوختهای تزیینی و پیلی و جیب اضافه وجود نداشت و میزان استفاده از پارچه برای هر لباس به طور دقیق مشخص شده بود.
زنان که در دههی ۱۹۳۰ زنانگی خود را در استایل و لباسهای خود منعکس میکردند حال با چالشی جدی روبرو شدند. به دلیل محدودیتها، مردم خلاقیت بیشتری در استفاده از لباس و ایجاد استایل منحصر به فرد برای خود پیدا کردند و فشن حتی در طول جنگ جهانی دوم به حیات خود به شکل دیگری ادامه داد.
جنگ، پایانی بر فشن نیست
جنگ، علی رغم تمام محدودیتها نتوانست در مقابل پیشروی جریان فشن بایستد. لباسهایی که تحت محدودیتهای دوران جنگ جهانی دوم به وجود آمده بودند توانستند جایگاه قابل قبولی در دنیای فشن پیدا کنند و بر جریان فشن بعد از جنگ جهانی دوم و تا به امروز تاثیرگذار باشند. با وجود اعمال محدودیتهای و سهمیهبندیهای شدید بر خوراک و پوشاک مردم در جنگ جهانی دوم، اقلامی خارج از قوانین سهمیهبندی وجود داشتند.
مواردی مانند کلاه، کیف دستی، دستکش و سایر اکسسوارها از اعمال محدودیت جان سالم به در بردند. این کالاها به علت اعمال مالیاتهای سنگین بر آنها تبدیل به اقلامی لوکس و غیرقابل دسترس برای عموم شدند. اما طراحان با به کار بستن خلاقیت خود که تا حد زیادی ناشی از محدودیتهای دوران جنگ بود_توانستند کلاه و سایر کالاهای زینتی را تبدیل به کالایی روزمره و قابل دسترس کنند.
انواع کلاه در دوران جنگ جهانی دوم
توربان، hair net و snood
یکی از رایجترین مدلهای پوشش سر برای خانمها در طول جنگ جهانی دوم، توربان (Turban) یا تورهای جمعکنندهی مو (Hair net) بود که پیش از تعطیل شدن مزونهای پاریسی، در میان آمریکاییها رایج شده بود. استفاده از توربان به علت اشتغال زنها در کارخانهها و محافظت از موها هنگام کار با ماشینهای صنعتی فراگیر شد. زنان شاغل زمان و هزینهی کافی برای آرایش موی خود نداشتند و توربانها به حفظ نظم و آراستگی موها کمک میکردند. توربانها کم کم از حالت کاملا کاربردی خارج شدند و به عنوان یکی از مدلهای محبوب پوشش سر در میان زنان رواج یافتند.
کلاه عروسک (doll hat)
به علت محدودیت در واردات مواد اولیهی ساخت کلاه، طراحان به استفادهی خلاقانه از ضایعات نمد و نی رو آوردند. یکی از مدلهای محبوب کلاه در دههی ۱۹۳۰، کلاه عروسک (doll hat) بود که به علت ابعاد کوچک و استفادهی حداقلی از مواد اولیه در دههی ۱۹۴۰ نیز محبوبیت خود را حفظ کرد. ابعاد کوچک این کلاه باعث شد طراحان خلاقیت خود را در شکل دادن به لبههای کلاه و استفاده از عناصر تزیینی مانند گل و پرهای زینتی نشان دهند.
کلاههای میهن پرستانه patriotic hats
در ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم، استفاده از بعضی رنگها محدود شد. این موضوع باعث شد رنگهای باقیمانده برای رنگ آمیزی مواد اولیهی کلاهها محدود به رنگهای روشن و درخشان شود. مجلهی ووگ در شمارهی آگوست ۱۹۴۰ از این اتفاق به عنوان «درخشش جمجمهها» یاد کرد و پیشبینی کرد که در این فصل زنها، «سرهای روشن و رنگارنگ» داشته باشند. (bright in the head) رنگهایی مثل نارنجی، صورتی، لیمویی، زرد و رنگهای وطنپرستانه (patriotic) مثل قرمز، سفید و آبی (رنگهای پرچم ایالات متحده که استفاده از آنها در لباسهای دوران جنگ رایج بود) در کلاهها استفاده شوند.
استفاده از مدل کلاههای نظامی نیز رواج یافت و از انواع کلاههای Beret و کلاههای ملوانی استفاده میشد. این اتفاق باعث شد لباسهای بیروح و محدود دوران جنگ در کنار کلاههایی با رنگهای درخشان جان تازهای بگیرند، چهرههای نگران زنها جلا پیدا کند و در زمان سختی و دشواری باعث تقویت روحیهی افراد شود
جواهرات در دوران جنگ جهانی دوم
در طول جنگ جهانی دوم، مجلات مد با چاپ تصاویر رنگی و پرزرق و برق از لباس و جواهرات، تمایل داشتند سطح روحیه و نشاط را در سرزمینهای درگیر جنگ بالا ببرند. تصاویر بازیگران هالیوود در لباسها و زیورآلات رنگارنگ در مجلات مد خودنمایی میکرد. آنها به جای جواهرات پاریسی، از زیورآلات ارزان قیمت طراحان آمریکایی استفاده میکردند.
این زیورآلات با وجود القای احساس ثروت، برای افراد عادی جامعهی در حال جنگ آمریکا قابل دسترسی بود. کارگران ماهر کارخانهها برای تولید ادوات جنگی و نظامی به کار گرفته میشدند و نسل جدیدی از کارگران نیمهماهر به تولید زیورآلات روی آوردند.
جواهرات در دهه ۱۹۴۰ و در طول جنگ
جواهرات در دههی ۱۹۴۰ و در طول دوران جنگ در مقابل لباسهایی با فرم مردانه، پارچههای ساده و رنگهای تیره و مات قرار داشتند و به همین جهت بزرگتر، رنگارنگتر و اغراق شدهتر از قبل بودند. از جواهرات بزرگ برای آراستن لباسها، کلاهها و کفشها استفاده میگردند. استفاده از سنجاقهای زینتی برای کلاه، کمربند با سگکهای بزرگ و یراق آلات زینتی برای کفش مرسوم بود. زیورآلات تنها جزییات زنانهی لباسهای دوران جنگ به حساب میآمد.
نشانههای وطن پرستانه به دنیای زیورآلات نیز راه پیدا کرده بود. رنگهای قرمز، آبی و سفید از رنگهای محبوب جواهرات بودند. استفاده از رنگ قرمز به تنهایی به دلیل شباهت با کمونیسم از محبوبیت کمتری برخوردار بود. اشکال میهن پرستانهای مانند هواپیما،پرچم، شیپور، عقاب سر به فلک کشیده، طبل و … به طرحهایی برای سنجاق سینه تبدیل شد. یکی دیگر از اشکال بسیار محبوب و رایج در زیورآلات حرف V به نشان پیروزی بود. (victory).
از دیگر طرحهای محبوب زیورآلات، شکلهای طبیعی مانند گلها، برگها و میوهها بودند.این طرحها تا حدی نیاز به پیوند با عناصر طبیعت (که جنگ مانع از آن شده بود) را برطرف میکرد و امکان ساخت آنها در رنگهای درخشان وجود داشت. از نمونههای محبوب زیورآلات میوهای، میتوان از گردنبندهای گیلاسی (cherry necklaces) نام برد.
مواد اولیه برای ساخت جواهرات
ورمیل (Vermeil)
با محدودیتهای موجود برای استفاده از فلزاتی مانند طلا و نقره، در ساخت جواهرات از نوعی آلیاژ نقره به نام نقرهی استرلینگ استفاده میکردند. ورمیل (Vermeil) فلزی با پایهی نقرهی استرلینگ و روکش نازکی از طلا است که در ساخت جواهرات دوران جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار میگرفت. ایدهی ساخت ورمیل این بود که با مصرف طلای کمتر، جواهرات طلایی رنگ ساخته شود.
پلاستیک بیک لایت
پلاستیکها از متریالهایی هستند که از ابتدای قرن بیستم در میان مردم محبوب شدند. نوعی پلاستیک به نام بیک لایت (Bakelite) در سال ۱۹۰۷ تولید و در دههی ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ با اقبال عمومی روبرو شد. رنگهای متنوع و جذاب و قیمت ارزان این نوع پلاستیک، باعث شد در دوران جنگ به یکی از متریالهای اصلی تولید زیورآلات تبدیل شود و برای همگان قابل دسترسی باشد. از بیک لایت برای تولید سنجاق سینه و گردنبند استفاده میکردند و بسیاری از طراحان از ترکیب پلاستیک و چوب، زیورآلات خلاقانهای تولید میکردند.
زیورآلات دست ساز
با توجه به شعار «make do and mend» که در دوران جنگ جهانی دوم به راهبرد اصلی در پوشاک تبدیل شده بود، زنان زیادی به ساخت زیورآلات دست ساز تمایل پیدا کردند. گردنبندهای قلاب بافی، یقههای جداشونده قلاب بافی و سنجاق سینههای نمدی از دیگر زیورآلات دوران جنگ جهانی دوم هستند.
حفظ روحیه و نشاط جمعی سربازان و خانوادههای درگیر جنگ در طول جنگ جهانی دوم یکی از مسائل مهم در سیاستگذاریهای آن دوران بود. با وجود تمام محدودیتها در منابع و سهمیهبندیهای جدی در طول پنج سال جنگ جهانی، راهی برای بازیابی توان روحی از طریق فشن- که پدیدهای مهم و گسترده بود- ایجاد شد.
علی رغم وضع نامناسب اقتصادی در دوران جنگ که بلافاصله پس از رکود بزرگ در ایالات متحده رخ داده بود، دولت آمریکا بودجهی مشخصی برای فعالیت سینمای هالیوود در دوران جنگ اختصاص داده بود. فیلمها، مجلات فشن، طراحان نوظهور آمریکایی و خلاقیت مردم باعث شکلگیری ترندهای جدید و ماندگاری شد که تا به امروز در دنیای فشن تاثیرگذارند.