هیچ‌چیز به اندازه‌ی ساعت‌های مچی در شکل‌ دادن به درک امروزی ما از زمان مؤثر نبوده است. هرروز آن‌ها را به دست می‌کنیم و بخشی از زندگی ما به حساب می‌آیند. اما تا دو سده‌ی پیش، خبری از ساعت‌های مچی نبود. طی این دو سده نیز این ساعت‌ها مسیر پر فراز و نشیبی را تا رسیدن به مچ دست‌های ما طی کردند.

از جیب به مچ

نیاز به اندازه‌گیری زمان، از همان سال‌های ابتدایی تمدن حس می‌شد. مردم مصر باستان اولین ساعت خورشیدی را حدود پنچ هزار سال پیش ابداع نمودند. این وسیله قدمی بزرگ برای سنجش زمان محسوب می‌شد و حتی ویژگی‌های آن‌ها همچون طراحی مدور و بخش‌بندی‌های متساوی بازه‌های زمانی روی صفحه، همچنان در ساعت‌های امروزی وجود دارد.

اما این ساعت‌ها عیب جدی‌ای داشتند. خواندن زمان با کمک آن‌ها به نور خورشید وابسته بود در نتیجه وقتی خبری از نور نباشد، مثلا هنگام شب یا روز‌های ابری، کارایی خود را از دست می‌دادند.

اولین ساعتی که به نور خورشید وابسته نبود، ساعت آبی بود. پس از آن ساعت‌های شنی و چرخ‌دار متولد شدند. مورد آخر تقریباً از همان مکانیسم پایه‌ا‌ی ساعت‌های امروزی بهره می‌گرفت اما به هیچ وجه دقت خوبی نداشت. این ساعت‌ها به جای رقاصک امروزی، قطعه ای موسوم به Unrast داشتند که دقت بسیار پایین تری نسبت به رقاصک دارد.

در گذشته همه مردم امکان تهیه ساعت را نداشتند. آن‌ها محصولاتی گرانقیمت بودند. ساعت‌های همراه نیز بسیار لوکس محسوب شده و ابعاد بزرگی داشتند طوری که با زنجیر مجبور به وصل نگه داشتن آن‌ها می‌شدند. برای همین در قرن ۱۳ اولین ساعت‌های عمومی ساخته شد تا امکان داشتن اطلاعات زمانی برای عموم میسر شود. ساعت‌های بزرگی که در سطح شهر یا در بازار ها، روی برج و در ارتفاعی بلند نصب می‌شد تا برای همه قابل رؤیت باشند. 

قرن ۱۵، قرنی بود که تحولی بزرگ در ساخت ساعت ها به وجود آورد. در این قرن رقاصک ها و مهم تر از آن، فنر‌های مارپیچ اختراع شد و مسیر را برای ساخت ساعت‌های دقیق هموار ساخت. فنرهای مارپیچی جایگزین آونگ‌ها و پاندول‌های بزرگ پیش از خود شدند و امکان ساخت مینیاتوری ساعت‌ها فراهم آمد. در سال ۱۶۷۳، Christian Huygens ساعتی مجهز به رقاصک و فنر اختراع کرد که ابعاد کوچک آن، ساعت را به نسبت قابل حمل می‌ساخت.

با این تحولات بستر ساخت ساعت‌های کوچک فراهم شد. تنها چند دهه بعد در سال ۱۸۱۲، Abraham – Louis Breguem  اولین ساعت مچی شناخته شده را برای خواهر امپراطور ناپلئون، ملکه Caraline Murat طراحی ‌کرد. این ساعت با یک بند به مچ دست متصل می‌شد. مردم در آن زمان هنوز ساعت‌های همراه خود را، یا به صورت گردنبند برای خانم‌ها و یا به کمک زنجیر داخل جیب برای آقایان استفاده می کردند و این مد تا یک سده برجا ماند.

ساعت‌های مچی به آهستگی راه خود را به زندگی روزمره ما گشودند و در انتهای سده نوزدهم بود که جایگاهی محکم و ثابت در لیست لوازم ضروری بانوان پیدا کردند. ساعت‌های مچی آن زمان به لطف استفاده از زنجیر یا روبان، هویتی زنانه پیدا کرده بود و شکل جواهرگونشان بر مچ های زنانه خودنمایی می‌کرد.

تحول و توسعه ساعت‌های مچی در قرن بیستم

در آغاز قرن بیستم با آنکه ساعت مچی جایگاه به شدت محبوبی میان خانم‌ها پیدا کرده بود، آقایان همچنان ساعت‌های جیبی را ترجیج می‌دادند.

اما خب همیشه آن ژست شیک و جنتلمنانه بیرون کشیدن ساعت از جیب ممکن نبود. خلبان افسانه ای Albert Santos Dumont جزو اولین کسانی بود که متوجه این مسئله شد. مشکل آنجا بود که او نمی‌توانست هنگام پرواز ساعت را از جیب خود بیرون بکشد و به هر دو دست خود برای کنترل هواپیما نیاز داشت.

از طرفی نیاز به زیر نظر نگه داشتن مداوم زمان هم کار را سخت‌تر می‌کرد. او این خواسته را با دوست ساعت ساز خود Louis Cartier درمیان گذاشت و این درخواست منجر به تولید یکی از ماندگار ترین ساعت های برند Cartier  یعنی مدل Cartier Santos شد که هنوز هم در کالکشن محصولات این برند به حیات خود ادامه می‌دهد.

بدین شکل، اولین ساعت‌های خلبانی و در نتیجه اولین ساعت‌های مچی مردانه به وجود آمدند.ساعت‌های خلبانی گرچه هنوز با ساعت‌های مخصوص هوانوردی امروز اشتراکات چندانی نداشتند، اما بزل ( ناب چرخشی ، صفحه گردان مدرج دور قاب ساعت) مجزای تعبیه شده درآن ها، یکی از موفق‌ترین دسته‌های‌ ساعت‌های امروزی را به وجود آورد. به گونه‌ای که نمی‌توان برندی یافت که در سبد محصولات خود، ساعت بزل‌داری برای فروش نداشته باشد. چراکه میان مردم، از محبوبیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

با آغاز جنگ جهانی اول، استفاده از ساعت‌های مچی به هرجایی که در آن نیاز به استفاده از هردو دست برای انجام کاری بود، گسترش یافت. بسیاری از سری ساعت‌های برندهای مختلف، در اصل برای مصارف تخصصی و نظامی طراحی شده ‌بودند. برای مثال سری Breitling Navitimer که با امکاناتی مجهز شده بود تا خلبانان را در محاسبات ریاضیاتی خود یاری برساند.

مثلاً دراین ساعت به لطف بزل اسلاید رول ( نوعی بزل چرخان به دور یک بزل ثابت که با چرخاندن آن و کنارهم افتادن اعداد مختلف امکان تبدیل واحدها( مانند مایل به کیلومتر یا برعکس) یا ضرب و تقسیم و غیره به وجود می‌آید) اندازه‌گیری هایی دقیق و سریع بدون نیاز به هیچ ابزار یا وسیله کمکی میسر می‌شد.

هرچند امروزه کامپیوترها کلیه محاسبات هوانوردی را در کسری از ثانیه انجام می‌دهند، اما تاثیری که بر صنعت ساعت سازی با این ساعت ها گذاشته شد از میان نرفته است. بزل های اسلاید رول چهره‌ای جذاب به ساعت می بخشند و مدل‌هایی مثل Rolex Air King با رویکردی مینیمال در طراحی، از نمونه های عالی این چنین است.ساعت‌های نظامی یا تخصصی مدت طولانی‌ای منحصر به این حوزه‌ها نماندند و خیلی زود جایگاهی محبوب میان مردم پیدا کردند. 

دوره ساعت‌های جیبی اما در آن زمان هنوز به سر نرسیده بود و برای مدت طولانی در کنار ساعت‌های مچی که بیشتر توسط تکنیسین ها یا نظامیان مورد استفاده قرار می گرفت به زندگی خود ادامه می‌داد. هرچند توسعه سریع و افزایش محبوبیت و گسترش ساعت‌های مچی، موجب محو شدن نیای جیبی آن‌‌ها از دنیای ساعت‌ها شد.

ساعت‌های مچی به سرعت توسعه یافتند. نیاز‌های نظامی و جنگی، بر ویژگی‌های این ساعت ها تاثیر زیادی گذاشت. مثلا نیاز به خواندن ساعت در تاریکی که منجر به تولید عقربه‌های شب‌تاب شد یا ضد خش بودن و بدنه عایق نسبت به الکتریسته که همگی هم‌اکنون از ویژگی‌های مهم یک ساعت به شمار می‌روند. 

در دهه ۲۰ میلادی، اولین ساعت‌های اتوماتیک و خودکار به وجود آمدند. تا پیش از آن برای حرکت ساعت نیاز به کوک کردن همه روزه آن ها بود، اما ساعت‌های خودکار به کمک نبض دست یا حرکت آن، انرژی مورد نیاز خود را تأمین می‌کردند. یکی‌دیگر از تحولات مهم این دوره دست یافتن به تکنولوژی ضد آب بود.

در سال ۱۹۲۶ رولکس با معرفی بدنه ضد آب خود یعنی Oyster Case در صدر خبرها قرار گرفت. رولکس برای معرفی این قابلیت شگفت انگیز کمپین تبلیغاتی عظیمی به راه انداخت و برای نشان‌دادن کارایی ساعت خود به خبرنگاران، قرار شد شناگری با بستن ساعت به مچ دست، از عرض کانال انگلیس عبور کند. اما از بد حادثه روز مشخص شده شرایط جوی بدی حاکم شد و خبرنگاران امکان حضور نیافتند. با این‌ حال پس از عبور از آب سرد و یخ کانال، ساعت کوچکترین آسیب یا ضربه ای ندید و تمام مدت ، آن حجم آب سرد را دوام آورد. اکنون دیگر قطار موفقیت ساعت‌های مچی توقف ناپذیر بود. 

بحران کوارتز و تأثیر آن بر صنعت ساعت‌سازی

ساعت‌های الکتریکی کوارتزی برای اولین بار در دهه ۳۰ به وجود آمدند. ابعاد بزرگ و هزینه بالا، امکان تولید انبوه آن‌ها را در آن زمان از بین می‌برد و تنها در تعدادی محدود و برای مصارف علمی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. ناگفته نماند که نیاز به جریان دائم الکتریسیته یا باطری‌های بزرگ قابلیت حمل آن‌ها را نیز زیر سؤال می‌برد.

تحول اما با به وجود آمدن تکنولوژی نیمه‌هادی‌ها آغاز شد. تکنولوژی ای که امکان حرکت‌ عقربه‌های ساعت را به شکل بسیار کوچک و مینیاتوری فراهم می‌‌ساخت.پس از آن Seiko، Potek Philippe و Junghans اولین ساعت‌های رومیزی الکتریکی خود را معرفی کردند. اما به خاطر قیمت بالا در رقابت با ساعت‌های مکانیکی مشابه، توفیق چندانی نیافتند.

ساخت آی سی ها (مدار‌های مجتمع) و تقسیم کننده‌ها، ورق را در برگرداند. دهه ۷۰ میلادی، بازار ساعت‌ها با ورود حجم زیادی از ساعت‌های الکتریکی که بیشتر هم ژاپنی بودند، مواجه شد. آن‌ها به طرز چشم‌گیری نسبت به همتایان مکانیکی خود دقیق تر و انعطاف پذیرتر بودند.

Seiko Asto هم اولین این ساعت‌ها بود و هرچند در ابتدا قیمت کمی نداشت، اما روز به روز از هزینه‌ی تولید آن کاسته شد و در نتیجه قیمت نیز افت ‌کرد. برای حرکت دادن عقربه‌های ساعت‌های کوارتزی نیاز به قطعات کمتری بود و همین ها اتختلاف زیادی میان قیمت آن‌ها و ساعت‌های مکانیکی سنتی به وجود‌ آورد. 

Seiko Asto

تنوع فراوان، قیمت ازران و عوامل دیگر همگی باعث شدند بازار در تصرف ساعت‌های کوارتزی قرار گیرد و ساعت‌سازان سنتی با بحران بسیار جدی‌ای مواجه شوند. طی ‌این دوره، تولید کنندگان سنتی کوچک به طور کامل از بین رفتند و شرکت‌های بزرگ هم به ورطه ورشکستگی کشانده شدند. 

در سوئیس تنها ۶۰۰ شرکت از ۱۶۰۰ عدد، از این بحران جان سالم به در بردند. این بحران نام‌های عظیمی همچون رولکس را نیز به تکاپو انداخت و باعث شد این برند برای اولین و آخرین بار مدلی کوارتزی تحت عنوان Rolex Oyster Quartz تولید کند. سازمان ASUAG  و نهاد صنعت زمان سنجی سوئیس یعنی SSIH ،برای مقابله با این بحران با یکدیگر ادغام شدند.

تلاشی که به زنده نگه‌داشتن این صنعت ملی در سوئیس کمک کرد و با تولید ساعت‌های کوراتزی و خلاقیت در ساخت و استفاده از قطعات هرچه کمتر، باعث ثبات دوباره بازار شد . 

دهه‌ی هشتاد بازار دوباره خود را بازیافت. ساعت‌های مکانیکی بار دیگر به خصوص در رده‌های قیمتی بالا محبوبیت بسیاری یافتند. ساختار ساده، خبرگی در ساخت و طراحی و کیفیت عالی همگی باعث به وجود آمدن جایگاهی مجبوب برای این ساعت‌ها نزد مشتریان شد. عبارت Swiss Made به نمادی از کیفیت و مرغوبیت بدل شد و بازار‌ها را بار دیگر پر کرد.

هرچند بحران کوارتز بسیاری شرکت‌ها را ورشکسته کرد اما نتایج مثبتی نیز دربر داشت. روش‌های جدید و مبتکرانه‌ای برای تولید ابداع شد، شرکت‌ها با تمرکز بر بازه‌های قیمتی و بازار‌های متنوع‌تر مورد بازنگری و بازسازی قرار گرفتند و صنعت دچار تغییر شد. ساعت‌های سوئیسی دیگر فقط محصولات گرانقیمت و لوکس عرضه نکردند، بلکه همان‌ اندازه ساعت‌های خوش ساخت و ارزان قیمت نیز در سبد کالاهای خود موجود ساختند و پابه‌پای برند‌های آسیایی به رقابت پرداختند.

هم‌اکنون ساعت‌های مکانیکی بیش از هر‌زمان دیگری محبوب‌اند. ساخت سوئیس بودن یعنی دقت و کیفیت در ساخت. دیگر کسی مجبور نیست برای داشتن یک ساعت با کیفیت پول زیادی مصرف کند. هرچند ساعت‌های گرانقیمت و لوکس همچنان جایگاه خاص خود را حفظ کرده و نسبت به مدل‌های ارزان قیمت و با عمر کوتاه الکتریکی نوعی ارزش معنوی را یدک می‌کشند. دوام آوردن برخی مدل‌های خاص طی نسل‌های مختلف، همگی به لطف استفاده از متریال اختصاصی و عالی و تبحر در ساخت و کیفیت بی نظیر میسر شده است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Close
Close
Sign in
Close
Cart (0)

No products in the cart. No products in the cart.





en_USEnglish