اگر شما هم به آن هاتوی، بازیگر جذاب و دوست‌داشتنی هالیوود، علاقه دارید و دوست دارید که بیشتر درمورد او بدانید، کافیست که چند دقیقه وقت بگذارید و این این پرسش و پاسخ کوتاه، اما جالب را بخوانید.

در این مصاحبه، دوستان و همکاران آن هاتوی سوالاتی از او پرسیده‌اند که جواب‌های هاتوی، حقایقی درباره‌ی زندگی او را برای شما روشن‌تر می‌کند.

آن هاتوی، فیلم‌ها و دوستانش

از فیلم های آن هاتوی که دوستانش او را با اسم «آنی» هم صدا می‌زنند، می‌توان به «اینتر استلار» یا میان‌ستاره‌ای و «عشق و دیگر داروها» اشاره کرد. از جمله افرادی که در این فرصت از او سوال پرسیده‌اند، جیک جیلنهال و متیو مک‌کانهی هستند که علاوه بر دوستی، در همین دو فیلم با او همبازی هم یوده‌اند. در این پرسش و پاسخ که در مجله‌ی اینتروویو منتشر شده، عکس های آن هاتوی با ژست‌های ورزشی هم منتشر شده که در ادامه مشاهده می‌کنید.

آن هاتوی و سوالات و جواب‌ها

  • جسیکا چستین: اگر می‌توانستی یک مهارت جدید را فورا یاد بگیری، چه چیزی را انتخاب می‌کردی؟

هاتوی: چیزهای خیلی زیادی وجود دارد که من دوست دارم همچون تو آنها را یاد بگیرم. تو فوق‌العاده تاثیرگذار و در عین حال فوق‌العاده صمیمی و مهربان هستی. من بسیار خوش شانس بودم که توانستم با تو دوست باشم، اما اگر بخواهم مهارتی را انتخاب کنم که بتوانم فورا آن را یاد بگیرم، انتخابم یکی از این دو مورد است؛ یک بالرین حرفه‌ای یا یک پیانیست در سطح برگزاری کنسرت، چون داشتن ذهن قوی، بدن فوق العاده، قدرت و توانایی و مهارت‌هایی برای ابراز وجود در طول زندگی کافی است. هر دوی این مهارت‌ها به هوش، ظرافت و نظم گسترده‌ای نیاز دارند و از این طریق شما می‌توانید با دنیا در تعامل باشید.

  • متیو مک کاناهی: در ذهن تو فمینیسم چه معنا و مفهومی دارد؟

هاتوی: سلام‌ متیو! این موضوعی است که من و تو قبلا هم درموردش صحبت کرده‌ایم. به طور ویژه در همین لحظه، این مفهوم برای من چند سطوح دارد. شاید برای خیلی از افراد این مفهوم به معنی برابری زنان و مردان باشد، اما برای من به معنای برابری همه‌ی جنسیت‌هاست. درست است که فمینیسم به‌عنوان یک جنبش پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد، اما باید به سمتی حرکت کند که تحریک‌کننده و بحث‌برانگیز نباشد.

  • مارک جیکوبز: سلام آن. کدام لباس است که از پوشیدنش پشیمان هستی و زمانی که به گذشته نگاه می‌کنی، آرزو می‌کنی که کاش آن نمی‌پوشیدی؟

هاتوی: مارک جیکوبز، هم خودت و هم این شیطنت و بدجنسی‌ات را دوست دارم. زمانی که خیلی جوان بودم، برای یک مراسم حاضر شدم و روی فرش قرمز رفتم و این در حالی بود که سوتین نداشتم و نمی‌دانستم که لباسم کاملا نازک و بدن‌نماست. فرش قرمز آن مراسم واقعا طولانی بود و من با خودم می‌گویم کاش یکی از افراد حاضر در صف عکاسان به من تذکر می‌داد یا پیشنهاد می‌کرد که روی لباسم یک کت بپوشم. من آدم ساده‌لوحی نیستم. از دیگران چنین انتظاری ندارم، اما اگر در شرایط مشابه قرار بگیرم، این موضوع را به دیگران اطلاع می‌دهم. در نهایت باید بگویم که اگر می‌توانستم، این لباس را از گذشته‌ام پاک می‌کردم، چون واقعا حس بد و ناخوشایندی را با آن تجربه کردم.

  • آنا وینتور: آن، من همیشه مخاطب نمایش‌های تو در برادوی هستم. نقش بعدی تو چیست و چه زمانی تو را بر روی صحنه می‌بینیم؟

هاتوی: اوه، از خوشحالی و خجالت از درون در حال ذوب شدن هستم. مدتی است که در تلاشم تا نقش خوبی را پیدا کنم. هنوز گزینه مناسبی پیدا نکرده‌ام، اما لطفا هروقت که بر روی صحنه بودم، افتخار بدهید و به تماشای ما بیایید.

  • جیک جیلنهال: از بین بازیگری و خوانندگی، کدام را بیشتر دوست داری؟ و چطور در هر دو اینقدر خوب و عالی هستی؟

هاتوی: چه سوال خوب و جالبی. از تو ممنونم جیک، اما من واقعا خودم را خواننده نمی‌دانم، چون این مادرم است که به معنی واقعی کلمه می‌تواند بخواند. او یکی از افرادی بود که وقتی شروع به خواندن می‌کرد، سکوت تمام اتاق را فرا می‌گرفت، بنابراین من با گوش دادن به صدای او بزرگ شدم و همیشه با خودم می‌گفتم: «او یک خواننده‌ی واقعی‌ است.» من صدای خوبی دارم و آن را مدیون معلم صدای چندین و چند ساله‌ام، جوآن لادر هستم، که روش صحیح آواز خواندن را به من آموخت، اما بازیگری همیشه جایگاهی بوده که من احساس می‌کردم در آن بیشترین حرف را برای گفتن دارم. من عاشق نحوه‌ی قرار گرفتن قطعات پازل در کنار هم برای ساخت و اجرای یک نمایش هستم. معمولا هنگام آواز خواندن، شما و تماشاچیان در حال تعامل با یکدیگر هستید، اما در بازیگری، شما و گروه بزرگی از افراد مختلف با یکدیگر همکاری می‌کنید. من عاشق کار و فعالیت‌های گروهی مربوط به بازیگری هستم. این مسئله به نوعی من را اغنا می‌کند.

  • مایکل کورس: کدام‌یک از لباس‌هایی که در فیلم «شیطان پرادا می‌پوشد» پوشیدی، بیشتر از شخصیت اندی که نقشش را بازی کردی، مطابق با شخصیت خودت بود؟

هاتوی: من و مایکل کورس قبلا در یک ساختمان زندگی می‌کردیم. در آن زمان ما سرگرم کننده‌ترین لابی نیویورک را داشتیم، اما این سوال مثل سوال مرغ و تخم مرغ است، چون آن چیزی که من سبک خودم می‌دانم، کاملا تحت تاثیر همفکری و همکاری با پاتریشیا فیلد در مورد نحوه‌ی استایلینگ و چیدمان لباس‌هایم است، اما من عاشق لباس‌هایی هستم که در طول فیلم در مهمانی جیمز هولت پوشیدم؛ کت مخملی شنل که تا روی زانو می‌آمد، دامن کوتاه و جوراب‌های ساق‌بلند و صد البته چکمه‌های آویزان. فکر می‌کنم که این استایل شبیه‌ترین استایل به من بود.

  • اکتاویا اسپنسر: آن، یکی از چیزهایی که در کنار کار کردن با تو از آن لذت بردم، تماشای نحوه‌ی تعامل تو با خانواده‌ات در فضایی خارج از صحنه‌ی نمایش بود. تو مادری بالنده و همسری حامی هستی. چگونه این تعادل و توازن یکپارچه و لذت‌بخش را بین کار و زندگی‌ات حفظ می‌کنی؟

هاتوی: خب، از کجا باید شروع کنم؟ باید بگویم که هیچ‌کس منرا مجبور به انجام کاری نمی‌کند. هیچ‌کس من را مجبور به مادر شدن و بازیگری نکرده. هیچ‌وقت اینطور نبوده که با خودم بگویم “اوه، چطور شد که به اینجا رسیدم؟” من برای ساخت و حفظ خانواده و جایگاه شغلی‌ام تلاش زیادی کردهم. منظورم این است که من هم انسان هستم و لحظات سختی را پشت سر گذاشتم، اما همانطور که گفتم، قدردانی و شکرگزاری به خاطر داشته‌ها یک گزینه است و من هر بار آن را انتخاب می‌کنم. این همان چیزی است که من می‌خواهم. نمی‌دانم که “من” در نقطه‌ی درستی از زندگی‌ام هستم یا اینکه “دنیا” برای من در جای درستی قرار گرفته، اما می‌دانم که هیچ تضمینی وجود ندارد و من آنقدر عمر کرده‌ام که بدانم تنها چیزی که می‌توانیم روی آن حساب کنیم، همین لحظه‌ی حال است. من نمی‌خواهم که خودم را وقف ماجراهای غیرضروری یا منفی‌بافی کنم. من ترجیح می‌دهم که زمانم را برای چیزهایی سپری کنم که دوست دارم. درضمن این نکته را هم در نظر داشته باشیم که شوهر من بهترین پارتنر دنیاست. باید بگویم که علاوه بر اینکه او را از بعد عاشقانه و رمانتیک دوست دارم، به عنوان یک شخصیت خوب و مستقل هم از او خوشم می‌آید. او به رویاهای من ایمان دارد و از آن‌ها حمایت می کند و به نوعی هیچ یک از مزخرفات جهان در خصوص نقش‌های جنسیتی در وجود او رخنه نکرده‌ است. بنابراین ما در خانه‌ای زندگی می‌کنیم که در آن برای کاری که من انجام می‌دهم، ارزش قائل می‌شوند و آن را مورد تجلیل قرار می‌دهند و زمانی که من پیش آن‌ها نیستم، او این دیدگاه را به فرزندانم انتقال می‌دهد که: «ما به مامان خیلی افتخار می‌کنیم و برای کاری که او انجام می‌دهد، بسیار خوشحال و سپاس‌گزار هستیم.». علاوه بر این‌ها همسرم تمام کارهای خودش را نیز به خوبی انجام می‌دهد. من یک شریک زندگی استثنایی دارم و همین باعث ایجاد این تفاوت‌ها می‌شود.

  • بلا حدید: آن، مهم‌ترین چیزی که درباره‌ی تو در بین مردم ردوبدل می‌شود، این موضوع است که شوهرت، آدام، دقیقا شبیه ویلیام شکسپیر و تو هم دقیقا شبیه همسر او هستی و ازقضا نام همسر او هم آن هاتاوی بوده و آن‌ها در سال 1582 ازدواج کرده‌اند. اگر برای اولین بار به من اقرار کنی که شما دو تا واقعا مسافر زمان هستید، از خوشحالی ذوق‌مرگ می‌شوم! نظر تو درمورد این موضوع چیست؟

هاتوی: این در واقع دلپذیرترین سوال ممکن است. بله؛ او شبیه ویلیام شکسپیر است، اینطور نیست؟ هنگامی که تو را از نزدیک دیدم، واقعیت را برایت می‌گویم!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Close
Close
Sign in
Close
Cart (0)

No products in the cart. No products in the cart.





en_USEnglish