دنیای فشن، جاییست که اغلب، ظاهر و نمای آثار، حکمرانی میکنند و این بسیار رایج است که هویت برندها و محصولاتشان، حول طراحان و فعالان این صنعت شکل بگیرد. اما یکی از ویژگیهای این صنعت، وجود افرادی است که همیشه قادر به شکستن قوانین و خلق یک اثر منحصربفرد هستند.
برخی طراحان و فعالان دنیای فشن، دیدگاه بسیار خاص و متفاوتی به دنیا و هنر خود دارند و از دل این ایدهها، فلسفههایی پدیدار میشوند که نه تنها فشن، بلکه دنیای هنر را هم متحول میکنند. یکی از این طراحان، Martin Margiela است؛ طراح لباس و آرتیست بلژیکی که به عنوان یکی از مشهورترین، معتبرترین و تاثیرگذارترین طراحان معاصر شناخته میشود.
آشنایی با مارتین مارژلا
اما مارتین مارژلا کیست؟ پاسخ این سوال، بخش مهمی از شهرت این آرتیست بلژیکی است: کسی به طور دقیق نمیداند که مارتین مارژلا کیست. البته، این به معنای ناشناس بودن او به طور کامل نیست بلکه پاسخی کلی به این سوال است. مارتین که به قول نشریه نیویورک تایمز، با لقب “مرد نامرئی فشن” (Fashion’s Invisible Man) شناخته میشود، فردیست که به دوری از رسانهها و مصاحبهها شهرت دارد.
عکسهای زیادی از چهره مارتین وجود ندارد و در طول فعالیتهای خود، بندرت در رسانهها دیده شد. او همچنین با هیچ کس مصاحبه نکرد و عکس او در هیچ مجلهای چاپ نشد. تنها چیزی که از مارتین مارژلا به یاد مانده است، آثار و ایدههای انتزاعی او میباشد که صنعت مد و فشن و همچنین دنیای هنر را متحول کرد.
مارتین در سال 1957 در شهر Genk متولد شد و در سال 1979، در Royal Academy of Fine Arts فارقالتحصیل شد. او به مدت پنج سال به عنوان یک طراح مستقل مشغول و در سال 1985 تا 1987، برای Jean Paul Gualtier کار کرد. در سال 1989، پس از تاسیس لِیبل خود که امروزه Maison Margiela نام دارد، او از کالکشنهای خود رونمایی کرد.
“نکته جالب درباره مارتین مارژلا این است که تنها یک یا دو عکس از چهره او در کل دنیا وجود دارد و این عکسها به طور کامل تایید نشدهاند.”
پس باید نتیجه گرفت که مارتین، لقب “مرد نامرئی فشن” را بی دلیل ازآن خود نکرده است. رسالت او در زندگی شخصی و حرفهای، چیزی بوده که تاثیر چشمگیری بر دنیای فشن گذاشته و آن، اهمیت پیام است و نه پیام رسان. در ادامه که با سبک کار و نگاه این طراح به هنر و دنیا آشنا میشویم، بیشتر پیام او را درک خواهیم کرد.
سبک کار مارتین مارژلا در فشن و هنر
اگر لیستی از قوانین و نورمها در دنیای فشن وجود داشته باشد، مارتین مارژلا اینجاست که این نورمها را شکسته و از قوانین سرپیچی کند. کالکشنهای او با سورئالترین روشها و در عجیبترین مکانها رونمایی میشدند. شکی در انتزاعی بودن کارهای مارتین وجود ندارد ولی او کسی است که به اهداف و عقاید خود، نهایت پایبندی و تهعد را نشان میدهد.
مارتین مارژلا از طراحان آوانگارد است که دارای سبک منحصربفرد خود میباشد؛ اما اغلب، نشانههایی از سبک Deconstructivism در آثار او دیده میشود (سبکی از هنر و معماری پست مدرن که تمرکز اصلی آن بر نبود هماهنگی و وجود بیقانونی در طراحی است). شهرت آثار او، به برانگیختن حس تعجب و کنجکاوی میان افراد است و بسیاری از دنبالکنندگان دنیای فشن، کارهای مارتین مارژلا را با مدلهایی میشناسند که ماسک بر صورت دارند تا هیچ بخشی از چهرههایشان، دیده نشود.
در دنیای فشن، این امر بسیار رایج است که توجهها، همیشه به سوی طراحان برود؛ بطوریکه ما، بسیاری از برندها و محصولاتشان را بواسطه طراحانشان میشناسیم: Coco Chanel، Karl Lagerfeld و بسیاری دیگر. همچنین، یکی دیگر از رسوم رایج در دنیای فشن، حضور طراحان برندها در پایان کتواکها برای تشکر از حضار است. حضور طراحان در مصاحبهها، عکس چهرههایشان بر صفحه اول مجلات و مستندهای متعدد درباره زندگی شخصی و حرفهای آنها، همگی بخش مهمی از صنعت فشن هستند و عاملی مهم در جذب مخاطب.
اما اغلب، هدف طراحان فشن این است که تکهای از ذهن و هنر خود را به دنیای مادی بیاورند تا افراد را در تخیلات و ایدههای خود شریک کنند؛ در کنار این کار، اکثریت طراحان از شهرت، ثروت، قدرت، اعتبار و توجهی که از موفقیتشان بدست میاید، استقبال میکنند و گاهی اوقات به الگوهایی برای دیگر طراحان و دوستداران دنیای فشن تبدیل میشوند.
شاید بتوان گفت که این موضوع، بیشترِ توجه را به سوی طراح و هویت او میبرد تا آثار او؛ به عنوان مثال، مانند زمانی که افراد، یک فیلم را تنها بخاطر اعتبار و شهرت کارگردان آن فیلم نگاه میکنند و نه خود فیلم؛ شاید آن فیلم اثر خوبی نباشد، اما به هرحال آن را میبینند چون کارگردانش، بسیار مشهور است.
این موضوع، در دنیای فشن هم بسیار رایج است؛ شاید یک طراح مشهور و شناخته شده، محصولی را طراحی و تولید کند که نه زیباست و نه خاص؛ ولی با اینحال، بخش عمده دنیای فشن، آن اثر را ستایش میکند چون که به دست یک فرد مشهور طراحی شده است.
حال، رسالت مارتین مارژلا در زندگی شخصی و حرفهای خود، مقابله با همین موضوع بوده و اعمال او در طول فعالیت حرفهایاش، تعهد خود به این کار را نشان میدهد. پیشتر گفته شد که عکسهای زیادی از او وجود ندارد و تا به امروز، از شرکت در هرگونه مصاحبه امتناع کرده است.
یکی از کارهایی که مارتین به آن معروف است، عدم حضورش در پایان نمایشهای خودش است. بسیاری از میهمانان و فعالان به مراسم رونمایی کالکشنهای او میرفتند که در آخر، با مارتین ملاقات کنند ولی در نهایت، او پیدایش نمیشد. بنابراین، دنیای فشن، مارتین مارژلا را به تاثیرش در دنیای فشن میشناسد تا شخصیت و کاراکتر او.
برخی از آیکونیکترین آثار مارتین مارژلا، بوتهای Tabi، ماسکهای ساتن بعضا مزین به جواهرات و چاپهای مختلف، کُتهایی شبیه به کلاهگیس، ترکیب هنر مجسمه سازی با لباس و استفاده از آیتمهای غیر منتظره به عنوان پوشاک هستند.
کالکشن بهار 1989
پس از گذراندن دوران کارآموزی برای Jean Paul Gualtier و کار به عنوان یک دستیار طراح در این برند، مارتین مارژلا تصمیم گرفت تا در سال 1988، برند خود را تاسیس کند. Maison Martin Margila به عنوان فشن هاوس این طراح تاسیس شد و از اینجا بود که مارتین، تصمیم به ایجاد تغییرات اساسی در دنیای فشن را گرفت.
در ماه اکتبر 1988، افراد بخصوصی، دعوتنامههایی را به صورت تلگراف دریافت کردند که آنها را به اولین مراسم رونمایی از کالکشن Maison Martin Margiela دعوت میکرد و این ایونت، قرار بود که در کافه Café de la Gare و به عنوان بخشی از هفته مد بهار/ تابستان پاریس در سال 1989 برگزار شود.
بسیاری حتی نمیدانستند که مارتین مارژلا کیست و از این تعجب میکردند که چرا یک ایونت در هفته مد پاریس، در یک کافه ناشناس برگزار میشود؛ کسانی هم که او را میشناختند، او را به عنوان دستیار Jean Paul Gualtier به یاد میاوردند. میهمانان وارد کافه شدند و متوجه شدند که فضای این کافه، هیچ شباهتی به یک مکان ایدهآل برای برگزاری یک کتواک ندارد؛ بخش تئاتر این کافه که میزبان این ایونت عجیب بود، کوچک، کمی کثیف و بسیار بینظم بود و ترکیب بخصوصی برای صندلی میهمانان وجود نداشت.
در فضای تئاتر، اسپیکرهایی دیده میشدند که درحال پخش زنده صدای آماده شدن عوامل پشت صحنه بودند؛ این صداها به واسطه میکروفونهای موجود در پشت صحنه شنیده میشدند. مارتین با این کار، حضار را در هرج و مرج لحظات آخر آمادهسازی ایونتها سهیم میکرد و آنها را به هنر خود نزدیکتر.
پس از کمی سکوت، آهنگ Guess I’m Falling In Love از گروه Velvet Underground شروع و اولین مدل وارد صحنه شد. این مدل، لباسی بر بالاتنه خود نداشت و تنها یک شلوار سفید و بوت برتنش بود؛ مدل مو و آرایش او هیچ شباهتی به مدلهای سایر برندهای لوکس در پاریس نداشت و بیشتر شبیه به یک زن عادی بود.
در آن زمان، فشن، صنعتی لوکس بود و مدلها، علاوهبر اینکه بخش بسیار مهمی از ایونتها بودند، آرایش و مدل موهایشان با نهایت ظرافت طراحی میشد. این موضوع، امروزه هم فاکتوری بسیار مهم است اما مارتین مارژلا، همیشه از این دیدگاه، فاصله میگرفت.
مدل اول دستانش بر سینههایش قرار داشت و جای آفتاب سوختگی بر بالاتنهاش دیده میشد که شبیه به یقه و آستینهای یک تیشرت بود. نکته جالب اینجاست که دستان مدل بر سینههایش، بخشی از هویت طراحی مارژلا است که در آن، از چیزهایی استفاده میشود که اصولا لباس نیستند. جای آفتاب سوختگی بر تن آن مدل هم یکی دیگر از نمادهای طراحی مارژلا است که نشاندهنده وجود لباسی میباشد که هم وجود دارد و هم ندارد. هدف این طراح، بازی با ایدهها و دیدگاههای سنتی نسبت به پوشاک است.
بر شلوار لوک اول، جای دوخت دیده میشد که به سمت بیرون بود؛ این هم بخشی دیگر از طراحی مارژلا است که آثار این طراح، اغلب ناتمام و دارای اشکالات مشهود هستند.
این لوک که اولین اثر مارتین در اولین کالکشن خود بود، آغاز دورهای جدید در فشن تلقی میشود. تک تک لوکها در این ایونت، بسیار خاص، به یاد ماندنی، بحث برانگیز و انقلابی بودند.
حال، در همین ایونت بود که برخی از آیکونیکترین آثار مارتین مارژلا به نمایش گذاشته شدند: بوتهای Tabi (یکی از صندلهای سنتی ژاپنی که شبیه به صندلهای لاانگشتی امروزی هستند) و ماسک بر صورت مدلها. در این ایونت که به سه بخش سفید، قرمز و سیاه تقسیم شده بود، انواع لوکها به نمایش گذاشته شدند؛ اما در بخش قرمز بود که یکی از آیکونیک ترین تِمهای مارژلا، به نمایش گذاشته شد.
مدلی که وارد صحنه شد، یک ماسک مشکی رنگ بر سر خود داشت که تمام سر و صورت او را پوشانده بود. به نظر میامد که این مدل، در حال رساندن پیامی باشد که میگفت، بگذارید لباس خودش را بیان کند و نه مدل. این عقیده مارژلا بود که تمام توجه را به آثارش جلب میکرد و نه مدلها.
برای جلب توجه حضار به بوتهای Tabi، مدلها، کف بوتهایشان را به رنگ قرمز آغشته میکردند و پس از قدم گذاشتن بر صحنه، ردپای جالبی بجا میماند. این ردپاها باعث میشد که با ورود مدلهای بعدی، تماشاچیان، بیشتر به بوتهای Tabi توجه کنند. این بوتها، اختراع مارتین بوده و امروزه هم یکی از پرفروشترین محصولات این برند محسوب میشود.
توجه داشته باشید که این اقدام مارتین، در زمانی انجام شد که زیبایی و ظرافت مدلها در کت واکها، بخش عمده توجه را به خود جلب میکرد و اهمیت بسیار زیادی در صنعت فشن داشت. مارتین، اینجا بود تا تحولی اساسی در فشن ایجاد کند که عمده توجه، به سوی هنر و خود آثار میرود و نه مدلها و طراحان.
پس از نمایش 53 لوک بسیار خاص، این ایونت به پایان رسید و تمامی مدلها، تیم طراحی و خود مارتین مارژلا، به صحنه میایند تا از حضار تشکر کنند. اینجا، تمام عوامل، کتهای آزمایشگاهی سفید برتن دارند که کمی بعدتر از اهمیت آن خواهیم گفت. نکته جالب توجه اینجاست که همزمان با ورود عوامل به صحنه، یک مدل با کت سفید آزمایشگاهی از رانوی عبور میکند که به تحلیل برخی، لوک 54 بود.
این لوک که با پوشاک تمام عوامل، هماهنگ بود، بخش بسیار مهمی از هویت برند مارتین مارژلا است که حتی امروزه هم از آن استفاده میشود.
یکی از نکات بسیار جالب در محصولات برند مارژلا، عدم استفاده از لیبلهای عادی است. معمولا برندها، لوگوی خود را با روشهای مختلف برروی پوشاک چاپ یا میدوزند ولی مارژلا، روش دیگری را استفاده میکند. نخست، لیبلهای این برند، یک تکه پارچه سفید بود که هیچ نوشتهای بر آن وجود نداشت و پس از مدتی، بر روی این پارچههای سفید، شمارههایی درج شدند که هرکدام، نمادی بخصوص از محصولات مارژلا بودند. مثلا عدد 14برروی یک پیراهن، نشانی از مردانه بودن آن پیراهن بود.
رانوی بهار 1990
در ماه مارس 1989، مارتین مارژلا، ایونتی را برگزار کرد که بعدها، او را به یک افسانه در دنیای فشن و هنر تبدیل کرد. مکان این ایونت، محلهای در حاشیه پاریس بود. برای برگزاری این ایونت، تیم مارتین باید زمین بازی این محله را برای چند روز میبست تا برای ایونت آماده شوند.
داستان جالبی پشت انتخاب این مکان وجود دارد: هنگامی که مارتین به همراه همکارش درحال گشت و گذار در این محله بودند، تعدادی کودک به سراغ او میایند و میگویند که “اینجا محله ما است.. تو اینجا چکار میکنی؟” مارتین بلافاصله از کودک عذرخواهی میکند و به او میگوید که برای رانوی فشن خود، به دنبال یک مکان مناسب است و از او میخواهد که مکانی مناسب برایش پیدا کند. در آخر، همان مکانی که آن کودک به مارتین نشان میدهد، برای رانوی استفاده شد.
مارتین از تعطیلی زمین بازی کودکان ناراحت بود و برای جبران این تعطیلی، به مدارس محل رفت و از آنها خواست که کودکان در کلاسهای هنر خود، کارت دعوت برای این ایونت خلق کنند. سپس، بچههای آن محل، تقریبا 500 کارت دعوت منحصربفرد درست کردند و مارتین برای تشکر، همه آنها را به این ایونت دعوت کرد.
میهمانان وارد مکان شدند و دیدند که مانند ایونت قبلی، هیچ شباهتی به یک کتواک عادی وجود ندارد. در کتواکها، این عادیست که برای میهمانان سطح بالا، صندلیهای ردیف اول انتخاب میشوند. اینجا، بسیاری از فعالان رسانهای فشن و… دیدند که ردیف اول، توسط کودکانی اشغال شده که کارتهای دعوتشان را درست کرده بودند.
شرکت در این ایونت برای عموم آزاد بود و هرکسی میتوانست در آن شرکت کند؛ کودکان هم از این موضوع، مستثنی نبودند. از آنجایی که صندلی برای نشستن در این ایونت وجود نداشت، همه باید بر روی زمین مینشستند و به خواسته مارتین، کودکان در ردیف اول قرار گرفتند تا دیدشان توسط بزرگترها مختل نشود.
از آنجایی که کودکان، دانش کاملی از آداب شرکت در یک رانوی فشن را ندارند، هنگام ورود مدلها، وارد رانوی میشدند و به همراه مدلها، بازیگوشی میکردند. اینگونه مزاحمتها، معمولا کابوسی برای برگزار کنندگان کتواکهاست ولی مارتین و همکارانش، عاشق این صحنهها شده بودند. در یکی از صحنههای آیکونیک این ایونت، یکی از کودکان سوار بر کول یکی از مدلها میشود.
یکی از نکتههای جالب این ایونت، استفاده از زمین خاکی و ناهمواری بود که مدلها را مجبور میکرد تا به شکل عادی راه بروند. همچنین، جمعیت بسیار زیادی به این ایونت آمده بودند؛ از همسایههای محل گرفته تا ژورنالیستهای فشن و کسانی که از طرف Jean Paul Gualtier آمده بودند.
پوشاک استفاده شده در این ایونت هم داستان بسیار جالب خود را دارد. به طور خلاصه، اکثر لوکها در این رانوی از آیتمهایی تشکیل میشدند که به پوشاک تبدیل شده بودند؛ مانند یکی از لوکها که لباس بالاتنه آن، یک کیسه نایلونی بود که پایین آن بریده و به یک تاپ تبدیل شده. اکثر لوکها چنین حسی را داشتند؛ آیتمها و پوشاک قدیمی و کهنه که به روش مارژلا استایل شده بودند.
خود مارتین، به میکاپ آرتیست و Hair Stylistها دستور داده بود که مو و آرایش مدلها، به طور کامل، عادی و معمولی باشد و از هرگونه میکاپ حرفهای، دوری کنند؛ او قصد داشت تا زیبایی مدلها را تا حدی که ممکن است، طبیعی و ارگانیک جلوه دهد. این حس طبیعی بودن هم، یکی از عناصر اصلی کار مارتین مارژلا است.
پس از اتمام نمایش، طبق معمول، تمامی مدلها به همراه تیم طراحی و خود مارتین مارژلا، به صحنه میایند تا از حضار تشکر کنند. مانند ایونتهای قبلی، تمام مدلها و عوامل با کتهای آزمایشگاهی سفید در صحنه ظاهر شدند؛ علاوه بر کودکان بازیگوش که به همراه مدلها و طراحان، شروع به رقصیدن کردند.
در آن زمان، بازخوردهای رسانهای از این ایونت، منفی بود. بسیاری از ژورنالیستها، از این موضوع گلهمند بودند که این ایونت، هیچ یک از استانداردهای یک کت واک را رعایت نکرد و بسیار شلوغ و پر سر و صدا بود. برخی دیگر هم انتقادهایی به طراحیهای مارژلا داشتند و…
اما تعدادی از ژورنالیستها بودند که مسحور این ایونت و فضای آن شده بودند و از آن به عنوان پدیدهای سرشار از احساسات، صمیمیت و واقع گرایی توصیف کردند. امروزه، این کالکشن از میسون مارتین مارژلا، یکی از آیکونیکترین کتواکهای تاریخ فشن به شمار میرود.
داستان کتهای آزمایشگاهی سفید در برند مارتین مارژلا
پیشتر گفته شد که در انتهای رانویهای این طراح، مدلها و تیم طراحی با کتهای آزمایشگاهی سفید رنگ به صحنه میایند. در دنیای فشن، برندهایی وجود دارند که هویتشان با آیتمی خاص گره خورده است؛ در میسون مارتین مارژلا، کتهای آزمایشگاهی، چنین آیتمی است.
اما دلیل استفاده از این کتها چیست؟ در فشن هاوس مارژلا، تمامی طراحان، مجبور به پوشیدن این کتها هستند چون به عقیده مارتین، وجود چنین یونیفرمی باعث ایجاد حس یکپارچگی، هماهنگی، اتحاد و یکی بودن میان طراحان و سایر عوامل میشود. پس از اولین رانوی این برند که تمامی عوامل با کتهای سفید به صحنه آمدند، این آیتم به یکی از بخشهای اصلی هویت برند مارژلا تبدیل شد. حتی امروزه هم در فروشگاههای این برند، کتهای آزمایشگاهی بر تن کارمندان دیده میشود.
در حالت عادی، این کتها بر تن مدلهایی دیده میشود که در پشت صحنه، درحال تعویض لباسهایشان هستند و این کت را میان پروسه تعویض، بر تن میکنند. یک برداشت دیگری هم که میتوان از این کتها در برند مارژلا کرد، این است که آزمایش کردن با ایدهها و آیتمهای مختلف در این برند، امری بسیار رایج است و خود فشن هاوس مارژلا، مانند یک آزمایشگاه عمل میکند.
یک نکته بسیار مهم در آثار مارژلا، تمایل این طراح به پیوند زدن پروسه طراحی و تولید، به محصول نهایی است. به عبارتی دیگر، این طراح میخواهد که مخاطبان را در تمام مراحل خلقت آثار، شریک کند. نمایش کتهای آزمایشگاهی در انتهای ایونتهای این برند هم، این موضوع را نشان میدهد. یکی دیگر از رانویهای آیکونیک این برند، نمایش کالکشن بهار 1998 است که بدون استفاده از مدل برگزار شد. در این ایونت، تیم طراحی مارژلا با کتهای همیشگی خود وارد صحنه میشدند و آیتمها را با استفاده از چوب لباسی به حضار نشان میدادند.
تبدیل شدن مارتین مارژلا به مرد نامرئی فشن و بازنشستگی او
مارژلا، فردی است که همیشه سر به زیر بوده و حریم خصوصی، برایش اهمیت زیادی داشته و دارد. پس از حضور در چندین ایونت خود، احساس کرد که باید این حضور را کمرنگ و کمرنگتر کند؛ تا جایی که افراد، برای دیدن آثار او به ایونتها بیایند و نه خود مارتین.
در سال 1997، مارتین در برند Hermes به عنوان کارگردان پوشاک زنان مشغول شد و تا سال 2003، سیزده کالکشن منتشر کرد. در طول این سالها، مارژلا بیشتر از گذشته، از شرکت در مصاحبهها امتناع کرد و هیچوقت نگذاشت که از او عکسی گرفته شود.
اما این عدم حضور در فضای عمومی، به معنای توقف مارتین نبود بلکه او تمام کار خود را به پشت صحنهها منتقل کرده بود. یکی از عکسهای بسیار معروف از مارتین مارژلا، تصویری از گروه طراحی این برند است که بر روی صندلیهایی نشستهاند اما یک صندلی خالی است و آن، جای خود مارتین است.
در سال 2002، فشن هاوس میسون مارتین مارژلا، به گروه OTB فروخته شد و به آن پیوست. در سال 2003 هم، شایعاتی منتشر شد که مارتین، قصد خداحافظی از فشن را دارد. این طراح تا سال 2008 در حوزه فشن فعالیت کرد و سپس، به طور رسمی بازنشستگی خود را از فشن، اعلام کرد. او در آن هنگام، صحبتی در این خصوص نکرد ولی بعدها در سال 2018، در بیانیهای گفت:
“احساس کردم که دیگر قادر به دست و پنجه نرم کردن با فشار و انتظاراتی که در این صنعت وجود داشت، نبودم. همچنین، از اوردوز اطلاعات به واسطه فضای مجازی، بسیار دلسرد شدم چون به خاطر این فضای جدید، هیجان انتظار و حس سورپرایز شدن، از بین رفت. این دو عامل، برای من بسیار مهم بودند.” پس از بازنشتسگی مارتین، گروهی که صاحب برند او بود، تصمیم گرفت که این فشن هاوس را به طور کامل حفظ و کسی را به عنوان رهبر جدید آن انتخاب کنند؛ بدون اینکه ترکیب و طرز کار همیشگی این برند را بهم بزنند. تا سال 2014، کنترل برند مارژلا در دست گروه طراحی آن بود؛ سپس، John Galliano به عنوان کارگردان این برند انتخاب شد.
تاثیر مارتین مارژلا بر دنیای فشن
یکی دیگر از پدیدههای رایج در صنعت مد و فشن، تاثیر گذاری فعالانی است که چیزهای جدید به این صنعت اضافه میکنند. مارتین مارژلا، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین طراحان فشن محسوب میشود و تاثیر او، در کار بسیاری از طراحان انتزاعی و Conceptual دیده میشود.
او همچنین، منبع الهام تعداد زیادی از طراحان کلاسیک و مدرن است که در ژانر آوانگارد و سورئال فشن فعالیت میکنند. حال، در میان آرتیستها و فعالان صنعت فشن، یک نفر در سالهای اخیر، میراث و یاد مارتین مارژلا را زنده کرده و آن فرد، Kanye West است.
در جریان انتشار آلبوم جدید این رپر آمریکایی که Donda نام دارد، کانیه تصمیم گرفت که مسیر مارتین مارژلا را برای آلبوم رپ خود طی کند. در طی چندین مراسم سمبلیک، کانیه با ماسکهایی دیده شد که مستقیما از ماسکهای آیکونیک مارژلا الهام گرفته شده بودند؛ هدف او، دقیقا همان هدف مارژلا بود که میگفت: به پیام توجه کنید و نه پیامرسان.
کانیه در چندین مصاحبه گفته که با افتخار، قصد معرفی، و تبلیغ کار مارژلا را داشته و او را یکی از بزرگترین منابع الهام خود در هنر، موسیقی و فشن یاد میکند. بی شک، مارژلا تاثیر بسیار چشمگیر و بزرگی در صنعت فشن داشته و جمعیت زیادی از فعالان این صنعت، او را ستایش میکنند.
سرنوشت مارتین مارژلا، پس از بازنشستگی و بازگشت او در سال 2021
پس از بازنشتگی او در سال 2008، مارتین مارژلا به طور کامل از دید عموم پنهان و محو شد و به مدت سیزده سال، کسی از او خبری نداشت. اما در سال 2021، او به طور ناگهانی دوباره ظاهر شد و اعلام کرد که در این مدت، مشغول به خلق آثار هنری بوده و قصد رونمایی از آنها را دارد.
برند او، هنوز هم فعال است و به طور مرتب از کالکشنهایش رونمایی میکند. گرچه خود مارتین دیگر نقشی در این برند ندارد، میراث و سبک هنری او، هویت اصلی این برند است و تا امروز، به دست تیم طراحی این برند، حفظ شده است.
نتیجه گیری
فشن، بخش بسیار مهمی از هویت بشر است و دنیایی است که نخبگان دنیای هنر و تجارت را به همدیگر پیوند میزند. افرادی مانند مارتین مارژلا، کسانی هستند که مرزهای این صنعت را جابهجا و تحولاتی اساسی در دیدگاهها بوجود میاورند. جدا از خلاقیت و مهارت او در طراحی و خلق آثار، پیام و میراث اوست که در یادها باقی مانده است.
آن پیام هم، اهمیت پیام نسبت به پیام رسان است. مارتین مارژلا، کسی است که تعهد و ارادهای بسیار قوی در حفظ این پیام نشان داد.