هنر سوزن‌دوزی یکی از هنرهای اصیل ایرانی‌ است که در هر قسمت از ایران به سبک و سیاق خودش دوخته می‌شود. مردمان بلوچ، اصفهانی‌ها، مردم بندر در جنوب و هم‌میهنان شمالی چه در رشت و مازندران و چه در بندر ترکمن، هر کدام سوزن‌دوزی‌های منحصر به فرد و خاص خودشان را دارند.

گاهی احساس می‌کنیم که این هنر رو به زوال و فراموشی است و شاید کمتر کسی سراغی از آن‌ها بگیرد. اما در این میان کسانی هم هستند که به خاطر عشق و علاقه‌ی خود به این هنر زیبا و ماندگار، دست به نوآوری زده‌اند و آثاری بی‌بدیل و زیبا آفریده‌اند. آثاری که از همان سوزن‌دوزی‌های گذشته الهام گرفته شده‌اند اما با ذوق و سلیقه‌ی آفریننده‌ی آن جانی تازه‌ای گرفته و آن را سبک نویی بخشیده‌اند.

امروز کمد به سراغ هنرمندی رفته است که با تلاش و پشتکاری که داشته، توانسته کار تازه‌ای را خلق کند و رشته‌ای از همان هنر سوزن‌دوزی را که کم‌کم داشت به دست فراموشی سپرده می‌شد، دوباره بیافریند. کمد را همراهی کنید تا شما را با یک بانوی هنرمند ایرانی آشنا کند. شاید مایل باشید تا در کنار ما هنر زیبایشان را به نظاره بنشینید و از دغدغه‌ها و راه پر فراز و نشیبی که طی کرده‌اند بیشتر بدانید. 

لطفاً مختصری از خودتان و سابقه‌ی کاری‌تان بفرمایید.

ـ من زینب سادات عارفی با اسم هنری محبوب، متولد بهمن 1336 از محله‌ی لر زاده تهران در خدمتتان هستم. زمانی که 14 ساله بودم هنر سوزن‌دوزی با سرمه را در خدمت خانم کریمی به مدت 3 روز آموختم.

چه تعداد تابلو را به نمایش گذاشته‌اید و برای جمع‌آوری این مجموعه چه مدت زمان صرف کردید؟

ـ بعضی از کارهای من مربوط به قبل از 30 سال گذشته است. من در واقع 50 سال سابقه‌ی کار دارم یعنی از سال 1350 تا امروز. و بقیه‌ هم در این 30 و چند سال دوخته شده‌اند. تعداد تابلوهایی که به نمایش گذاشته‌ام حدود 60 عدد است.

 خانم عارفی هنرمند سوزن‌دوزی
خانم عارفی هنرمند سوزن‌دوزی

اگر قرار باشد که هنر شما را در دسته‌بندی هنرها قرار دهیم در کدام دسته قرار می‌گیرد؛ هنر کاربردی یا هنر تزیینی؟

ـ هنر من هنر تزیینی است. من این هنر را از قالب کاربردی خارج کردم و آن را هنر تزیینی کردم. یک زمانی روی لباس دوخته می‌شد، ولی خوب وقتی کسانی نیستند تا آن سبک از لباس‌ها را بپوشند، حیف است که بگذاریم این هنر از بین برود. پس خوب است که از آن به عنوان هنر تزیینی استفاده کنیم. این لباس‌ها فقط می‌توانستند در دربار استفاده شوند، حتی کاربرد آن برای اعیان نبوده است. یعنی لباسی بوده که تنها برازنده‌ی شاه و ملکه بوده است. و حالا من آن را به این شکل تغییر دادم و به هنر تزیینی تبدیلش کردم.

پس بهتر است که این هنر تنها برای موزه‌ها باقی بماند و مردم از آن دیدن کنند

آیا اسم اختصاصی می‌توانیم بر روی کار شما بگذاریم یا نه چون تلفیق چند کار است نام خاصی ندارد؟

ـ‌ کاری که من انجام می‌دهم از اول به این شکل نبود. این کار با نام سرمه‌دوزی و متریال آن سرمه بوده است. بعد از آن به عنوان تزیین بر روی کت‌های بلند یا همان فراک مردان دربار پهلوی استفاده می‌شده است. این تزیینات بر روی سردوشی‌ها، سر‌آستین‌ها و لبه‌ی کلاه‌ها بوده که برای ارتشی‌های رده بالا هم استفاده می‌شده است. به این تکنیک دوخت زر دوزی می‌گفتند. اما کاری که من کردم این است که همان تکنیک زر دوزی را با سرمه اجرا کرده‌ام.

در سرمه دوزی در گذشته بیشتر از نقوش فرنگی استفاده می‌شد. اما من با نقوش اسلیمی و ایرانی و گل‌های ختایی کار می‌کنم. در واقع قبلاً از این نقوش، نه برای زر دوزی و نه برای سرمه‌دوزی استفاده نمی‌شد.

پس با صحبت‌هایی که داشتید مشخص می‌شود که یک نوآوری در زمینه‌ی سوزن‌دوزی سنتی داشته‌اید و یک هنر تازه و نویی را خلق کرده‌اید.

ـ بله دقیقاً

درست کردن هر کدام از این قاب‌ها چه مدت زمان می‌برد؟

زمانی که صرف می‌شود بستگی به نقشه، ریزی و ظرافت کار دارد. بعضی از کارها به خاطر سادگی شاید 3 یا 4 ماه طول بکشند. ولی کارهای بزرگ بیشتر از یک سال زمان برده‌اند. مثلاً یک اثر با نقش کتیبه دارم که برگرفته از کتیبه‌ی گچی مسجدی مربوط به قرن 11 و 12 است، یک سال و یک ماه طول کشید تا این کار را تمام کردم. 

لطفاً کمی از خانم کریمی برای ما بگویید و این‌ که آیا شما بعد از آموزش خبری هم از ایشان دارید؟

ـ‌ خانم کریمی زمانی که 13 ساله بودند برای آموزش سوزن‌دوزی به دربار قاجار رفته بودند و این هنر را فرا گرفته بودند. ایشان سوزن‌دوزی را روی لباس سران، بر روی لباس بانوان دربار و به غیر از لباس به عنوان دوخت‌های تزیینی بر روی پرده، پارچه‌های روی کرسی، رومیزی و بقچه‌ کار می‌کردند. زمانی که من به عنوان شاگر به نزد ایشان رفتم بیشتر از 75 سال سن داشتند و کارشان را در منزل انجام می‌دادند. اما هنوز هم کارهای دربار و لباس‌های اعیان به ایشان سفارش داده می‌شد. لباس‌های اعیان دربار پهلوی را ایشان سوزن‌دوزی می‌کردند. برای مثال شنل فرح دیبا که برای زمان تاج‌گذاری آماده می‌شد را گروه بزرگی بر عهده داشتند و تیم‌های مختلفی بر روی آن کار می‌کردند. سرپرست یکی از تیم‌هایی که بر روی این شنل کار می‌کرد خانم کریمی بودند.

شما گفتید که وقتی 14 سال داشتید این کار را شروع کردید. آیا بعد از آن زمان وقفه‌ای در کارتان ایجاد شد و یا آن را از همان زمان به صورت جدی دنبال کردید؟

ـ از زمانی که من این کار را آموزش دیدم به صورت مداوم کارم را ادامه دادم. آن زمان رسم بر این بود که دختران جهیزیه‌ خودشان را بدوزند. به همین دلیل پدر من هم انواع پارچه‌های مخمل و سرمه‌های فرانسه را برای من ‌گرفت. من با آن پارچه‌ها شروع به دوختن روتختی جهیزیه‌ام کردم. هنر من کاربرد دیگری هم داشت؛ در گذشته قاب‌هایی درست می‌کردند و عکس بزرگان فامیل را در میان آن‌ می‌گذاشتند و اطراف آن را سرمه‌دوزی می‌کردند. وسایل دیگری هم بود که برای عروس و به عنوان وسایل تزیینی استفاده می‌شد که من آن‌ها را برای خودم می‌دوختم.

نمای هنر سوزن‌دوزی از نزدیک
نمای هنر سوزن‌دوزی از نزدیک

زمانی که 20 سال داشتم به این فکر افتادم که از خطوط خوشنویسی استفاده کنم و آن‌ها را با سرمه بدوزم. از خطوط متبرکه‌ای مانند علی ولی الله، الله اکبر و کلماتی مشابه استفاده کردم و آن‌ها را سرمه دوزی کردم. تا قبل از زمانی که من شروع به دوختن خطوط خوشنویسی به عنوان سوزن‌دوزی کنم سابقه نداشت که کسی چنین کاری را انجام داده باشد. وقتی این کار را شروع کردم تنها کمی با تکنیک زر دوزی آشنا بودم اما کاری که می‌کردم تلفیقی از زر دوزی و سرمه‌دوزی بود. در طول زمان همیشه مشغول به کار بودم. ممکن بود که مدت زمان کوتاهی کارگاهم را جمع کنم، اما دوباره با ایده‌ای جدید آن را برمی‌گرداندم و کارم را از سر می‌گرفتم. از 30 سال پیش تا به امروز به صورت تخصصی با نقوش اسلیمی کار کرده‌ام. حتی زمانی بود که خیاطی هم می‌کردم اما مدت‌هاست که آن را کنار گذاشته‌ام و همه‌ی وقتم را به زر دوزی اختصاص داده‌ام.

در میان صحبت‌هایتان از کارگاه (وسیله‌ای برای مهار پارچه) گفتید. لطفاً بفرمایید که کارگاه از ابداعات خودتان بوده یا کسی مانند استادتان خانم کریمی هم برای کارهایشان از کارگاه استفاده می‌کردند؟

ـ سرمه‌دوزی از ابتدا بر روی کارگاه بوده است. این هنر بعدها و به مرور بر روی دست دوخته شد. فقط کارگاه‌ها در گذشته به صورت لولا در هم قرار می‌گرفته و پارچه در میان آن‌ها لوله می‌شده است. این کارگاه‌ها قسمتی خط‌کش مانند داشته که رویش سوراخ‌هایی موجود بوده که پارچه را با میخ در آن مهار می‌کردند. به این صورت پارچه کشیده می‌شده و روی آن را می‌دوختند. مدل‌های قدیمی آن به این صورت بوده که گاهی اطرف کارگاه را بالش می‌گذاشتند تا در سطحی بالاتر از زمین قرار بگیرد. بعد از آن دوزنده به صورت چهار زانو بر روی زمین می‌نشسته و شروع به دوختن می‌کرده است. بعد از مدتی برای این‌که می‌خواستند کار را راحت کنند آمدند و سرمه‌دوزی را از قالب کارگاهی جدا کردند و آن را بدون کارگاه دوختند.

اما هیچ‌وقت سرمه‌دوزی روی دست به زیبایی مدلی که بر روی کارگاه دوخته می‌شود درنمی‌آید. علتش این است، زمانی که دارید سرمه‌دوزی را روی دست انجام می‌دهید، با یک دست پارچه را نگه می‌دارید و با دست دیگر عمل دوختن را انجام می‌دهید. من همیشه به جوان‌ها توصیه می‌کنم برای گلدوزی، سرمه‌دوزی و هر کار سوزن‌دوزی که انجام می‌دهید از کارگاه استفاده کنید و از مهارت هر دو دست بهره ببرید. هر دو دست در کنار هم گویا حرکات یک رقصنده را ایجاد می‌کنند و نتیجه‌ی کار، خلق یک اثر هنری می‌شود.

سوزن‌دوزی بر روی کارگاه
سوزن‌دوزی بر روی کارگاه

کارگاه سنتی جوابگوی کار من نبود. چون کار من به صورتی بود که کارگاه باید مانند بوم نقاشی به چهارچوب کشیده می‌شد. به همین دلیل من باید از چهارچوبی استفاده می‌کردم که شکننده نباشد و گوشه‌هایش زاویه‌دار باشد تا پارچه‌های متقال را روی آن‌ها بکشم. طرح این مدل کارگاه از خودم بود. هم‌چنین پایه‌هایی که برای این کار درست کردم هم خودم طراحی کردم. برای این‌کار به نجاری رفتم و کنار دست نجّار ایستادم تا کارگاه مدنظرم را برایم بسازد.

در حال حاضر در بازار دیده‌ام که مدل‌های خیلی خوبی برای کارهای سوزن‌دوزی آمده است اما مدلی که من ساخته‌ام برای کار خودم مناسب است. این کارگاه‌ها به صورتی است که به ستون فقرات هم فشاری وارد نمی‌شود. کارگاه را روی پایه‌ای قرار می‌دهم و پشت آن می‌نشینم و دوختم را انجام می‌دهم.

زمانی که نزد خانم کریمی می‌رفتید، کسانی هم بودند که هم دوره‌ی شما باشند و نزد ایشان شاگردی کرده باشند؟

ـ نه متأسفانه کسی را نمی‌شناسم. من حتی بعد از آن دوره نتوانستم از خود خانم کریمی و یا از فرزندان و نوادگان ایشان کسی را پیدا کنم. خیلی دلم می‌خواست این اتفاق می‌افتاد اما متأسفانه نشد. به هر‌حال آن زمان من تنها 14 سال داشتم و دقت زیادی به این قبیل مسائل نداشتم. اما همیشه به فکر ایشان هستم و دوست دارم نام و نشانی از خانواده‌شان داشته باشم.

از آن‌جایی که گام اول را شما برداشتید و خالق یک سبک تازه‌ای در زمینه‌ی سوزن‌دوزی بودید، حتماً افراد زیادی هستند که دوست داشته باشند شاگردی شما را بکنند. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا دوست دارید این هنر را گسترش بدهید و به دیگران آموزش دهید؟

ـ من در سال‌های پیش هم نمایشگاه برگزار کرده بودم. برای مثال در سال 85 هم یک نمایشگاه به صورت انفرادی در تالار آبی کاخ نیاوران برگزار کرده بودم. افراد زیادی آمدند و تقاضا کردند تا کلاس آموزشی برگزار کنم. اما آن زمان موقعیت آموزش را به چند دلیل نداشتم. یکی از دلایلش این بود که من هنوز داشتم در این زمینه تحقیق می‌کردم.

نظر من این است که باید یک نفر تمام مراحل را طی کرده باشد تا بتواند به مرحله‌ی استادی برسد.

با این موضوع مخالفم که وقتی خودم هنوز در حال آموزش هستم بخواهم برای کسی استادی کنم. همیشه فکر می‌کنم که باید به اندازه‌ای باشم که وقتی شاگردم از من هر سؤالی می‌پرسد توانایی پاسخگویی داشته باشم.

از طرف دیگر وقتی روی نقوش اسلیمی مطالعه می‌کردم، واقعاً دیگر وقت اضافه‌ای برای آموزش نداشتم. اما از 5 یا 6 سال گذشته تصمیم گرفتم که یک کتاب داشته باشم. نظرم این بود که تمام جزئیات را در کتاب بنویسم. حسنش در این است که اگر حتی یک دختر روستایی به این سبک دوخت علاقه داشته باشد، می‌تواند با تهیه‌ی کتاب آموزش ببیند. کتابی که کار کردم به دو زبان است، به همین دلیل یک نفر می‌تواند در هر جای دنیا از آن استفاده کند.

ظرافت در هنر سوزن‌دوزی
ظرافت در هنر سوزن‌دوزی

اگر من می‌خواستم تنها در خانه‌ی خودم آموزش بدهم، کسانی که به من دسترسی داشتند، یا افرادی بودند که محل زندگیشان به من نزدیک بود و یا از آشناهای اطرافم بودند. در این صورت به نظرم کمی خودخواهی می‌شد که کس دیگری نتواند به این آموزش دسترسی داشته باشد. اما با وجود کتابی که در این زمینه آموزش داده‌ام، تا نسل‌های بعد هم می‌توانند از آن استفاده کنند. من حتی این مژده را به عزیزان می‌دهم که اصلاً در کتابم کم‌فروشی نکرده‌ام و هر آن‌چه که لازم بوده را در این کتاب آموزش داده‌ام. یکی از کارهای من به نام نامیران که در نمایشگاه گذشته رونمایی شد را به صورت کامل و از صفر تا صد در این کتاب آورده‌ام. هر طرح و یا نکته‌ای که در این کار نبوده و در کارهای دیگرم وجود داشته را باز هم در کتاب توضیح داده‌ام. در مورد دوخت هر مدل گلی که خودم کار کرده‌ام در کنار عکس توضیح و آموزش داده‌ام. اگر کسی حتی کمترین ذوق و سلیقه‌ای داشته باشد می‌تواند با کمی تلاش از این کتاب، آموزش لازم را ببیند.

در عین حال تصمیم دارم که ان‌شاالله بعد از این نمایشگاه تا جایی که توان داشته باشم شاگرد قبول کنم. اما شاگردانی که قبول می‌کنم باید از میان افرادی باشند که تا حدودی با این سبک و کار آشنایی داشته باشند. نه این‌که تازه بیایند و از صفر بخواهند شروع کنند.

فکر می‌کنید شاگردانی که قبول می‌کنید می توانند یک روزی به اندازه‌ی شما کارآمد و با سلیقه بشوند؟

ـ من دوست داشتم در این نمایشگاه اولین کار خودم را بیاورم تا همه ببینند که از کجا شروع کردم. چه کارهای ساده‌ای انجام می‌دادم. کاری که من یاد گرفتم یک کار ابتدایی بود. حالا که من توانستم این کار را انجام دهم، بقیه هم می‌توانند. اگر از زحماتی که بر روی کارهایم کشیده‌ام آگاهی داشته باشید متوجه می‌شوید که معجزه نکردم، تنها پشتکار داشتم. همیشه به جوان‌ها توصیه می‌کنم که از این شاخه به آن شاخه نپرید. افتخار نیست که از هر هنری به اندازه‌ی یک جرعه بلد باشید. یک شاخه‌ی هنری را بگیرید و در همان مسیر جلو بروید.

افتتاحیه نمایشگاه زرنگار
افتتاحیه نمایشگاه زرنگار

برای مثال اگر بلوچ‌ها بسیار زیبا بلوچ‌دوزی می‌کنند و طرح‌ها را بسیار خوب می‌شناسند، به این علت است که در یک رشته کار کرده‌اند. اگر در رشت قلاب‌دوزی را در این سطح عالی کار می‌کنند، به این علت است که در یک رشته تمرکز دارند. اما ما تهرانی‌ها متأسفانه دوست داریم همه‌ی کارها را بلد باشیم و از هر کاری سر دربیاوریم. در انتها هم موفق نمی‌شویم که هیچ‌کدام از کارها را درست و کامل انجام دهیم. من این را آویزه‌ی گوشم کردم تا در کارم موفق باشم.

آیا تا به حال برای این‌که در عرصه‌ی بین‌المللی کارهایتان را عرضه کنید قدمی برداشته‌اید؟

ـ در مرحله‌ی اول دوست دارم که کارم در عرصه‌ی بین‌المللی به خوبی دیده و شناخته شود. این یک هنر ایرانی است که باید در دنیا دیده شود. خیلی دوست دارم که این هنر به نام ایران و به نام خودم که خالق آن بودم ثبت شود. حالا که کتابم را به دو زبان چاپ می‌کنم این امکان وجود دارد که کشوری بیاید و هنر را به نام خودش تمام کند. من تا به حال در 4 کشور نمایشگاه داشتم. 3 تا از آن‌ها را از طریق سازمان ارتباطات اسلامی رفته بودم. یکی از آن‌ها در تونس بود. یک نمایشگاه در موزه‌ی ملی دمشق داشتم. نمایشگاه دیگری در قبرس و یک نمایشگاه دو سالانه‌ی جهان اسلام که در کویت برگزار می‌شود. در این نمایشگاه کشور کویت از من دعوت کرد که در آن شرکت کردم. همه‌ی این نمایشگاه‌ها را به صورت مهمان رفته بودم. از کارم در کشورهای دیگر بسیار استقبال شد.

بعضاً اساتیدی به این نمایشگاه می‌آمدند و وقتی کارهایم را می‌دیدند می‌گفتند که ما با انواع دوخت‌های ایرانی آشنا هستیم اما تا به حال چنین سبک کاری را ندیده‌ایم.

هنر من جزو 17 هنر فراموش شده‌ی ایران است. در سال 1386 در فرهنگستان هنر صبا، یک کارگاه هنری برگزار شد که این 17 هنر فراموش شده در آن‌جا به نمایش گذاشته شده بود. از آن‌جایی که بعد از انقلاب دیگر نیازی به هنرهای درباری نبود، این هنرها در حال فراموشی و نابودی بودند. در واقع آن را دوباره زنده کردم. چقدر خوب است که بعضی از هنرهای سخت که در معرض فراموشی و نابودی هستند، مانند ده یک دوزی را بتوانیم با ابداعات و کارهای نو، جانی دوباره ببخشیم و آن‌ها را زنده و امروزی ارائه می‌دهیم.

اغلب وقتی می‌خواهند ده یک دوزی را انجام دهند از طرح‌ها و نقشه‌های اروپایی و یا روسیه استفاده می‌کنند. ده یک دوزی هنری است که بیشتر در کلیساها و به عنوان نقوش بر روی لباس مریم مقدس استفاده می‌شود. این هنرها در اروپا بیشتر در خدمت کلیساست. اما ما نباید از روی نقوش آن‌ها تقلید کنیم. چرا ما که پیشینه‌ی 2500 ساله داریم و نقوش اصیل و اسلیمی زیبایی داریم بیاییم و از آن‌ها که اصالت زیادی در این زمینه ندارند تقلید کنیم؟ واقعاً حیف است. ما باید کاری کنیم که آن‌ها از طرح‌های ما برداشت کنند و از این طرح‌های زیبا استفاده کنند. ما اگر این توانایی را به دست بیاوریم که نقوش خود را به زیبایی به هنر تبدیل کنیم بهتر می‌توانیم اصالت خودمان را به رخ جهانیان بکشیم.

بازدید هنرمندان از نمایشگاه زرنگار
بازدید هنرمندان از نمایشگاه زرنگار

از میان صحبت‌های شما مشخص می‌شود که طرح و نقش را به راحتی انتخاب نمی‌کنید. یک طرح و نقش باید چه خصوصیتی داشته باشد تا نظر شما را جلب کند؟

ـ هر طرح و نقشی قابل استفاده و دوختن نیست. طرح و مدل باید بر روی هم به خوبی بنشینند. پسر من گرافیست و نقاش است و در این زمینه سررشته‌ی زیادی دارد. به همین دلیل من برای انتخاب طرح‌ها از 30 سال پیش از او کمک می‌گرفتم و با هم مشورت می‌کردیم. از سال 85 که استاد علی کوهپایه که از اساتید نقشه‌ی فرش و نگارگر هستند در نمایشگاهم تشریف آوردند، علاقه‌ی زیادی به کار من پیدا کردند و برای همکاری ابراز تمایل کردند.

گاهی پیش می‌آید که یک پارچه خاص مانند ترمه را برای کار انتخاب می‌کنم. اما این پارچه شکل منظمی ندارد و چهارگوش نیست. به همین دلیل کار با آن دشوار است و باید در مورد کار کردن با پارچه‌های این‌چنینی فکر شود. در این مواقع با استاد کوهپایه در مورد طرحی که باید بر روی آن پیاده شود صحبت می‌کنیم. به همراه پسرم اتود می‌کشیم و مدت‌ها در موردش فکر می‌کنیم. بعد از اتمام طرح، نقشه‌ها را به استاد می‌دهیم. استاد نقشه‌هایی را انتخاب می‌کنند که با طرح پارچه هم‌خوانی داشته باشند. خیلی پیش می‌آید که استاد چند بار نقشه می‌کشند اما طرحی که موردپسند من است درنمی‌آید. گاهی پیش می‌آید که قسمتی از طرح و یا کل آن را عوض می‌کنم. مثلاً بعضی از کارهای من 3 یا 4 تا نقشه دارند اما من یکی از آن‌ها را برگزیده‌ و دوخته‌ام.

یک مورد دیگری که همیشه در کارهایم رعایت می‌کنم این است که هیچ نقشه‌ای را تا به حال تکرار نکرده‌ام. برای مثال یکی از کارهایم 4 نقشه است که به هم مربوط هستند، اما هیچ‌کدام از طرح‌ها شبیه به دیگری نیست. من حتی از کپی کردن از خودم هم پرهیز می‌کنم. عقیده دارم که با وجود این همه طرح و نقشه‌ای که در دنیا وجود دارد واقعاً حیف است که یک طرح دوبار تکرار شود.

هنر ظریف سوزن‌دوزی
هنر ظریف سوزن‌دوزی

دغدغه‌ی شما در مورد هنری که دارید چیست؟ همه‌ی هنرمندان مشکلاتی دارند که نیاز به بررسی دارد. مشکلی که بر سر راه شما وجود دارد و هنوز هموار نشده چیست؟

ـ همه‌ی هنرمندان، چه آن‌هایی که کارهای تجسمی انجام می‌دهند، چه آن‌هایی که سبک کارشان سنتی است، با وجود تحریم‌های شدید و گرانی‌هایی که هست، یک مشکل اساسی دارند و آن هم تهیه‌ی متریال کار است. اگر من این نمایشگاه را 10 سال پیش برگزار کرده بودم، بسیار راحت‌تر می‌توانستم متریال تهیه کنم. آن زمان همه‌ی متریالی که لازم داشتم از خارج وارد می‌شد و می‌توانستم همه چیز را به راحتی داشته باشم. کسی نمی‌داند که چقدر برای تهیه‌ی متریالم سختی کشیدم تا بتوانم این نمایشگاه را داشته باشم. حتی زمانی که همه چیز وارد می‌شد سرمه قاچاق بود که من واقعاً دلیل آن را نمی‌دانم. همین موضوع باعث می‌شد که کارم را با سلیقه‌ی یک قاچاقچی که سرمه وارد می‌کند تنظیم کنم و بدوزم.

وقتی مدارس سوزن‌دوزی کشورهای فرانسه و انگلیس را ببینید متعجب می‌شوید. مواد و مصالحی که آن‌ها استفاده می‌کنند خیلی با متریالی که این‌جا یافت می‌شود متفاوت است. همان رنگی که ابریشم دارند، به همان رنگ قیطان، به همان رنگ سرمه، به همان رنگ قرقره، به همان رنگ پارچه دارند. شاید به جرأت بتوان گفت که یک میلیون رنگ آن‌جا هست. اما من باید این‌جا تنها با 10 مدل سرمه کار کنم.

متریال در هنر سوزن‌دوزی
متریال در هنر سوزن‌دوزی

اگر متریال خوبی در اختیار داشته باشم خیلی بیشتر از این می‌توانم کار کنم. به جرأت می‌گویم کارهایی که این‌جا می‌بینید هر کدامشان بین 15 تا 20 درصد، بعضی از کارها 30 تا 40 درصدشان شکافته شده و دوباره دوخته شده‌اند. نه این‌که فکر کنید مشکل دوخت داشته‌اند. من با بافت و مدل و رنگ سرمه‌ها مشکل داشتم. وقتی بافت‌های سرمه را کنار هم می‌دوزم تازه خودشان را نشان می‌دهند که با هم متفاوت هستند. علتش این است متریال مورد نیازم کم است. وقتی متریال به اندازه‌ی کافی نداشته باشم فشار زیادی را متحمل می‌شوم تا بتوانم یک اثر هنری خلق کنم.

کمی در مورد بازار کارتان صحبت کنید. مثلاً کسی بیاید و نزد شما آموزش ببیند و بخواهد به عنوان یک منبع درآمد به آن نگاه کند، در این صورت بازار کار آن چطور است؟

ـ همیشه کارهایی که سخت انجام می‌شوند مخاطبان خاص دارند. کار من کاری است که همه دوستش دارند اما توان و قدرت خریدش را ندارند. وقتی که یک استادکار برای کاری یک سال زمان می‌گذارد باید آن را به چه قیمتی بفروشد؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم تعداد مخاطب پایین می‌آید. فقط کسانی می‌توانند کار من را انجام دهند که عاشقش باشند و از فروش نرفتن آن سرخورده نشوند. نمی‌توانند به عنوان بازار کار به این هنر نگاه کنند. تنها راهی که وجود دارد این است که از کیفیت کار کم کنند. بعضی از تابلوهای من به دلیل علاقه‌ای که به آن‌ها دارم و یا پارچه‌ای که در آن به کار رفته و ارثیه‌ی خانوادگی ما بوده قابل فروش نیست اما بقیه‌ی کارها را قیمت گذاری کرده‌اند. 

شایان ذکر است که تابلوهای خانم‌ عارفی بین 10 میلیون تومان تا 2200 میلیارد تومان قیمت‌گذاری شده‌اند.

جنس پارچه‌هایی که استفاده می‌کنید از چیست؟ آیا باید کیفیت خاصی داشته باشند؟ همین‌طور درباره‌ی نخ و سرمه هم برای ما بگویید.  

ـ اغلب این پارچه‌ها جنسیتی مانند فوتر باید داشته باشند. از جنس پشم کمتر استفاده می‌کنم چون می‌ترسم بعد از مدتی دچار آسیب شود. نخ‌هایی هم که استفاده می‌کنم نخ‌های قرقره‌ی آلمانی هستند. در مورد سرمه هم پرسیدید؛ سرمه‌هایی که استفاده می‌کنم سرمه‌های فرانسه است که هنوز از قدیم آن‌ها را دارم و همین‌طور سرمه‌های هند.  

آیا رنگ سرمه‌ها به مرور زمان از بین می‌رود؟

ـ اگر سرمه‌ها نقره‌ی زیاد داشته باشند سیاه می‌شوند.

لطف کنید به عنوان سخن آخر اگر حرفی دارید بفرمایید.

ـ همان‌طور که گفتم بیشتر از 30 سال طوg کشید تا این مجموعه را به وجود بیاورم. در شش ماه گذشته هم هزینه‌ی زیادی کردم و زحمت کشیدم و از جان خودم و همسرم و تک تک اعضا خانواده‌ام مایه گذاشتم تا بتوانم نمایشگاهم را برگزار کنم. خیلی از هنرمندان پیشکسوت که آمدند و از کارهایم بازدید کردند، کسانی مانند خوشنویس‌ها، عکّاس‌ها، نقّاش‌ها و هنرمندان طراز اول ایرانی که تعداد آن‌ها بالغ بر 900 نفر است، و حدود 30 نفر از این هنرمندان که در روز افتتاحیه هم حضور داشتند، به من می‌گفتند کاری که می‌کنی کار بشر نیست. به تو الهامات خاص می‌شود که شاید خودت متوجه آن نباشی.

پس وقتی چنین نمایشگاهی برقرار است و کسی به هر بهانه‌ای از دیدن آن محروم بماند در حق خودش جفا کرده است. کاش بیایند و ببینند که یک زن ایرانی، در کنار بچه و زندگی و مشکلاتی که داشته کاری انجام داده تا شما با دیدن آن حال خوشی پیدا کنید. همین‌طور دلم می‌خواهد این کارها در جهان دیده شوند تا پرچم کشورم در عرصه‌ی هنر بالا برود.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Close
Close
Sign in
Close
Cart (0)

No products in the cart. No products in the cart.





en_USEnglish