کت‌های مشکی دوخت‌دار بر تن مدل‌هایی که با طمانینه روی سکوی نمایش راه می‌رفتند لباس‌هایی مناسب برای هر کمد لباسی بودند

در هفته‌های مد نیویورک، لندن، میلان و پاریس چه گذشت

در دو سال گذشته، مد احساس گم‌گشتگی داشته است. پس از همه‌گیری کووید، در نقطه‌ای وارد دنیایی بدون علائم راهنمایی شدیم؛ دوره‌ای که نه ترندهای تعیین‌کننده، بلکه بازه‌های توجه و هسته‌ها و دوره‌های کوتاه‌مدت از ویژگی‌های آن بود. لحظات کوتاه تولیدشده در رسانه‌های اجتماعی سرگرم‌کننده بود، اما در حال نگریستن به گذشته یا به یک خلأ بوده‌ایم و واقعا همه ما چه می‌پوشیدیم؟

با وجود این، فصل تازه‌ پیش رو امیدی به پیدا شدن روشنایی در انتهای تونل ایجاد کرده است. در حالی که لباس‌های قابل خرید و پوشیدنی مورد توجه بسیاری از برندها بود، این طور احساس می‌شد که دارند ما را به جایی خاص راهنمایی می‌کنند؛ و نه‌فقط از طریق ترفندهای بازاریابی از پایین به بالا. ترندهای قابل‌تشخیصی وجود داشت. از جمله حاشیه‌ها، شلوارک‌ها، کاپشن‌های خلبانی، کت‌های ترنچ، لباس‌های کار، با مد نظر قرار دادن تحرک و راحتی و همچنین داستان‌سرایی.

در این فصل، طراحان تجارت را با ساختن جهان متعادل کردند و سناریوهایی شخصیت‌محور و روایت‌هایی شخصی خلق کردند که ما را وادار می‌کند آینده را تصور کنیم؛ آینده‌ای فراتر از آن چیزی که در حال حاضر و روی صفحه‌های نمایش می‌بینیم.

شروع این تغییر مسیر را می‌توان در نیویورک، با چند مجموعه فوق‌العاده، از جمله ویلی چاواریا و پروئنزا شولر و توری برچ، و در لندن، با اردم، حس کرد. اما احتمالا بهترین شکل ممکن آن را می‌توان در میلان با پرادا و سپس با مجموعه ماتیو بلازی برای بوتگا ونِتا دید.

در پاریس، کسانی که اثرگذارترین روایت‌ها را در این فصل بیان کردند عبارت‌اند از فرانسیسکو ریسو در مارنی و ژولین دوسنا در رابان. دومی الاهه‌هایی پوشیده با زنجیرهایی نقره‌ای و طلایی و لباس‌های بافتنی بوکله به ما هدیه داد. همچنین، باید به ریک اونز، ارباب رویاها، اشاره کرد.

او در این فصل به مثبت‌اندیشی روی آورده بود؛ احساسی که به پیراهن‌های دکلته چسبان و کت‌های چرمی کوتاه با شانه‌های مرتفع ترجمه شد که روی سکوی نمایشی بتونی، در حالی که گلبرگ‌های گل رز از بالا می‌ریختند و از پایین مهی صورتی و پاستلی پخش می‌شد، به نمایش در آمد.

و البته نمی‌توان دمنا را فراموش کرد که برخی از نزدیک‌ترین و عزیزترین دوستان و خانواده و همکارانش را، افرادی در زندگی‌اش که الهام‌بخش او در تولید لباس‌ هستند، در نمایش بالنسیاگا روی صحنه فرستاد.

در پایان هفته، نیکولاس گسکیر و جان گالیانو بودند که هنر داستان‌سرایی را به شکلی ماهرانه با تثبیت ترند شکل دادند. در لویی ویتون، گسکیر دامن‌های مسحورکننده بلند و روان و کت‌های اسپرت، شلوارهایی با آویز، و تاپ‌های کرستی دکلته و کت‌های یقه‌دار پفی و دامن‌های کوتاه را به نمایش گذاشت. مجموعه او هیچ یادداشت نمایشی نداشت و او در مورد اینکه از چه چیزهایی الهام گرفته است صحبتی نکرد. و همین باعث می‌شود احتمالات بیشتری درباره منبع الهام این مجموعه مطرح شود.

گسکیر نیز، مانند چند نفر از همکارانش در این فصل، اجازه داد لباس‌ها خودشان حرف بزنند. این مجموعه‌ای بود که برای سفر و حرکت و یافتن چشم‌اندازهای تازه در لباس‌های آماده پوشیدن نوستالژیک ساخته شده بود: کمربندهای بزرگ همراه با حلقه‌های کوتاه و پهن که متناسب با آن‌ها ساخته شده بودند، شلوار پیژامه‌ای بادی، و نسخه‌ای بازیگوش از یک کفش پاشنه بلند با یک انگشت بیرون و بقیه انگشتان پوشیده.

در میسون، مارژیلا گالیانو یک بار دیگر مجموعه‌ای را با الهام از شخصیت‌های داستانی‌اش «کنت» و «هن» طراحی کرد. او این بار ما را به دنیای پدر و مادر کنت و هن و به‌طور خاص، به لحظه‌ای برد که آن‌ها با کشتی از انگلستان به آمریکا آمدند. گالیانو از این دیدار تخیلی زیبا برای قاب‌بندی طرح‌هایش استفاده کرد، طرح‌هایی که قرار بود حسی از سبک موروثی را برانگیزند، یا لباس‌هایی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شدند. مفهومی به‌راستی طراوت‌بخش و قابل‌تامل، پس از زندگی در اوج دوره ریجنسی (دوره نیابت سلطنت).

کت‌های مشکی دوخت‌دار بر تن مدل‌هایی که با طمانینه روی سکوی نمایش راه می‌رفتند لباس‌هایی مناسب برای هر کمد لباسی بودند. همین امر در مورد نیم‌تنه‌ها و الگوهای از داخل به بیرون، به‌خصوص یک پیراهن خاکستری شفاف با چین‌خوردگی ظریف و برآمدگی‌های روی تنه صدق می‌کرد. گالیانو از موادی مانند نوار و قطعات پاپیون پاره‌شده برای تزیین یا نگه داشتن برخی از پارچه‌ها در جای خود استفاده کرده بود.

مجموعه‌ای بود شامل چیزهایی برای حسرت خوردن، چیزهایی برای پوشیدن، و همچنین چیزهایی که ما را به رویاپردازی در این مورد وامی‌داشت که لباس‌هایمان کجا بوده‌اند و ممکن است به کجا برسند.

لباس‌های بیشتری که از پیوند پوشاک و خلاقیت صحبت می‌کردند در مجموعه‌هایی مثل مجموعه والنتینو، لوئه‌وه، و Y/Project به نمایش گذاشته شدند. در والنتینو، پیرپائولو پیچیولی، با تمایلی که به زنانگی دارد و با تفکر معاصرش همچنان رهبر است.

به‌ویژه لباس‌های سفید او به‌گونه‌ای روی بدن حجاری شده بودند که بدون اینکه زیادی گران‌بها به نظر برسند، کاملا جذاب و چشمگیر بودند. همین امر در مورد تاپ‌های کوتاه و شلوار جین‌های گشاد و راحتش نیز صدق می‌کرد. مجلل بودند بدون اینکه دست‌نیافتنی به نظر برسند؛ ویژگی‌ای که در لوئه‌وه و Y/Project نیز وجود داشت.

این دو برند، که همیشه در حوالی سورئال و کاملا عجیب و غریب به سر می‌برند، هر بار به‌نوعی موفق می‌شوند توجه توده‌ها را جلب کنند. جایی که جاناتان اندرسون در لوئه‌وه فاق‌های فوق‌العاده‌ بلند در کنار یقه‌های V‌شکل باز را به نمایش گذاشت، گلن مارتنز در Y/Project پیراهن‌ها و لباس‌هایی با یقه‌های پیچیشی را نمایش داد. همه لباس‌ها قابل پوشیدن بودند و فقط کمی به‌هم‌ریختگی و آشوب در ذاتشان داشتند.

در پایان، انتظار نداشته باشید هسته‌ها و دوران‌ها ناپدید شوند. اما در این فصل، طرح‌ها به اندازه‌ای قدرتمند بودند که نیازی به سر هم کردن چیزی نباشد؛ به‌خودی‌خود گویا بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن
ورود
بستن
سبد خرید (0)

هیچ محصولی در سبد خرید نیست. هیچ محصولی در سبد خرید نیست.





fa_IRPersian