نادیر تاتی، طراح مد آنگولایی است که برای زنان آفریقایی لباس طراحی میکند. او میگوید زنانی که این لباسها را میپوشند سفیران پرغرور قاره خود هستند.
نادیر تاتی: مد بهترین راه بیان داستان قاره آفریقا و گذشتۀ آن است
طراح مد جوان به چند زبان مسلط است. در جاهای مختلفی در سراسر جهان زندگی کرده است و طرحهایش در نیویورک، لیسبون و برلین به نمایش گذاشته میشود.
او میخواهد داستان آفریقا را با زبان مد برای مردم جهان بازگو کند. او میگوید: «وقتی با نگاهی متفاوت به آفریقاییها مینگرم میبینم که میخواهند به جایی تعلق داشته باشند. اما بهترین راه بیان کردن داستان قاره آفریقا و گذشته آن چیست؟»
مضمون کارهای نادیر هویت آفریقایی است؛ هویتی که او به آن افتخار میکند. تمام طراحیهای او همه حامل پیام عشق او به تاریخ آفریقا و ارزشها آن است.
او میگوید: «این داستانی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و من میخواهم از طریق طراحیهایم آن را نشان دهم. نقش مد هم دقیقا همین است. داستانی است که از طریق همین طراحیها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.»
داستان قاره سیاه با زبان رنگها
رنگها و الگوهایی که نادیر در طراحیهایش استفاده میکند، معانی عمیقی دارند و بازگو کننده داستانی از قاره سیاه است.
او در لواندا، پایتخت آنگولا انواع پارچهها از سرتاسر آفریقا را پیدا میکند. او درباره این پارچهها میگوید: «وقتی درباره آفریقا صحبت میکنیم درباره خون و اندوه صحبت میکنیم. رنگ قرمز نماد خون و رنگ سیاه نماد تاریکی و رنگ زرد هم یادآور شادی است.. این رنگها در واقع نماد آنگولا هستند. زبانی که من در طراحیهایم بهکار میگیرم همین پارچهها هستند و امضای من هم قارهام است: آفریقا.»
نادیر سعی میکند زنان آفریقایی را متقاعد کند که لباس نقش مهمی در پاسداری از هویت فرهنگی و در نتیجه اعتماد بهنفس دارد. او میگوید: «سعی میکنم کاری کنم که به زیبایی و ثروتی که در اختیار دارند باور داشته باشند. میخواهم این پیام را به جهان برسانم که من اینجا هستم و به نظرم این همان چیزی است که این زنان و تمام مردم قاره آفریقا باید به آن باور داشته باشند.
طرحهای نادیر ترکیبی از سنت و جهانبینی فرهنگی آفریقاست. او برای زنان آفریقا نمونه است زیرا موفقیتش را مدیون شور و شوق و اشتیاق و کار سخت است. او میگوید: «من رویاهای زیادی دارم و سعی میکنم آنها را عملی کنم. اگر امروز در دنیای مد این جایگاه را دارم به خاطر رویاهایم است. چون هیچ مرزی برای رویاهایم قائل نیستم.»