گابریل بونور «کوکو» شانل (به فرانسوی: Gabrielle Bonheur “Coco” Chanel) معروف به افسانه مُد (زادهٔ ۱۹ اوت سال ۱۸۸۳ – درگذشته ۱۰ ژانویه ۱۹۷۱)، یک طراح مد پیشتاز فرانسوی بود که مواردی همچون توجه به رویکرد فلسفه مدرن، الهام گرفتن از مدلهای لباس مردانه، و دنباله روی از طراحیهایی که در عین سادگی لوکس و گرانقیمت بودند، از وی چهرهای مهم در عرصهٔ مد در قرن بیستم پدید آورد. کوکو شانل زنی بود که چهره مد را برای همیشه تغییر داد.
زندگینامه او در فیلمی به نام کوکو قبل از شانل بر اساس رمانی به نام شانل و دنیایش ساخته شده است. او بنیانگذار شرکت معروفی بهشمار میرود که با نام تجاری شانل شناخته میشود. ارزش نام تجاری شانل در حال حاضر میلیاردها پوند است. با گذشت نزدیک به یک قرن از آغاز فعالیت کوکو شانل، شانل شماره پنج هنوز معروفترین عطر دنیاست.
نفوذ و تأثیر فوق العادهٔ شانل در عرصهٔ مد به حدی بود که نام وی، به عنوان تنها فرد فعال در زمینه خیاطی و دوزندگی، در فهرست یکصد نفر مهمترین افراد دنیا در قرن بیستم ثبت گردد.
شایعاتی در مورد فعالیتهای شانل در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان در جنگ جهانی دوم به وجود آمد و وی به دلیل نزدیک بودن به اشغالگران آلمانی برای تقویت حرفه خود مورد انتقاد قرار گرفت: یکی از رابطان شانل دیپلمات آلمانی، بارون هانس گونتر فون دینکللاژ بود. پس از جنگ، شانل در مورد رابطه خود با فون دینکللاژ مورد بازجویی قرار گرفت، اما با میانجیگری چرچیل از وی به عنوان همکاری با آلمانیها رفع اتهام شد. پس از چندین سال زندگی در سوئیس بعد از اتمام جنگ، او به پاریس بازگشت و خانه مد خود را احیا کرد. در سال ۲۰۱۱، هال واژان کتابی راجع به شانل بر اساس اسناد تازه فاش شده منتشر کرد و فاش کرد که وی مستقیماً با سرویس اطلاعاتی نازی همکاری داشتهاست. یک مأموریت در اواخر سال ۱۹۴۳ برای او این بود که برای پایان دادن به جنگ، پیشنویس قرارداد صلح المانها را به وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا تحویل دهد.
افتتاح فروشگاه
همه موفقیت شگرف شانل از یک مغازه کلاه فروشی آغاز شد. شانل به کمک یکی از طرفداران مرد خود که کمک مالی قابل توجهی به او کرد و ارتباطات اجتماعی فراتر از مسیر حرفه او را برای او فراهم کرد، توانست در سال ۱۹۱۳ نخستین فروشگاه خود را در پاریس افتتاح کند. پس از آن با فروش کلاهها و تأسیس شعبه محدودی از لباس، در شهر دیگری از دیوویل فروشگاههای شانل گسترش یافت، مشتریان اختصاصی یافت و به سرعت لباسهای ورزشی و راحتی کاربردی او موفقیت بسیار زیادی پیدا کرد. بیشتر لباسهای شانل از پارچههای کش باف تهیه میشد، پارچهای که انتخاب آن هم غیرمعمول و غیرعادی بود و هم الهام بخش بود. پیش از اینکه این طراح استفاده از پارچههای کشباف را شروع کند، این نوع پارچه معمولاً در لباسهای زیر مردانه استفاده میشد. شانل در سالهای نخستین فعالیت خود در حرفه طراحی، به خاطر موقعیت مالی وابسته و نامناسب خود، پارچههای کشباف را به دلیل قیمت پایین آن خریداری و استفاده میکرد. ویژگیها و کیفیت این پارچه باعث شد تا شانل پس از اینکه در کار خود موفق شد و شغل او سودآور و پردرآمد شده بود، بازهم استفاده از آن را ادامه دهد. این پارچه به خوبی تزئین میشد، تا میخورد، چین میخورد و با طرحهای شانل که ساده، کاربردی و اغلب الهام گرفته از لباسهای مردانه بود -خصوصاً یونیفورمهایی که در زمان شروع جنگ جهانی در سال ۱۹۱۴ رایج بود- مناسب و هماهنگ بود.
سبک شانل
شیوه زندگی خود شانل، اندیشه و تصورات او را در این مورد که زنان مدرن دنیا چگونه باید نگاه کنند، عمل کنند و لباس بپوشند، نیرو بخشید و تقویت کرد. هیکل لاغر پسرانه او و مدل موی کوتاه و پوست برنزه او، همچنین زندگی فعال و استقلال مالی او به یک ایدئال و آرمان بدل شد. شانل در تمام دوران فعالیت خود، در بستهبندی و بازاریابی گرایش و سبک شخصی خود موفق بود و در سرتاسر قرن بیستم، به یک داور عالی و برجسته ذوق و سلیقه زنان تبدیل شد.
تمایلات و توجهات پر حرارت و احساساتی این طراح، الهام بخش طرحهای او بود. آپارتمان و لباس او با رنگهای محبوب او یعنی رنگ مایههایی از رنگ بژ، مشکی و سفید مطابقت داشت. عناصری از مجموعه هنری و علاقههای تئاتری او نیز زمینهها و موضوعاتی را برای مجموعههای او فراهم آورد. پس از آنکه شانل در یک مجلس بالماسکه مانند تصویر یکی از نقاشیهای جین آنتونی وتیو (Jean-Antoine Watteau) حضور یافت، آن طرح را در یک لباس زنانه به کار برد.
او از میان دوستان خود، یک مهاجر روسی را استخدام کرد تا در کارگاه قلاب دوزی و تزئینات او کار کند و طرحهایی را برای خصوصیات سخت گیرانه او خلق کند.
شانل در طول دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به فعالیت خود ادامه داد تا بتواند لباسهای موفقی را برای زنان خلق کند. در سال ۱۹۲۶، مجله آمریکایی وگو «پیراهن مشکی کوتاه» شانل را به فورد تشبیه کرد و به محبوبیت و شهرت نسبتاً جهانی او در فشن اشاره کرد. در حقیقت این نوع پیراهن که مناسب استفاده در روز و شب بود، هم به طرح و بخشی اصلی در مجموعه فصلهای بعدی شانل بدل شد و هم به عنوان لباسی کلاسیک در پوشش زنان قرن بیستم پذیرفته شد. این طراح در طرحهای روز خود، از پارچههای ابریشمی نازک و توری طرح دار رنگارنگ زنانه نیز استفاده میکرد.
مجموعه لباسهای شب به شکل خطی باریک و بلند بود که شانل به استفاده از آن شهرت داشت، البته او از تور، نوار و عناصر زینتی نیز در آنها ترکیب میکرد، که ظاهر کلی لباس را رومانتیک، دلچسب و زیبا میساخت.
بازگشت مجدد شانل به فشن
شانل علیرغم موفقیت بسیار زیاد خود، هنگامی که فرانسه در سال ۱۹۳۹ به آلمان اعلام جنگ کرد، سالن خود را تعطیل کرد. سایر سالنهای خیاطی زنانه فرانسه را ترک کردند، اما شانل جنگ پاریس و آینده نامعلوم خود را تحمل کرد. به دنبال پایان خصومتها و حل برخی از مشکلات شخصی، شانل دریافت که نمیتواند زمان را به بطالت و بیکاری بگذراند. او موفقیت اولیه کریستین دیور و غالب شدن نظریه «نگاه جدید» او در دوره پس از جنگ را مشاهده کرد. هنگامی که بسیاری از افراد اهمیت و احترام دیور به زنانگی و نمایش دامنهای پف کرده و حجیم و کمرهای باریک او را تحسین کردند؛ شانل احساس کرد که طرحهای او دیگر نه مدرن هستند و نه برای زنان آزادی که با پذیرفتن نقشهای فعال اجتماعی جنگ را سپری کرده بودند، مناسب است. او درست همانند زمان جنگ جهانی اول، به تقویت و تجدید نیروی فشن زنان مشغول شد.
او در این تلاش با چالشهایی مواجه بود: تأمین سرمایه، فراهم آوردن و جمع کردن کارمندان جدید، جستجوی پارچههای جدید و در سن هفتاد سالگی با نسل جدید طراحان رقابت کردن. مجموعه بازگشت و رجعت شانل، در سال ۱۹۵۳ آغاز به کار کرد. اگرچه این کار یک موفقیت مهم و شاخص نبود، اما شانل استقامت به خرج داد. او در مدت سه فصل توانست از احترام و اعتبار جدیدی برخوردار بشود.
او نمونههای قدیمی و کلاسیک خود را به شکل امروزی و مطابق روز درآورد، طرحهای فاستونی و راه راه مردانه کلاسیک را بازسازی کرد، تا اینکه جمعیتی از زنان ثروتمند و افراد مشهور دوباره به سالن نمایشگاه او روی آوردند. کت دامن شانل، تهیه شده از پارچه فاستونی، با دامن کوتاه و بالاتنه بدون یقه تزئین شده با نوار و دکمههای طلایی، جیبهای وصله شده و یک زنجیر طلایی که در حاشیه دوخته شده بود و از شانهها آویزان بود؛ به نشانه و نماد نسل جدید تبدیل شد. شانل بار دیگر کیفهای زنانه، جواهرات و کفشها را به بازار عرضه کرد که در فصلهای بعدی با موفقیت بسیاری همراه شد.
سالهای پایانی زندگی
طبق گفته ادموند چارلز روس، شانل در اواخر زندگی مستبد و بسیار تنها شده بود. در سالهای آخر او گاهی با ژاک چازوت و محرم خود لیلو مارکوند همراه بود. همچنین یکی از دوستان وفادار او Aimée de Heeren برزیلی بود که چهار ماه در سال در پاریس در هتل نزدیکی به اسم موریس زندگی میکرد. رقبای سابق او خاطرات خوشی از ملاقات او با دوک وستمینستر نقل کردهاند. آنها غالباً در مرکز پاریس قدم میزدند.
مرگ
با شروع سال ۱۹۷۱، شانل ۸۷ ساله، خسته و بیمار بود. او کارهای معمول خود را در تهیه کاتالوگ بهار انجام داد. او بعد از ظهر شنبه ۹ ژانویه برای رانندگی طولانی رفته بود. خیلی زود، احساس بیماری کرد، زود به رختخواب رفت. او سخنان پایانی خود را به خدمتکار خود چنین گفت که عبارتند از: «میبینید، او اینگونه میمیرد». وی در روز یکشنبه ۱۰ ژانویه ۱۹۷۱ در هتل ریتز، که بیش از۳۰ سال در آن اقامت داشت، درگذشت. قبر او در قبرستان بوئیز دو واکس، لوزان، سوئیس است. بیشتر املاک وی توسط خواهرزاده اش آندره پالاس، که در سوئیس زندگی میکرد، و دو دخترش که در پاریس زندگی میکردند، به ارث رسید.
اگرچه شانل در طول زندگی به عنوان چهره برجسته مد لوکس مورد توجه قرار گرفت، اما تأثیر شانل بعد از مرگ وی در سال ۱۹۷۱ مورد بررسی قرار گرفت. وقتی شانل درگذشت، بانوی اول فرانسه، خانم پومپیدو، مراسم ادای احترام یک قهرمان را ترتیب داد. به زودی اسناد آسیب دیدهای از سازمانهای اطلاعاتی فرانسه منتشر شد که همکاریهای شانل را در زمان جنگ توصیف میکند، و به سرعت منجر به لغو برنامههای مراسم تشییع جنازه وی شد.
میراث او
پس از مرگ شانل در سال ۱۹۷۱، چند نفر از معاونین و دستیاران او برای شعبههای «آماده پوشیدن» و خیاطی زنانه سطح بالای او طراحی کردند، تا اینکه کارل لگرفلد (متولد ۱۹۳۸) در سال ۱۹۸۳ مسئولیت طراحی بخش خیاطی زنانه سطح بالا و در سال ۱۹۸۴ بخش «آماده پوشیدن» این سالن را برعهده گرفت.
لگرفلد مانند مجموعههای زمان بازگشت شانل، به طرحهای پیشین نگاه کرد. در طرحهای او جزئیات منحصر به مارک شانل از قبیل پارچههای فاستونی و راه راه مردانه، رنگها، زنجیرهای طلایی و چرمهای کوک خورده ترکیب شدهاست و بر روی آن علامت CC دیده میشد.
در مجموعههای بعدی، لگرفلد گستاختر شد و برخی از مدلها و ظاهرهای زنانه دهه ۱۹۶۰ شانل را بازسازی کرد. با توجه به اینکه پارچه کش باف محبوب شانل، در قرن بیستم به عنوان لباس زیر مردانه استفاده میشد، او حتی از تی شرتهای مردانه نیز در طرحهای خود استفاده کرد. با این وجود، توانایی لگرفلد در استخراج مستمر از بایگانی شانل، اهمیت سهم کوکو شانل در فشن زنان قرن بیستم را تصدیق میکند.
سالهای اولیهی زندگی و شروع کار کوکو شنل
گابریل بونور «کوکو» شنل ( Gabrielle Bonheur “Coco” Chanel) در ۱۹ آگوست ۱۸۸۳ در «سامور» فرانسه متولد شد و در دوازده سالگی پس ازمرگ مادرش به پرورشگاه فرستاده شد. در پرورشگاه کوکو توسط راهبهها پرورش داده شد و آنها به او خیاطی را به خوبی یاد دادند، هنری که به شغل پردرآمد و شهرتآفرین کوکو شنل تبدیل شد.
اما نام مستعار کوکو شنل یادگار روزهای خوانندگی اوست. شنل در سن هجدهسالگی پس از این که از پرورشگاه بیرون آمد در یک خیاطخانه مشغول به کار شد، پس از آن در کلوپهای «ویشی» و «مولن» به خوانندگی پرداخت و در آنجا با نام مستعار کوکو نامیده شد. برخی میگویند که این نام را به دلیل یکی از آهنگهایی که کوکو میخواند برایش انتخاب کردند؛ اما خود شنل در مصاحبهای گفته است که نام «کوکو» مخفف کلمهی (cocotte) است که در زبان فرانسه به معنای «زن بدکاره یا معشوقه» است.
آغاز امپراطوری مد شنل
شنل در بیست سالگی با اتین بالسان (Etienne Balsan) آشنا شد و بالسان پیشنهاد تجارت کلاه در پاریس را با او مطرح کرد. اما کمی بعد، شنل بالسان را رها کرد و به سراغ دوست ثروتمندترش، آرتور کپل (Arthur Capel) رفت. این دو مرد ثروتمند، هر دو وسیلهای بودند تا کوکو اولین گامهای بلندپروازانه و مخاطرهآمیزش را در صنعت صنعت مد پاریس بردارد.
در سال ۱۹۱۰، شنل اولین مغازهی کلاهفروشیاش را در خیابان کمبون (Rue Cambon) پاریس افتتاح کرد و کمی بعد مغازههای دیگری هم در شهرهای دوویل و بیاریتز (Deauville and Biarritz) افتتاح و شروع به طراحی و دوخت لباس کرد.
اولین موفقیت او در زمینهی طراحی لباس به صبحی سرد در شهر دوویل برمیگردد، زمانی که از یک زیرپیراهن کشباف قدیمی، لباسی زیبا دوخت و در جواب کسانی که می پرسیدند لباس را از کجا خریده است؟ پیشنهاد می داد که: اگر مایل هستند یکی هم برای آنها میدوزد.
شنل در گفتگویی با یک نویسنده به نام پاول موراند گفته بود: « ثروتم را مدیون آن زیرپیراهن کهنهای هستم که تنها به دلیل سردی هوای دوویل پوشیدماش.»
شنل بعد از مدتی با خلاقیت و ابتکاری که در طراحی و دوخت لباس به خرج میداد شهرت خاصی به دست آورد و پس از طراحی چندین لباس برای هنرمندان معروف باله در دنیای ادبی و هنری پاریس به یکی از شخصیتهای محبوب و معروف بدل شد.
اولین عطر کوکو شنل
در اوایل دهه ۱۹۲۰ شنل کسب و کار پر رونقش را وارد مسیرهای جدیدی کرد؛ او اولین عطر خود به نام شنل شمارهی Chanel No5.) 5) را وارد بازار کرد و این اولین باری بود که عطری با نام طراحش نامگذاری میشد. شنل بعدها عنوان کرد: «عطر یک اکسسوری فراموش نشدنی، نامرئی و تکمیلکننده است که ورود و خروج شما را خبر میدهد.»
شنل با تاجرانی مانند توفیل بادر (Théophile Bader) از گالری لافایت پاریس و پیر ورتیمر (Pierre Wertheimer) از شرکت بورژوآ شریک شد و رابطهی بسیار صمیمانهای با پیر ورتیمر برقرار کرد. براساس قراردادی که میان آنها بسته شده بود، ده درصد از حق امتیاز عطر به شنل، بیست درصد به بادر و هفتاد درصد به کارخانجات ورتیمر تعلق گرفت تا عطر شنل به تولید انبوه برسد. شنل که از این وضعیت راضی نبود برای بازپسگیری حق و حقوقش بارها به دادگاه مراجعه کرد اما هرگز نتوانست این قرارداد را عوض کند؛ با این وجود، سود قابل توجهی از این عطر عایدش شد. این عطر هم اکنون هم یکی از محبوبترین و پرفروشترین عطرهای جهان محسوب میشود.
کت و دامن و پیراهن کوتاه مشکی
در سال ۱۹۲۵، شنل کت و دامن افسانهایش را به دنیای مُد معرفی کرد: «کت بدون یقه و دامن جذب.»
در آن دوران، طراحیهای شنل، انقلابی در صنعت مد محسوب میشد؛ چرا که در این طرحها، از المانهای لباسهای مردانه استفاده کرده بود و در عین حال به راحتی زنان در این لباسها توجه ویژهای شده بود. او حتی جرات کرد دامنها را کمی کوتاهتر طراحی کند تا جایی که ساق پای زنان به راحتی قابل دیدن بود و این در آن زمان بسیار هنجارشکنانه تلقی میشد.
این کوکو شنل بود که باعث شد زنان با کرستها و دیگر لباسهای آزاردهندهی زنانه خداحافظی کنند و به این باور برسند که «راحتی و زیبایی در مقابل هم قرار نمیگیرند.»
پیراهن مشکی کوتاه هم یکی دیگر از همین طرحهای آوانگارد شنل در دهه ۱۹۲۰ محسوب میشود. شنل رنگی را انتخاب کرد که تا آن زمان، فقط یادآور غم و مجالس عزاداری بود؛ اما او به همه ثابت کرد که مشکی برای لباس شب رنگی شیک وجذاب است.
تعطیلی فروشگاه های شنل در جنگ جهانی دوم
رکود اقتصادی بین المللی در دههی ۱۹۳۰، تاثیر مخربی بر کمپانی شنل داشت اما این جنگ جهانی دوم بود که سبب شد شنل تمامی کسب و کارهایش را تعطیل و کارگرهایش را اخراج کند. پس از جنگ جهانی، شنل پاریس را ترک کرد و چند سالی را در سوئیس گذراند و پس از آن مدتی هم در خانهی ییلاقی بزرگش در رکبرون (Roquebrune) اقامت کرد.
بازگشت به دنیای مد
در اوایل دهه ۱۹۵۰، شنل در سن ۷۰ سالگی پیروزمندانه به دنیای مد بازگشت، در ابتدا انتقادات شدیدی از سوی منتقدانش متوجه او بود اما پس از مدتی طراحیهای ظریف و راحتش که باب سلیقه و خواستهی زنان بود، طرفداران پروپاقرصی در سرتاسر جهان پیدا کرد.
مرگ کوکوشنل و آیندهی برند شنل
در دهم ژانویهی سال ۱۹۷۱، شنل در آپارتمانش در هتل ریتز، در سن ۸۷ سالگی چشم از جهان فرو بست. صدها نفر در کلیسای مادلین (Madeleine) گرد هم آمدند تا پیکر بیجان افسانهی مد را به سوی منزلگاه ابدیاش بدرقه کنند. بسیاری از زنان عزادار، کت و دامنهای طراحی شنل را به تن داشتند.
پس از مرگ شنل در سال ۱۹۷۱، خانهی مد شنل توسط طراحان مختلفی اداره شد. در سال ۱۹۸۳، کارل لاگرفلد (Karl Lagerfeld) زمام امور را به دست گرفت تا میراث شنل ادامه یابد. امروزه کمپانی شنل توسط خانواده ورتیمر اداره شده و به رشد خود به عنوان یکی از برترین و بزرگترین خانههای مد جهان ادامه میدهد.
حقایق جالبی دربارهی زندگی حرفهای کوکو شنل
- کوکو شنل در سفری که به ونیز داشت با پوشیدن شلوار جهان مد را به خشم آورد. او که معتقد بود با دامن بلند نمیشود اسب سواری کرد شلوار را به یکی از المانهای رایج برای زنان مبدل کرد و انقلابی در صنعت مد به وجود آورد. او هیچگاه از ایدههای خلاقانه، بلند پروازی و هنجارشکنی نمیترسید.
- کوکو شنل سی سال از عمرش را به تنهایی در هتل آپارتمان ریتز در پاریس گذراند و هرگز ازدواج نکرد.
- کوکو شنل روحیهی بسیار تند و تیزی داشت و هیچ فرصتی را برای انتقاد از طراحان معاصرش از دست نمیداد. او طراحیهای کریستین دیور را مورد انتقاد قرار داد و گفت که لباسهایی که طراحی میکند بیشتر شبیه به رویهی مبل هستند. شنل در مورد بلنسیگا (Balenciaga) گفت که طرحهایش را تحسین میکند اما معتقد است او نمیتواند هزینهی تولید لباسهایش را بهینهسازی کند. او حتی دربارهی طراحیهای پل پوار هم انتقاداتی را مطرح کرد و گفت طراحیهای پل پوار بیشتر شبیه کاستوم است تا لباسهایی که مردم بتوانند به راحتی آنها را بپوشند.
- شیر در جواهرات شنل جایگاه ویژهای دارد چرا که شیر علاوه بر این که نماد ماه تولد کوکو شنل بود، یکی از حیوانات مورد علاقهی او هم بوده است. او که همیشه یک مجسمهی شیر را در کنار جعبهی سیگارها و قیچیهایش نگه میداشت دربارهی علاقهاش به شیر گفته بود: «من هم همانند شیر هستم، من هم برای محافظت از خودم چنگالهایم را به حریف نشان میدهم. » در پایین بعضی از کت و شلوارهای شنل میتوانید نماد کوچک شیر را مشاهده کنید.
- علاوه بر رنگهای قرمز، بژ، سفید و طلایی که به رنگهای سمبولیک برند شنل مبدل شدند، رنگ مشکی هم همیشه مورد علاقهی شنل بود. او معتقد بود هیچ لباسی به اندازهی یک پیراهن کوتاه مشکی زنانه شیک نیست.
- کوکو شنل علاقهی عجیبی به قرار دادن جیب در لباسهای زنانه و اکسسوریهای دیگر مانند کیفهای زنانه داشت. او معتقد بود که در لباس خانمها به اندازهی کافی جیب وجود ندارد و به همین دلیل در طراحیهای خود حساسیت و تاکید زیادی روی جیب داشت. حتی امروزه هم این نکته در طراحی کیفها و لباسهای شنل مد نظر قرار میگیرد و اگر به کیفهای این برند نگاه کنید میبینید به طرز ماهرانهای به اندازهی کافی جیب دارند.
- زمانی که برنزه کردن اصلا کار جالبی محسوب نمیشد، کوکو شنل این کار را کاملا تصادفی ترند کرد. او که در طول تعطیلاتش در کنار دریا آفتابسوخته و پوستش برنزه شده بود با همین رنگ پوست در جلسهی عکاسی مجله ووگ حاضر شد و بلافاصله پس از بازگشتش به کن در فرانسه همه از این برنزه شدن او استقبال کردند و به این ترتیب برنزه کردن در دنیای مد و فشن ترند شد.
کوکو شانل
کوکو شانل، با نام گابریل بونو «کوکو» شانل، در نوزدهم آگوست سال 1883 در شهر سومور، چشم به جهان گشود و در ژانویۀ سال 1971 ، در پاریس چشم از جهان فرو بست. این طراحِ فرانسوی مُد، تقریبا به مدت شش دهه مدیریت اوت کوتور پاریس را بر عهده داشت.
طراحی های ظریف و هنرمندانه اش، زنان فعال در عرصۀ مُد را بر آن داشت تا لباس های پیچیده و ناراحت، مانند زیرپوش های زنان، کرست ها و شکم بندها را که در قرنِ نوزدهم بسیار مرسوم بود، کنار بگذارند.
از میان نوآوری های گستردۀ شانل در صنعتِ مُد، می توان به کت و دامن، کیف، جواهرات و لباس سیاه کوتاه اشاره کرد. برای آشنا شدن با زندگی نامۀ کوکو شانل با تصویرگران پویااندیش همراه باشید.
کودکی شانل
کوکو شانل در خانواده ای فقیر در حومۀ شهر پاریس به دنیا آمد. او مادرش را در دوازده سالگی از دست داد و پدرش که دستفروش بود، او را به یک یتیم خانه سپرد. شانل در یتیم خانه و تحت نظر راهبه ای مهربان پرورش یافت و هنر خیاطی را نیز از او آموخت؛
هنری که به پیشۀ پر درآمد و شهرت آفرین او تبدیل شد! وی، مدتی نیز فروشنده بود و با درآمدی ناچیز روزگار می گذراند؛ پس از آن، چند سالی را در کافه به خوانندگی پرداخت.
نام مستعارش نیز یادگار همان دوران خوانندگی اوست. شانل در کلوپ های ویشی و مولن به خوانندگی می پرداخت و در آنجا، او را کوکو می نامیدند. برخی می گویند که این نام را به دلیل یکی از آهنگ هایی که می خواند برایش برگزیدند؛ اما خود شانل چیز دیگری میگوید. براساس مقالۀ منتشر شده در مجلۀ آتلانتیک، شانل می گوید که نام «کوکو»، مخففِ کلمۀ cocotte (در فرانسه به معنای «زن بدکاره یا معشوقه») است.
امپراطوری مُد کوکو شانل
شانل در بیست سالگی با اتین بالسان (Etienne Balsan) آشنا شد. بالسان پیشنهاد تجارت کلاه در پاریس را با کوکو شانل در میان نهاد؛ اما او کمی بعد، بالسان را رها کرد و به سراغِ دوست ثروتمندش، آرتور کپل (Arthur Capel) رفت. این دو مرد ثروتمند، وسیله ای برای اولین اقدام مخاطره آمیز کوکو شانل در صنعت مُد بودند.
در سال 1910، شانل اولین مغازه اش را در Rue Cambon پاریس افتتاح و فروختنِ کلاه را آغاز کرد و در آنجا، لباس های راحتی، از جمله ژاکت های کشباف نیز می فروخت. کمی بعد، شانل مغازه هایی در شهر دوویل و بیاریتز نیز افتتاح ، و دوخت لباس را نیز از همان جا آغاز کرد.
در طول پنج سال، طریقۀ استفادۀ شانل از پارچۀ کشباف، توجه زنان ثروتمندی را که به دنبال رهایی از لباس های ناراحت بودند، به خود جلب کرد. شانل معتقد بود هر چیز لوکسی باید راحت هم باشد، وگرنه لوکس نیست. شانل در طراحی هایش بر اصولش پایبند بود و همواره بر سادگی و راحتی تاکید داشت و همین موضوع سبب رخداد انقلابی در صنعتِ مُد شد. در اواخر دهۀ 1920، برندِ شانل، میلیون ها دلار می ارزید و بیش از 2000 کارمند در خانۀ مُد، عطرسازی، پارچه بافی و کارگاه جواهرسازی شانل مشغول به کار بودند.
شانل در دنیای هنر و ادبیات فرانسه، به شخصیتی محبوب بدل شد. او لباس هایی را برای شرکتِ بالۀ باله روس (Ballets Russes) و نمایشنامۀ اورفه (Orphée)، اثر ژان کوکتو (Jean Cocteau)، طراحی کرد و پابلو پیکاسو، نقاش معروف نیز از دوستان نزدیک او بود.
اولین عطر کوکو شانل
در دهۀ 1920، شانل کسب وکار در حال پیشرفتش را به سمت و سویی دیگر نیز برد. او در سال 1921، عطر موفق شانل نامبر 5 (Chanel No.5) را با کمک ارنست بوکس، یکی از با استعدادترین عطرسازان فرانسوی، به صنعت مد معرفی کرد. این اولین بار بود که عطری با نامِ یک طراح تولید می شد.
در مورد علت نام گذاری شانل نامبر 5 (Chanel No.5)، اینگونه روایت میشود که ارنست بوکس، یک سری رایحه به عنوان نمونه برای شانل ساخت و شانل رایحۀ پنجم را انتخاب کرد.
شانل، اولین طراحِ عمدۀ مُد بود که یک عطر را معرفی و بطری های ساده و شفاف را نیز جایگزین بسته بندی های معمول و رایج عطر کرد و این دو عامل، به موفقیتِ عطر شانل نامبر 5 افزود. در ضمن، این عطر، اساس مالی این امپراطوری نیز بود. شانل، عطر را عنصر پنهان و فراموش نشدنی مُد می دانست که پیش از شخص، به مقصد می رسد و مدت ها پس از او، آنجا را ترک می کند!
شانل با تاجرانی مانند توفیل بادر (Théophile Bader) از گالری لافایت پاریس و پیر ورتیمر (Pierre Wertheimer) از شرکت بورژوآ شریک شد. او رابطۀ بسیار صمیمانه ای با پیر برقرار کرد. براساس قراردادی که میان آن ها بسته شده بود، ده درصد از حق امتیاز به شانل تعلق گرفت. شانل اصلا از این وضعیت راضی نبود و برای بازپسگیری حق و حقوقش بارها به دادگاه مراجعه کرد. شانل هرگز نتوانست این قرارداد را عوض کند، با وجود این، سودِ قابل توجهی از این عطر عایدش شد.
کت و دامن و لباس سیاه کوتاه
در سال 1925، شانل کت و دامن افسانه ای شانل را به دنیای مُد معرفی کرد؛ کت بدون یقه و دامن جذب. در آن دوران، طراحی های شانل، انقلابی در صنعتِ مد به شمار می آمد؛ چرا که در آن ها، از عناصر لباس های مردانه استفاده شده بود و همچنین راحتی زنان را مد نظر داشت.
شانل باعث شد زنان با کرست ها و دیگر لباس های زنانۀ آزاردهنده خداحافظی کنند. لباس سیاه کوتاه نیز دیگر طراحی انقلابی شانل در همین دهه بود. او رنگی را برگزید که تا آن زمان، فقط و فقط یادآور غم و مجالس عزادای بود؛ اما شانل زیبایی و شیک بودن آن را به همگان اثبات کرد.
ترک دنیای مُد
رکود اقتصادی دهۀ 1930 ، تاثیر مخربی بر کمپانی شانل داشت. در سال 1939، مصادف با آغاز جنگ جهانی اول، شانل خانۀ مُدش را تعطیل و همۀ کارگرانش را اخراج کرد. پس از جنگ جهانی، شانل پاریس را ترک کرد و چند سالی را در سوئیس گذراند که به نوعی، تبعید بود. او مدتی نیز در خانۀ ییلاقی بزرگش در رکبرون-کاپ-مارتن اقامت داشت.
بازگشت به دنیای مُد
در اوایل دهۀ 1950، کوکو شانل به دنیای مُد بازگشت. او ابتدا از سوی منتقدان مورد انتقاد قرار گرفت؛ اما طراحی های ظریف و راحتش که باب سلیقه و خواستۀ زنان بود، بر فروشندگان سراسر جهان چیره شد. شانل با معرفیِ کتِ بدون یقه و نواردوزی شده، با یک دامن زیبا و ظریف، مجددا وارد این عرصه شد.
شانل شلوار دمپاگشاد و دیگر ابداعاتش را نیز به دنیای مُد معرفی کرد. در همۀ طراحی های شانل، رنگ و بوی پوشش کلاسیک به وضوح مشهود است. طراحی های شانل به هیچ زمان و دوره ای محدود نمی شوند و همواره پرطرفدار و محبوب هستند.
هم دستی با نازی ها؟
در دوران اشغالِ فرانسه به دست آلمانی ها و اوج قدرت نازی ها، شانل با مشارکت با یک دیپلماتِ آلمانی، Hans Gunther von Dincklage ، شهرتش را لکه دار کرد و تا سال 1954، به عرصۀ مُد بازنگشت. شانل اجازه داشت در آپارتمانش در هتل ریتز پاریس بماند و این درحالی بود که این آپارتمان، مرکز نظارت ارتش آلمان نیز بود.
پس از پایان جنگ، شانل درمورد ارتباطش با دیپلمات آلمانی مورد بازجویی قرار گرفت؛ اما به همدستی متهم نشد. برخی معتقدند که وینستون چرچیل، به عنوان دوست شانل، از او جانبداری کرده و اجازه نداده است که او متهم به همدستی با نازی ها شود؛ اما برخی هم چنان رابطۀ او را با دیپلماتِ آلمانی، خیانت به وطنش تلقی می کنند.
عشق در زندگی شانل
در سال 1920، رابطۀ عاشقانه ای میان شانل و ایگور استراوینسکی، آهنگساز روس، شکل گرفت که دوام چندانی نداشت.
حوالی سال 1923، شانل با هیو گروسونور (Hugh Grosvenor)، دوک ثروتمند وست مینیستر، ملاقات کرد. رابطۀ عاشقانۀ آن ها ده سال به طول انجامید و هیو از شانل درخواست ازدواج کرد؛ اما شانل درخواست ازدواج او را رد کرد.
مرگ کوکو شانل
در دهم ژانویۀ سال 1971، شانل در آپارتمانش در هتل ریتز ، چشم از جهان فرو بست. او هرگز ازدواج نکرد. صدها نفر در کلیسای Madeleine گرد هم آمدند تا پیکر بی جان افسانۀ مُد را به سوی منزلگاه ابدی اش بدرقه کنند. بسیاری از زنان عزادار، کت و دامن های طراحی شانل را به تن داشتند.
پس از شانل
پس از مرگِ شنل، در سال 1971، خانۀ مدُ شانل توسط طراحان مختلف اداره شد. در سال 1983، کارل لاگرفلد، زمام امور را به دست گرفت و وضعیت ثبات و امتیازات شانل ادامه یافت.
هوش و فراست شانل و آگاهی بالای او در مورد نیازهای زنان و انتظاراتشان از مُد، جاه طلبی و بلندپروازی اش و جنبه های رمانتیکِ زندگی شانل (هم از فرش به عرش رسیدنش و هم روابطِ عاشقانۀ او) الهام بخشِ کتاب ها، فیلم ها و نمایشنامه های بسیاری شده است.